آزادی اقتصادی زیر بنای جامعه صنعتی
صنعتی شدن مفهوم جدیدی است که ایرانیان آن را در فرهنگ گذشته خود نداشتند. در گذشته معمولا صنعت(Industry) و هنر(Art) مترادف هم به کار میرفت
فرمت فایل :ورد تعداد صفحات : 14
آزادی اقتصادی، زیربنای جامعه صنعتی
دکتر موسی غنی نژاد دکترای اقتصاد دانشگاه سورین فرانسه، عضو هیات علمی دانشگاه صنعت نفت است. کتابهای مقدمه ای بر معرفت شناسی علم اقتصاد از جمله آثار غنی نژاد به شمار می رود. وی هم اکنون ترجمه اثری از فردریش فون هایک اقتصاد دان اتریشی را در دست کار دارد.
صنعتی شدن مفهوم جدیدی است که ایرانیان آن را در فرهنگ گذشته خود نداشتند. در گذشته معمولا صنعت(Industry) و هنر(Art) مترادف هم به کار میرفت. البته در اروپا هم میان دو واژه صنعت و هنر نزدیکی وجود داشت. صنعت به معنای چیزی است که ساخته انسان و محصول اندیشه انسان است و ناشی از طبیعت نیست. صنعت در واقع مفهومی از ثروت اقتصادی است که ناشی از کار انسان است. صنعت به مفهوم کلی و عام به معنای اعمال خلاقیت انسان بر منابع طبیعی و آماده کردن آنها برای استفاده انسانها است اما به معنای خاص در مقابل کشاورزی و خدمات، بخشی از اقتصاد کل جامعه تلقی میشود.
در عین حال باید توجه کرد هنگامی که از صنعتی شدن صحبت میشود در درجه اول منظور صنعت به معنای تصرف انسان در طبیعت برای ایجاد ثروت است و نه به معنای صنعت در مقابل کشاورزی و خدمات. در گذشته معمولا ثروت را امری داده شده در طبیعت میدانستند و انسان را دارای این استعداد که ثروت را خلق کند نمیدانستند اما در دوران مدرن درست برخلاف آنچه در گذشته عنوان میشد، بخش عمده ثروت جامعه محصول کار و صنعت انسان است به طوری که طبیعت بخش ناچیزی از ثروت کل جوامع را فراهم میکند. بنابراین اهمیت صنعت به دوران جدید و اندیشه مدرن باز میگردد. پس صنعت به معنای استفاده از خلاقیت انسان برای ایجاد کالاها و تغییر شکل دادن منابع طبیعی برای رفع نیازهای انسانها است.
بنابراین منظور از فرهنگ صنعتی، فرهنگی است که زمینه را برای تولید و خلاقیت انسان و افزایش ثروت فراهم میکند. منظور از صنعتی شدن غالب شدن فرهنگی است که در آن به کارگیری خلاقیت در تمامی زمینههای کشاورزی، خدمات و تولید لازم است. به این ترتیب سوء تفاهم صنعت به معنای خاص و صنعت به معنای عام باید برطرف شود.
انقلاب صنعتی نیز نتیجه یک فرآیند فکری و فرهنگی است که سالها قبل از اختراع ماشین بخار آغاز شده است. در واقع 300 سال قبل از انقلاب صنعتی، فرایند صنعتی شدن در اروپا آغاز شد به سخن دیگر نقطه آغاز آن، پایان قرون وسطی است. انقلاب صنعتی نتیجه دوران بعد از قرون وسطی و آغاز رنسانس و شکل گیری اندیشه مدرن است. انقلاب صنعتی اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 شکل گرفت. اما این انقلاب نیازمند مقدماتی بود که در اروپا 300 سال طول کشید و آن عبارت بود از غلبه فرهنگ صنعتی شدن به معنای دقیق کلمه. جان لاک 200 سال قبل از انقلاب صنعتی میگوید که ثروتی که در جامعه وجود دارد عمدتا محصول ابتکار و تلاش و صنعت انسان است. این اندیشه زمینه را برای عقلانیت علمی و صنعتی آماده کرده است.
اما اشتباه ما این است که تصور کردیم صنعتی شدن به معنای استفاده از فناوری است. ما به جای اینکه اندیشهای که منجر به صنعتی شدن میشود را حمایت کنیم، سعی کردیم ماشین بخار را وارد کشور کنیم. در واقع ما به نتیجه انقلاب صنعتی بسنده کردیم و به همین دلیل است که هنوز صنعتی نشدهایم. مشکلات ما بیشتر نرم افزاری است نه سخت افزاری. ما سخت افزارها را وارد کردهایم اما فرهنگ و اندیشه صنعتی شدن را نداریم.
تفاوت صنعتی شدن ژاپنی با صنعتی شدن ما هم در همین است. ژاپنیهای زمان میجی میگفتند ما نباید اشتباه کنیم و تاکید میکردند که فناوری غرب نتایج پیشرفتهای فکری است که داشتهاند. یکی از نظریه پردازان دوران میجی ژاپن میگوید ما میتوانیم تکنیک ساختن پلهای فلزی را به ژاپن وارد کنیم اما این کار کمکی به ما نمیکند بلکه ما باید چیزی را به ژاپن بیاوریم که باعث دست یافتن به تکنیک ساختن پلهای فلزی شده است (نقل به مضمون از فوکوتساو ایوکیشی، نظریه تمدن، ترجمه چنگیز پهلوان، نشر آبی، 1363).
در واقع صنعتی شدن نیازمند تغییر بینش و جهان بینی ما است. باید اندیشهای را تروج کنیم که در آن ابتکار جایگزین بیتفاوتی میشود. تلاش جایگزین تنبلی میشود و رقابت تبدیل به ارزش غالب میشود. بخشهایی از فرهنگ مدرن البته در جامعه ما وارد شده اما متاسفانه با ارزشهای سنتی ما پیوند نخورده است. در نتیجه ما همواره با دنیای متناقضی رو به رو هستیم.
فرهنگ صنعتی شدن، چند مولفه اصلی و فرعی دارد. ارزشها، اصلی ترین مولفههای هر فرهنگی است که نهادهای جامعه بر پایه آنها ساخته میشود و این نهادها عملکرد انسانها و روابط انسانها را در جامعه تنظیم میکنند و نتیجه عملکرد جامعه از این مسیر عبور و بروز میکند. شناسایی ارزشهای اصلی صنعتی شدن بسیار مهم است. مهمترین ارزش صنعتی شدن تلاش و کار است. اما تلاش و کار چه موقع میتواند به ارزش تبدیل شود؟ اولا زمانی که آزادی و مختار بودن انسان در درجه اول اهمیت قرار گیرد. یعنی زمانی که انسان مالک و صاحب سرنوشت خودش باشد تا انگیزه تلاش بیشتر را داشته باشد. انسانی که برده یا مستخدم دیگری است انگیزهای برای کار ندارد. اما زمانی که انسان آزاد است میداند که حاصل تلاشش نصیب خود میشود؛ لذا وی رغبت بیشتری برای تلاش و تکاپو و تولید پیدا میکند. حق مالکیت ارتباط بسیار نزدیک با آزادی دارد یعنی اینکه هر کس بداند که نتیجه تلاشش به کجا میرود. ممکن است انسانها آزاد باشند که تلاش بکنند و ثروتمند هم بشوند اما اگر ناگهان این ثروت را از آنها بگیرند که اینجا دیگر انگیزهای برای تولید ثروت باقی نمیماند. بنابراین آزادی انسانها باید توام با رعایت حق مالکیت باشد. ارزش آزادی فردی سنگ بنای صنعت فرهنگی را در اروپا تشکیل میدهد. در آغاز هم این ارزشها بیشتر در فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و بحث عدالت مطرح شده است و ضرورتاً به حق مالکیت گره خورده است. بنابراین میتوان گفت که از همان ابتدا آزادی و مالکیت دو روی یک سکه هستند. به همین دلیل است که در فرهنگ مدرن آزادی به سرعت شکل اقتصادی به خود گرفته است. یعنی زیربنای اندیشه سیاسی و فلسفی مدرن غربی آزادی مالکیت و آزادی اقتصادی است.
از این ارزشهای اولیه صنعتی شدن برخی ارزشهای ثانویه هم مشتق شده است. به عنوان مثال رقابت به عنوان یک ارزش در جامعه مدرن تلقی میشود چون رقابت به معنای آزادی انسانها برای اول شدن و برتر شدن است. در حالی که در فرهنگهای ماقبل مدرن رقابت کردن امری پسندیده نیست بلکه همکاری کردن مورد پسند است.
مفهوم مهم دیگری که در اندیشه اقتصادی وجود دارد، همسویی میان منافع فردی و منافع جمعی است. به این معنا که انسانها یاد میگیرند که اگر آزادانه در جهت اهداف خود حرکت کنند به منافع کل جامعه هم خدمت کردهاند یا به عبارت دیگر خدمت به منافع دیگران ابزاری است برای دستیابی به اهداف خود. به عنوان مثال کسی که میخواهد ثروتمند بشود دیگران را راضی میکند که کالای او را بخرند. یعنی سعی میکند کالایی درست بکند که دیگران هم علاقمند باشند از آن کالا استفاده کنند و آن را بخرند. این مکانیزم همسویی میان منافع فردی و جمعی، پارادایم اصلی توسعه است اما در جامعه سنتی کاملا برعکس است. یعنی پارادایم دوست و دشمن حاکم است. چون در دنیای سنتی تصور انسان از جامعه تصور قبیلهای است و در مقابل هر قبیله، گروههای دیگری قرار دارند که دشمن تلقی میشوند. در جامعه سنتی قبیلههای مختلف با یکدیگر رقیب نیستند بلکه با هم دشمن هستند. در جامعه متمدن پارادایم دیگری حاکم است و همین پارادایم سنگ بنای جامعه صنعتی است که انسانها را وادار میکند که درستکار باشند و ثروت بیشتری هم در جامعه تولید کنند. درستکاری و وفای به عهد و احترام به قانون در کشورهای توسعه یافته به این دلیل نیست که آنها اخلاق گراتر هستند بلکه به این علت است که رعایت این ارزشها در جوامع صنعتی بیشتر به سود افراد است. چون در این جوامع درستکاری پاداش اقتصادی دارد. ما متاسفانه در جامعه خودمان این فرهنگ را نداریم که خدمت کردن به دیگران و رعایت منافع آنها، کمک کردن به خودمان است. ما هنوز کسی را که کالای خوبی تولید میکند به عنوان خادم ملت نمیدانیم بلکه میگوییم عجب آدم کلاه برداری بود که یک جنس “بنجل“ درست کرد و همه خریدند و خودش میلیاردر شد. مساله اصلی در همین نکات کوچک فرهنگ صنعتی است.
اکثریت نهادهایی که در کشور ما با صنعت تعامل دارند، صنعتگر را دزد و متقلب بالقوه تلقی میکنند که دولت وظیفهاش این است که از اجحاف و تقلب آنها جلوگیری کند. از قانون کار تا قوانین مربوط به محیط زیست و استاندارد طوری تنظیم شده که صنعتگر را به صورت بالقوه انسانی متقلب میداند. از سوی دیگر دولتها در ایران همیشه فکر کردند که برای تشویق صنعت باید یارانه بپردازند. در حالی که یکی از مهمترین نهادهای جامعه صنعتی مکانیزم قیمتها است. اینکه میگوییم مالکیت شخصی باید محترم باشد، یعنی اینکه شخص ثالث در قراردادهای داوطلبانه و آزادانه دخالت نکند و مکانیزم قیمتها حرف اول و آخر را بزند. دولتهای ما تصور میکنند که چون برای صنعتی شدن یارانه میدهیم پس باید قیمتگذاری هم بکنیم، یعنی دو کار اشتباه را با هم انجام میدهند. چرا که اولا پرداخت یارانه اشتباه است چون علایم اشتباهی به تولید کننده میدهد یعنی تولید کننده به جای آنکه به دنبال نیازهای واقعی جامعه برود، دنبال دستور دولت میرود و چیزی را که برای آن یارانه پرداخت شده تولید میکند، ثانیا وقتی دولت قیمت گذاری میکند دیگر بنگاه اقتصادی هیچ اختیاری روی اموال خودش ندارد و زمین گیر میشود. گرفتاری ما این است که از یک طرف مثلا ابلاغیههای اصل 44 آمده که میگوید دولت باید از صحنه اقتصاد خارج بشود و جای خود را به بخش خصوصی بدهد و از طرف دیگر دولت در تمام زمینهها دخالت کرده و قیمت گذاری میکند.
تا وقتی که نگاه ما به اقتصاد تغییر نکرده خصوصی سازی هیچ فایدهای ندارد و ما را به سمت توسعه و صنعتی شدن سوق نمیدهد. چون اگر بنگاهی بخواهد درست کار بکند باید قیمت را بر اساس تقاضا تعیین کند اما وقتی که دولت در تمام زمینههای دخالت میکند و قیمت گذاری انجام میدهد چنین کاری ممکن نیست. اگرهم بخشهای خصوصی نخواهند به طور صحیح و اقتصادی کار کنند که باید دوباره دنبالهرو دولت شده و یارانههای دولتی دریافت کنند. یعنی اقتصاد ما غیر دولتی نمیشود. در واقع غیر دولتی شدن اقتصاد بیشتر از آنکه به مالکیت مربوط باشد به میزان آزادی مرتبط است که شهروندان بتوانند آزادانه فعالیت اقتصادی داشته باشند.
بنابراین علاوه بر حاکمیت آزادی و احترام به مالکیت، رقابت و خدمت به جمع هم به عنوان اساس جامعه صنعتی مطرح است. اما ما نسبتها و ساز و کارهایی را که این ارزشها را به هم مربوط میکنند، نتوانستهایم حاکم کنیم به همین دلیل هم نتوانستهایم فرهنگ صنعتی داشته باشیم. بخش خصوصی ما هم حتی آن فرهنگ صنعتی را ندارد و به دنبال دولت است که یارانه و حمایت دریافت کند. در حالی که بخش خصوصی واقعی باید مستقل از دولت باشد.
زمانی که استراتژی توسعه صنعتی در کشور ما تهیه شد، سوء تفاهمهای بسیاری در خصوص آن ایجاد شد که این هم ناشی از همان فقدان فرهنگ صنعتی است. استراتژی توسعه صنعتی بر این موضوع تاکید میکرد که دنیای امروز دنیای روابط اقتصادی و مبادلات آزاد است و اقتصاد هیچ کشوری نمیتواند مجزای از این دنیا ادامه حیات بدهد. کشوری که بخواهد خودش را از اقتصاد جهانی جدا بکند کشوری است که عقب میماند و نمیتواند توسعه یابد. بنابراین نگاه استراتژی توسعه صنعتی این است که هم آزادی اقتصادی در داخل باید حاکم بشود و هم مبادله آزاد در تعامل با اقتصاد دنیا رعایت شود. متاسفانه این برنامه به درستی فهمیده نشد و تصور شد که اگر این استراتژی اجرا بشود اقتصاد ما در رقابت با اقتصاد جهانی از بین میرود. این سوء تفاهم مانع از این بود که مسایل به درستی دیده شود اما واقعیت این است که امروز اقتصاد دنیا چه از نظر روابط تجاری و چه از نظرتقسیم کار، اقتصاد بسیار پیچیدهای شده است به طوری که اگر ما بخواهیم کشور صنعتی و پیشرفتهای بشویم باید جزیی از این نظام جهانی باشیم. بنابراین اگر میخواهیم واقعا فرهنگ صنعتی در کشور حاکم شود و به سمت توسعه اقتصادی و پیشرفت صنعتی برویم باید بینش خود را نسبت به اقتصاد داخلی و بین المللی تصحیح کنیم یعنی باید بپذیریم که اساس یک فرهنگ صنعتی مدرن مبتنی بر مبادلات داوطلبانه و آزاد است.
انرژی هسته ای
تحقیقی کامل و جامع درباره انرژی هسته ای
فرمت ورد
تعداد صفحات :65 صفحه
میدانیم که هسته از پروتون (با بار مثبت) و نوترون (بدون بار الکتریکی) تشکیل شده است. بنابراین بار الکتریکی آن مثبت است. اگر بتوانیم هسته را به طریقی به دو تکه تقسیم کنیم، تکهها در اثر نیروی دافعه الکتریکی خیلی سریع از هم فاصله گرفته و انرژی جنبشی فوق العادهای پیدا میکنند. در کنار این تکهها ذرات دیگری مثل نوترون و اشعههای گاما و بتا نیز تولید میشود. انرژی جنبشی تکهها و انرژی ذرات و پرتوهای بوجود آمده ، در اثر برهمکنش ذرات با مواد اطراف ، سرانجام به انرژی گرمایی تبدیل میشود. مثلا در واکنش هستهای که در طی آن 235U به دو تکه تبدیل میشود، انرژی کلی معادل با 200MeV را آزاد میکند. این مقدار انرژی میتواند حدود 20 میلیارد کیلوگالری گرما را در ازای هر کیلوگرم سوخت تولید کند. این مقدار گرما 2800000 بار برگتر از حدود 7000 کیلوگالری گرمایی است که از سوختن هر کیلوگرم زغال سنگ حاصل میشود.
دیدکلی
وقتی که صحبت از مفهوم انرژی به میان میآید، نمونههای آشنای انرژی مثل انرژی گرمایی ، نور و یا انرژی مکانیکی و الکتریکی در شهودمان مرور میشود. اگر ما انرژی هستهای و امکاناتی که این انرژی در اختیارش قرار میدهد، آشنا شویم، شیفته آن خواهیم شد.
آیا میدانیدکه
انرژی گرمایی تولید شده از واکنشهای هستهای در مقایسه با گرمای حاصل از سوختن زغال سنگ در چه مرتبه بزرگی قرار دارد؟
منابع تولید انرژی هستهای که بر اثر سیلابها و رودخانه از صخره شسته شده و به بستر دریا میرود، چقدر برق میتواند تولید کند؟
کشورهایی که بیشترین استفاده را از انرژی هستهای را میبرند، کدامند؟ و ... .
نحوه آزاد شدن انرژی هستهای
میدانیم که هسته از پروتون (با بار مثبت) و نوترون (بدون بار الکتریکی) تشکیل شده است. بنابراین بار الکتریکی آن مثبت است. اگر بتوانیم هسته را به طریقی به دو تکه تقسیم کنیم، تکهها در اثر نیروی دافعه الکتریکی خیلی سریع از هم فاصله گرفته و انرژی جنبشی فوق العادهای پیدا میکنند. در کنار این تکهها ذرات دیگری مثل نوترون و اشعههای گاما و بتا نیز تولید میشود. انرژی جنبشی تکهها و انرژی ذرات و پرتوهای بوجود آمده ، در اثر برهمکنش ذرات با مواد اطراف ، سرانجام به انرژی گرمایی تبدیل میشود. مثلا در واکنش هستهای که در طی آن 235U به دو تکه تبدیل میشود، انرژی کلی معادل با 200MeV را آزاد میکند. این مقدار انرژی میتواند حدود 20 میلیارد کیلوگالری گرما را در ازای هر کیلوگرم سوخت تولید کند. این مقدار گرما 2800000 بار برگتر از حدود 7000 کیلوگالری گرمایی است که از سوختن هر کیلوگرم زغال سنگ حاصل میشود.
کاربرد حرارتی انرژی هستهای
گرمای حاصل از واکنش هستهای در محیط راکتور هستهای تولید و پرداخته میشود. بعبارتی در طی مراحلی در راکتور این گرما پس از مهارشدن انرژی آزاد شده واکنش هستهای تولید و پس از خنک سازی کافی با آهنگ مناسبی به خارج منتقل میشود. گرمای حاصله آبی را که در مرحله خنک سازی بعنوان خنک کننده بکار میرود را به بخار آب تبدیل میکند. بخار آب تولید شده ، همانند آنچه در تولید برق از زعال سنگ ، نفت یا گاز متداول است، بسوی توربین فرستاده میشود تا با راه اندازی مولد ، توان الکتریکی مورد نیاز را تولید کند. در واقع ، راکتور همراه با مولد بخار ، جانشین دیگ بخار در نیروگاههای معمولی شده است.
سوخت راکتورهای هستهای
مادهای که به عنوان سوخت در راکتورهای هستهای مورد استفاده قرار میگیرد باید شکاف پذیر باشد یا به طریقی شکاف پذیر شود.235U شکاف پذیر است ولی اکثر هستههای اورانیوم در سوخت از انواع 238U است. این اورانیوم بر اثر واکنشهایی که به ترتیب با تولید پرتوهای گاما و بتا به 239Pu تبدیل میشود. پلوتونیوم هم مثل 235U شکافت پذیر است. به علت پلوتونیوم اضافی که در سطح جهان وجود دارد نخستین مخلوطهای مورد استفاده آنهایی هستند که مصرف در آنها منحصر به پلوتونیوم است.
میزان اورانیومی که از صخرهها شسته میشود و از طریق رودخانهها به دریا حمل میشود، به اندازهای است که میتواند 25 برابر کل مصرف برق کنونی جهان را تأمین کند. با استفاده از این نوع موضوع ، راکتورهای زایندهای که بر اساس استخراج اورانیوم از آب دریاها راه اندازی شوند قادر خواهند بود تمام انرژی مورد نیاز بشر را برای همیشه تأمین کنند، بی آنکه قیمت برق به علت هزینه سوخت خام آن حتی به اندازه یک درصد هم افزایش یابد.
مزیتهای انرژی هستهای بر سایر انرژیها
بر خلاف آنچه که رسانههای گروهی در مورد خطرات مربوط به حوادث راکتورها و دفن پسماندهای پرتوزا مطرح میکند از نظر آماری مرگ ناشی ازخطرات تکنولوژی هستهای از 1 درصد مرگهای ناشی از سوختن زغال سنگ جهت تولید برق کمتر است. در سرتاسر جهان تعداد نیروگاههای هستهای فعال بیش از 419 میباشد که قادر به تولید بیش از 322 هزار مگاوات توان الکتریکی هستند. بالای 70 درصد این نیروگاهها در کشور فرانسه و بالای 20 درصد آنها در کشور آمریکا قرار دارد.
مقاله هنرهای سنتی
هنرهای کلاسیک کم ریشه در زندگی مردم دارند با آداب و سنتهای و محیط هر منطقه رشد یافته اند، اینگونه هنرها در ایران به مینیاتور، تذهیب، ضیاکاری، رزی بافی، قالیبافی، کاشی کاری، سرامیک سازی، طفرنی، خانم کاری، منبت و معرق کاری شهرت یافته که در کل « هنرهای سنتی » شناخته شده اند.
عنوان : مقاله هنرهای سنتی
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۷
۱- ابزارکار و کاربرد آن ۸
صفحات پرداخت کننده دستگاه پرداخت کننده ۱۲
۲- مصالح ۱۴
۱-۲ چوبهای صنعتی ۱۴
اهمیت چوب شناسی در معرق کاری ۱۵
بافت چوبها ۱۵
رده بندی چوبها ۱۷
چوب مورد استفاده در معرق کاری ۱۷
۱- آبنوسDiospyros Crassiflara ۱۷
۲- فوفل ۱۸
۳- گردو Juslans rejia ۱۸
۴- عناب Zizyphusvalsarislam ۱۹
۵- بقم Hematoxylon Campechidnum ۲۰
۶- شمشاد Buxus Semperrirens ۲۰
۷- کیکم Acercineros – Cens Boiss ۲۱
۲-۲صدف و عاج ۲۱
۳-۲ موادچسبنده و کاربرد آن ۲۲
۴-۲- مواد محافظ و جلا دهنده ۲۳
۵-۲-خمیر ساده ۲۴
۳- مراحل معرق کاری ۲۴
۳-۱ انتخاب طرح ۲۴
۳-۲ طرز تهیه الگو ۲۵
۳-۳ طرز خرد کردن الگو ۲۵
۴-۳ انتخاب چوب ۲۶
۵-۳ روش های اتصالی اجزای الگو بر روی چوبهای رنگی ۲۶
۶-۳ برش و شیوه های آن ۲۷
۷-۳ چسبانیدن برش قطعات معرق شده روی کار ۲۸
۴- مواد کمکی در معرق کاری ۲۸
۷- خاتم در معرق کاری ۳۰
طریقه بکار بردن خاتم در معرق ۳۱
۸-۳ نحوه درز کردن لایه ها ۳۱
۹-۳ رنگ کاری معرق ۳۲
رنگ کاری معرق زمینه رنگی با اکلیل ۳۷
۱۰-۳ ۳۸
مشخصات یک تابلو معرق خوب ۳۸
مقدمه:
زندگی انسانها از اولین دوران با هنر آمیخته بوده و به تدریج که آدمی رشد کرد. و به تکامل رسید، هنر نیز همزمان با رشد انسان تکامل یافته است.
کار معرق قبل از اینکه بعنوان یک شغل و راهی برای تأمین زندگی و امرار معاش برای خودی هنرمند باشددر ریشه خانواده در ریشه هنر بوده و می باشد.
هنر بیان کننده حالتهای عاطفی و روحیات انسانی است که به شکلها مختلف نمایش داده می شود. هنز از لحاظ زمانی و دوره ای به دو دورة کلاسیک و معاصر تقسیم می شود:
معرق: معرق در معنای کلمه « اصولاً هر چیز رگه دار را گویند» ولی مفهوم آن را در این نوع بخصوص هنر، ایجاد نقشها و طرحهای زیبایی است که از دور بری و تلفیق چوبهای رنگی روی زمینه ای، از چوب یا پلی اسنر سیاه شکل می گیرد.
1- ابزارکار و کاربرد آن:
1-1 اره دستی:
در آن ارة معمولی با دستة چوبی است – که دارای تیغه های گوناگون برای بریدن تکیههای بزرگ چوبی بکار می رود
2-1 اره چوب بر واره فلز بر (اره های مویی )
اره های چوب بروارة های فلز بر دارای تیغه های باریک به طول 13 سانتی متر که دندههای آن به ترتیب در فلز بصورت زوج ( دو ملخه ) و در چوب بصورت فرد (یکملخه) با فواصل (2-2) کم قرار دارد. این تیغه ها بر سر کمان متصل می شود. تیغ اره های فلز بر با شماره دو صفر، یک و دو آن برای بریدن صدف و عاج و شبه عاج استفاده می شود. تیغ اره های چوب بر مورد استفاده در معرق کاری با شماره دو صفر و یک است.
3-1 پرس برقی
دستگاهی است برقی، که چهار ستون آهنی که سه صفحة مستطیل شکل از چهار زاویه، به ستون ها متصل شده است و در قسمت بالای این چهار ستون حجم مکعب مستطیل آهنی قرار دارد که موتور و دستگاه گرم کننده در این قسمت جای گرفته است و با روشن کردن آن در حال حرکت صفحات، گرمابه وسیلة به هر یک از صفحات مستطیل شکل وصل شده است.
4-1 پرس دستی (پیچ دستی)
وسیله ای است فلزی، شامل خطکشی قطور به طول 25 الی 50 سانتی متر که دو قطعه بصورت افقی یکی ثابت در انتهای خط کش و دیگری که اهرم نامیده می شود در بالای آن به صورت متحرک قرار گرفته است.
یک پیچ بزرگ که یک دسته چوبی دارد و ابتدای اهرم متحرک نصب شده است. این وسیله برای ثابت نگهداشتن اشیا و تحت فشار قرار دادن ( پرس کردن) قلعه های کوچک معرق شده استفاده می شود.
5-1 پبشکار
قطعه چوب مستطیل شکلی است به طول 20 سانتی متر وعرض ان 10 سانتی متر که یک طرف عرض ان بر لبة میز نصب می شود و در میان طرف دیگر، شیاری بطول تقریبی 4 سانتی متر و عرض 1 سانتی متر وجود دارد، این تخته بصورت معلق بر لبة میز متصل شده و از آن برای خرد کردن و دوربری نقشهای چوبی استفاده می گردد (شکل1-2)
6-1 تیزک
قطعه فلز نوک تیزی است که قابلیت انعطاف بسیار دارد و برای برداشتن نقشها چوبی بریده شده از درون قالب خود استفاده می شود (شکل 2-2)
7-1 چکش
همان چکش معمولی ککه مورد استفاده عمومی است و برای کوبیدن میخ بکار می رود در معرق نوع 100 گرمی آن استفاده می شود (شکل 2-2)
8-1 سوهان تخت
سوهانی به طول 45 سانتی متر که تا اندازه 35 سانتی متر آن به پهنای 5/3 سانتی متر و 1 سانتی متر باقیمانده در انتها باریک می شود در موقع کار بعنوان دستگیره استفاده میشود.
9-1 سوهان چوب ساب
تیغه ای فلزی بطول 30 سانتی متر که دسته ای پلاستیکی آن متصل است که برای صیقل دادن سطح شئ معرق شده بکار می رود.
10-1 کمان اره
وسیله ای است فلزی و منحنی شکل مانند نعل اسب که دسته ای چوبی با یک سر آزاد آن متصل است و تیغه هایی با شماره های متفاوت به وسیلة دو پیچ (خروسک) به دو سر کمان اره متصل می شو، که قوس این کمان اره با شل کردن دو پیچ (خروسک) بلندتر می شود که باعث کارکرد راحتر در سطوح سی های بزرگ تر می شود.
هنگام بکار بردن این وسیله حتماً باید دقت کرد که کمان ان به حالت افقط و به فاصلة 1تا 2 سانتی متر تا کتف قرار بگیرد و تیغه آن با تختة پیشکار زاویه درجه تشکیل بدهد.
12-1 رنده دستی
قطعه ای چوبی است که در وسط ان ورقه مستطیل شکل فلزی با لبة تیز که برای رنده کردن و پرداخت چوب ها بکار می رود. این قطعه دارای دو دسته چوبی است.
13-1 سنگ نفت
قطعه سنگ نفت رنگی است که در میان قالبی از چوب های گرفته است و برای تیز کردن تیزک از ان استفاده می شود. این سنگ دارای دو سطح دندانه دار زبر و نرم میباشد که ابتدا نوک تیزک را بوسیلة دندانه های زبر و درشت تراش داده می شود و سپس با دندانه های ریز منتقل می دهند، سنگ نفت را همیشه در مقداری از نفت نگهداری می شود تا مقدار از چوبی نفت در آن نفوذ کند (شکل 3-2)
14-1 گاز انبر
وسیله ای است فلزی شامل دو دسته و دولبة قوس دار دو دسته با اندازه ها یکسان قرار دارد و بتدریج به هم نزدیک می شوند تا در نقطه ای به یکدیگر متصل شوند در معرق ز شماره 6 گاز انبر استفاده می شود. و از این وسیله برای بیرون آوردن میخ از محلی که چوبها را موقتاً بهم متصل کرده است استفاده می کند.
مقاله مدیریت شهری و کنترل آلودگی هوا
بطور کلی جدیت در پرداختن به موضوع آلودگی هوا بیشتر به انقلاب منطقی و بعد از آن مربوط می باشد چرا که در این دوران سوخت متداول ابتدا ذغال سنگ و بعد نفت شد که در اثر استفاده از این سوختهای فسیلی (نفت، گاز، ذغال سنگ، بنزینی و غیره) آلودگی هوا وجود می آید. هرچند که قبل از آن نیز این آلودگی وجود داشته لیکن با توجه به جمعیت محدود و زندگی ساده آن زمان، طبیعت توان از بین برده این نوع آلودگی را در آن زمان داشته است.
عنوان : مقاله مدیریت شهری و کنترل آلودگی هوا
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
سرفصل موضوعات:
مقدمه: تبیین مفاهیم مدیریت شهری و آلودگی هوا
1- توجیه پلان
2- علت انتخاب موضوع
3- فوائد
4- مدیریت شهری
5- آلودگی هوا
6- ارتباط مدیریت شهری با آلودگی هوا
بخش اول: سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا با توجه به موارد مربوط به هر منبع آلوده کننده
1- وسایل نقلیه موتوری
2- منابع تجاری و خانگی و متفرقه
3- کارخانجات، کارگاهها و نیروگاهها
بخش دوم: راهکارهای جلوگیری از آلودگی هوا
1- کوتاه مدت
2- میان مدت
3- بلند مدت
مقدمه:
«تبیین مفاهیم مدیریت شهری و آلودگی هوا»
1- توجیه پلان:
پلان مربوطه از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است. در مقدمه به ذکر کلیات بحث نظیر علت انتخاب موضوع، اهمیت و ضرورت موضوع (فوائد عملی، نظری و تکنیکی)، مفهوم مدیریت شهری، مفهوم آلودگی هوا و ارتباط این دو با هم پرداخته میشود. در واقع یک دید و نگرش کلی از موضوع برای ما فراهم می آورد. در بخش اول که اختصاص به سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا با توجه به موارد مربوط به هر منبع آلوده کننده می باشد در حقیقت با ذکر هر عدد، چگونگی اعمال مدیریت شهری در کنترل آلودگی هوا مطرح می شود (یعنی موضوع یا عدد مربوطه به هر ماده قانونی یا منبع آلوده کننده ارائه و سپس سازمانهای مرتبط با آن ذکر می شود).
نحوه ارائه مطلب به این شکل بخاطر آن است اولاً از پیچیدگی مطلب می کاهد و ثانیاً با ذکر هر مورد قانونی می توان دریافت چه سازمانهایی در رابطه با آن موضوع درگیر هستند. و در نهایت در بخش دوم که اختصاص به ذکر راهکارهای جلوگیری از آلودی هوا دارد، ارائه راهکارهای مربوطه ما را به نتیجه در راستای دستیابی به کاهش آلودگی هوا و توجه بیشتر به آن رهنمون می کند.
2- علت انتخاب موضوع:
بطور کلی به دو دلیل این موضوع بنظر اینجانب دارای اهمیت در انتخاب می باشد یکی بخاطر ارتباط این موضوع (آلودگی هوا) بعنوان یک معضل و پدیده مهم شهری با مدیریت شهری یعنی رشته تحصیلی اینجانب (خودم) و دیگر اینکه آلودگی هوا خصوصاً در شهرهای بزرگ مثل تهران (یعنی شهری که در آن زندگی می کنیم) که از آلودگی بالائی برخوردار است و در تمام لغات بطور جدی و عینی اثرات آن انسانها را تهدید می کند بسیار جلب نظر می کند.
3- فوائد (نظری، عملی، تکنیکی):
قبل از پرداختن به موضوع میزان شناخت بسیار سطحی بوده است ولی با پرداختن به آن بعنوان یک پروژه درس باعث دقت و کنکاش بیشتری در مطلب شده و جوانب موضوع برای دانشجو بهتر روشن می گردد مثل آلودگی هوا، آلاینده ها، اثرات آلودگی هوا بر انسان، سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا و مدیریت شهری، موارد قانونی و غیره در واقع میزان اطلاع دانشجو از ادبیات موضوع هرچند مختصر افزوده می شود و از طرف دیگر توجه به راهکارها با در نظر گرفتن امکان بکارگیری آن چه بسا اگر بدرستی انتخاب و اجرا گردد می تواند موجبات کاهش آلودگی هوا را فراهم کند هرچند موضوعی با این درجه اهمیت و ضرورت نیازمند تحقیقات گستردهتری می باشد و در حد یک پروژه درس چندان کارساز نخواهد بود چرا که این تحقیق زمانی در عمل قابلیت اجرا خواهد داشت که به ریز (تفضیلی) نحوه اجرا و مراحل آن ارائه شود البته بطور خلاصه راهکارها فقط در قالب کوتاه مدت و بلند مدت ارائه شده اند و تنها زمانی امکان اجرا پیدا می کند که اولاً زمان بیشتری صرف آن نمائیم و ثانیاً از نزدیک با سازمانهای مربوطه و متخصصین این امر جهت استفاده مشورتی و وظایف این سازمانها و مشکلاتی که در این راستا قرار دارد شناخت داشته باشیم.
4- مدیریت شهری:
بطور کلی با رشد شتابان شهرها و تمرکز (جمع شدن) جمعیت در آن (رشد طبیعی، کاهش مرگ و میر، مهاجرتها، رشد کلیدی، افزایش کارخانجات و فعالیتهای آنها) زمینه پیدایش مشکلات جدیدی در شهرها بدلیل عدم امکان ارائه خدمات زیربنائی کافی، ضرورت توجه به مدیریت احد شهری و بهبود ارائه احد شهر و برنامه ریزی برای یافتن راه حلهائی برای این مشکلات که در واقع هدف اصلی مدیریت شهری است خواهم شد. (بعضی از اهداف: حفاظت از محیط فیزیکی شهر، بهبود شرایط کار و زندگی کلیه شهروندان، سازماندهی و بهبود کیفیت محیط فیزیکی زندگی شهری شهروندان). بروز مشکلات شهری و توجه به آن بطور جدی به انقلاب صنعتی (قرن 18 م) و خصوصاً بعد از آن باز می گردد.
از جمله عواملی که به توسعه و رواج شهرنشینی پس از کشف قوه بخار در سال 1765م انجامید عبارت بودند از: اختراع برق، اتومبیل، لوکوموتیو، اختراع ماشین چاپ، وسایل ارتباط جمعی، هواپیما، و غیره که به توسعه و بسط راهها انجامید و در واقع بروز این تحولات به انقلاب صنعتی مرسوم گردید نتیجه این تحولات افزایش مهاجرتها، تحول در حمل و نقل، ظهور تحقق و تقسیم کار، افزایش جمعیت و کاهش مرگ و میر (که افزایش جمعیت موجب افزایش نیازها و در نتیجه افزایش صنایع و حمل و نقل را به دنبال دارد)، تمرکز صنعت و تجارت (بخاطر جمعیت، تخصص، مواد اولیه، تنوع مشاغل، موقعیت و غیره)، و غیره بود.
لذا توجه به مدیریت در امر شهر و برنامه ریزی در خصوص آن ضروری می باشد و در نهایت با توجه به توضیح فوق ارائه تعریفی از مدیریت شهری عازم می باشد. مدیریت شهری عبارت از اداره امور شهر به منظور بهبود توسعه پایدار (توسعه پایدار مبتنی بر سه اصل شامل 1- رشد تولید (موجب رشد اقتصادی)، 2- بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی، 3- حفظ منابع پایدار (منابع پایدار همان منابع محیط زیست شامل آب، خاک، هوا، جنگل و مرتع)) مناطق شهری با در نظر داشتن و پیروی از اهداف، سیاستهای ملی، اقتصادی و اجتماعی کشند.
در گذشته اداره احد شهرها بطور جسته و گریخته (پراکنده) و محدود (بسته) توسط حکام، پادشاهان و حکومتها اعمال می شد ولی در حال حاضر عمدتاً شهرداریها این امر را بعهده دارند هرچند که هنوز پراکندگی در اداره احد شهر بین سازمانها و وزارتخانه ها و همچنین عدم وجود هماهنگی بین آنها (در لیوان) وجود دارد که موجبات عدم برنامهریزی صحیح و دقیق را بدنبال داشته است.
5- آلودگی هوا:
آلودگی هوا با شروع انقلاب صنعتی (قرن 18م) به دلیل افزایش فعالیتهای صنعتی (یعنی ایجاد کارخانه ها و کارگاهها و افزایش تولید آنها موجب بهره برداری فراوان و بیش از حد از مواهب طبیعی مثل استفاده روز افزون از سوختهای فسیلی) و بدنبال آن دفع آلاینده های خطرناک (ریزش بیش از حد فضولات کارخانه ها و سموم) به سوی محیط زیست بصورت معضلی جدی در آمد بطوریکه ضرورت توجه به آن با در نظر گرفتن رشد سریع جمعیت و شهرنشینی موجب بروز و ظهور مشکلات اساسی خصوصاً در قرن بیستم زمینه وضع قوانین در این خصوص جهت رفع آن را مطرح کرد. در اثر فعالیتهای آلوده کننده در دهه های 1950م (1330ش) و 1960م (1340ش) توجه به مسائل زیست محیطی آغاز شد. تصمیم به برگزاری کنفرانس بین المللی زیست محیطی در سال 1968م (1347ش) و برگزاری اولین کنفرانس جهانی در این خصوص در ژوئن 1972م (مرداد 1351ش) در استکهلم و بدنبال آن صدور بیانیه محیط زیست انسانی و برنامه عملی و 106 توصیه نامه را می توان از جمله آن دانست (که در آن توجه به استفاده منطقی از منابع، کاهش آلودگی، آموزش همگانی برای حفاظت از محیط زیست به تحقیقات زیست محیطی و تاسیس سازمانهای بین المللی زیست محیطی است).
مهمترین مصداق آلودگی هوا مربوط به مرگ 4000 نفر در دسامبر 1952م در لندن و آلودگی هوا اتفاق افتاد که پس از آن قوانینی در انگلیس (1955م) و آمریکا (1956م) در خصوص آلودگی هوا و بطور کلی محیط زیست به تصویب رسیده و بشر بطور جدی متوجه آلودگی محیط زیست شده در رابطه با آلودگی هوا تعاریف متعددی ذکر شده است که در اینجا به ذکر یک نمونه از آن می پردازیم. آلودگی هوا (طبق بند 2 ماده یک آئین نامه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب 29/4/1354) عبارت از وجود یک یا چند آلوده کننده در هوای آزاد به مقدار و مدتی که کیفیت آن را طوری که مضر به حال انسان و یا سایر موجودات زنده یا گیاهان و یا آثار و ابنیه باشد، تغییر دهد.
بطور کلی آلودگی هوا به دو صورت پدید می آید یکی آلودگی طبیعی هوا که ناشی از منابع طبیعی است مثل آتشفشانها، وزش باد که موجب بلند کردن ذرات خاک به هوا می شود و دیگری آلودگی در نتیجه فعالیت انسانها مثل وسایل نقلیه موتوری، صنایع و واحدهای تولیدی، منابع خانگی و تجاری و منابع متفرقه، و در نهایت نیروگاهها و تاسیسات هسته ای اما آنچه بیشتر در این پروژه درس مدنظر می باشد عبارت از آلودگی هوا ناشی از وسایل نقلیه موتوری، صنایع و واحدهای تولیدی (کارخانه ها و کارگاهها) و بالاخره صنایع تجاری و خانگی و متفرقه که در قانون شهر و شهرداری بر روی آن تمرکز شده است. در اثر فعالیت این سه منبع ذکر شده (یعنی وسایل نقلیه موتوری، کارخانهها و کارگاهها، منابع تجاری و خانگی و متفرقه) یکسری آلایندههایی در هوا پخش می شوند که مختصراً به آن اشاره می کنیم.
مهمترین آلاینده های هوا عباتند از اکسیدهای گوگرد (مثل دی اکسید گوگرد)، اکسیدهای نیتروژن (مثل دی اکسید نیتروژن)، اکسیدهای ازت، اکسید سرب، مونوکسید کربن، هیدروکربنها.
استفاده از سوختهائی مثل مازوت، گازوئیل، نفت و ذغال سنگ در کارخانه های فولاد، پالایشگاهها، ایستگاههای تولید برق (مثلاً احتراق گازوئیل پالایش نشده در موتورهای دیزل) و غیره پخش آلاینده های به نام اکسیدهای گوگرد (مثل دی اکسید گوگرد) در هوا می شود که از جمله اثرات آن بارش بارانهای اسیدی است (یعنی نایروی جنگلها، آلوده شدن رودخانه ها و آبها و موجودات آبزی)، بروز عوارض عصبی در انسان، کاهش حساسیت انگشتان، ضعف حافظه، اختلالات بینائی و غیره.
استفاده از سوختهای فسیلی در وسایل نقلیه موتوری به نام اکسیدهای نیتروژن (موجب بیماریهای ریوی، سندره گلو و غیره می شود)، اکسیدهای ازت (موجب اختلالات بینائی، سوزش چشم، تشدید بیماریهای ریوی و غیره می شود)، اکسید سرب (که در اثر استفاده از بنزین سرب دار در موتور اتومبیل ها موجب بیماریهای ریوی می شود)، مونوکسید کربن (موجب ناراحتی های عصبی، اختلالات بینائی، بیماریهای مشی و عروضی و غیره می شود) موجب پخش آلاینده هایی می شوند.
هیدروکربن ها از جمله دیگر آلوده کننده های هوا می باشند که به علت فرار بود مواد نفتی و تبخیر آنها از پالایشگاهها و مخازن ذخیره مواد نفتی و نیز از مخازن سوخت وسایل نقلیه موتوری به مقدار زیاد وارد هوا می شوند و در نتیجه با اکسیدهای نیتروژن در مجاورت اشعه خورشید مواد آلوده کننده خطرناکی به نام دودمه بوجود می آورند که موجب تلفات جانی، حساسیت پوست و چشم می گردد.
آلاینده دیگر ذرات معلق در هوا می باشد. این مواد معلق شامل گردو خاک، آشغال، دوده، دود و ریز قطره های مایع می باشند که مستقیماً به واسطه منابعی از جمله کارخانه ها، اتومبیل ها، فعالیتهای ساختمانی، آتش و گرد و خاک ناشی از وزش طبیعی باد در فضا پخش می شوند (موجب بیماریهای ریوی و قلبی- عروقی و امثال آن می گردد) و ابعاد آنها از 5/0 میلی متر کمتر است.
و در نهایت ازون را می توان نام برد که از منابع گوناگونی مثل اتومبیل ها، واحدهای صنعتی و شیمیایی، خشکشویی ها، کارخانه های رنگ سازی و سایر منابع تجاری و مسکونی که از حلال و رنگ استفاده می کنند ناشی می شود. اگر این گاز در ارتفاع تنفس انسان باشد، آثار سمی خواهد داشت اما اگر در لایه های بالاتر یعنی در ارتفاع حدود 22 متری از سطح زمین باشد، اثر حفاظتی در برابر مضرات ناشی از تابشهای فرابنفش خورشید خواهد داشت. از جمله مشکلاتی که برای انسان فراهم میکند سوزش چشم به اختلالات بینائی، بیماریهای ریوی و امثال آن می باشد.
به غیر از آلاینده های ذکر شده مرتبط با سه منبع ذکر شده مقداری بطور مختصر به آلاینده های رادیواکتیو اشاره نمود که بصورت جامد، مایع و گاز می باشند که در اثر فعالیتهای هسته ای، انفجارات هسته ای، ضایعات هسته ای و حتی از طریق خود نیروگاهها و تاسیسات هسته ای (بخاطر عمر محدود آن) بوجود می آیند و از جمله اثرات آن بروز سرطان، آب مروارید و سکتهها می باشد.
6- ارتباط مدیریت شهری با آلودگی هوا:
بطور کلی از آنجائی که آلودگی هوا یک معضل شهری است (در نتیجه رشد شهر و شهرنشینی خصوصاً بعد از انقلاب صنعتی) جهت کاهش و کنترل این پدیده شهری نیازمند مدیریتی در امور شهر هستیم که این امر از طریق سازمانهائی مثل شهرداری، سازمان حفاظت محیط زیست و غیره انجام می گیرد (و البته منطقه از عبارت آلودگی هوا یک معضل شهری نه اینکه کل محیط زیست را متاثر نمی سازد بلکه جهت تمرکز منابع آلوده کننده مثل وسایل نقلیه موتوری و غیره در شهر عمدتاً از شهرها و حومه آنها ایجاد و منتقل می شود).
بخش اول :
سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا با توجه به موارد مربوط به هر منبع آلوده کننده
1- وسایل نقلیه موتوری: هر نوع وسیله ای که با موتور درون سوز حرکت میکند و برای حمل و نقل مورد استفاده قرار می گیرد و در صورت بکار انداختن منشاء ایجاد یک یا چند آلود ه کننده می گردد. 2- کارخانجات و کارگاهها و نیروگاهها. 3- منابع تجاری و خانگی و متفرقه: منابع خانگی از قبیل منازل و واحدهای مسکونی به مکانی اطلاق می شود که صرفاًجهت سکونت مورد استفاده قرار می گیرند. منابع تجاری به محلهای مشخص اطلاق می شود که برای انجام فعالیتهای مختلف تجاری و خدماتی و نگهداری و عرضه تولیدات و کالا و خدمات مورد استفاده قرار می گیرد و بدون اینکه محدود به موارد زیر گردد برحسب نوع ف عالیت خدماتی و یا تجاری شامل گروههای زیر می گردد:
گروه اول: متلها، مهمانخانه ها، رستورانها، شیرینی پزی ها، نانوانئی ها، گرمابه ها و غیره.
گروه دوم: دامداریها، مرغداریهای صنعتی، کشتارگاهها، موسسات نگهداری حیوانات و غیره.
گروه سوم: بیمارستانها، مراکز درمانی و بهداشتی، آزمایشگاهها و غیره. به غیر از دو مورد (دو گروه) گفته شده اطلاق می گردد مثل آتش سوزی زباله ها و انباشت مواد زائد و متعفن در هوای آزاد و غیره.
وسایل نقلیه موتوری:
1- حد مجاز خروجی وسایل نقلیه موتوری (ماده 4):
سازمان مسئول (سازمان حفاظت محیط زیست)
با همکاری (وزارت صنایع)
با تصویب (شورای عالی حفاظت محیط زیست)
2- گواهینامه مخصوص مبنی بر حد مجاز خروجی آلوده کننده های هوا (ماده 5):
دایر کردن مراکز (توسط شهرداریها)
تایید این مراکز (توسط سازمان حفاظت محیط زیست)
در صورت نداشتن این گواهینامه ممنوعیت در تردد توسط نیروی انتظامی طبق ماده 28- ماده 6 آئین نامه اجرایی قانون جلوگیری از آلودگی هوا.
3- هزینه انجام آزمایش وسایل نقلیه موتوری (ماده 5):
تعرفه این هزینه (طبق تعرفه وزارت کشور و سازمان حفاظت محیط زیست)
تصویب تعرفه مزبور (توسط هیات مدیران)
4- طراحی نحوه تردد وسایل نقلیه موتوری و سیستم حمل و نقل شهری (ماده 6):
جهت کاهش آلودگی+ جوابگوی سفرهای روزانه شهر می باشد
توسط شهرداریها، نیروی انتظامی، وزارتخانه ها و سایر سازمانها
5- ساعات و محدوده مجاز تردد شهری (ماده 6):
توسط: وزارت کشور (شهرداریها)، نیروی انتظامی، سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمانهای ذیربط
تصویب: هیات وزیران
6- ساعات و محدوده مجاز تردد شهری در مواقع اضطراری (ماده 7):
تشخیص: وزارت بهداشت
اطلاع به مردم: از طریق رسانه ها
توسط: سازمان حفاظت محیط زیست
با همکاری: وزارت کشور (شهرداری و نیروی انتظامی)
عدم توجه به این محدودیت ها و ممنوعیت ها: جلوگیری از تردد تا رفع موجب آلودگی هوا
7- ساخت و تولید و محدود وسایل نقلیه موتوری (ماده 8)
با استنادارد: سازمان حفاظت محیط زیست
نکته: طبق ماده 11 تهیه استانداردها توسط: سازمان حفاظت محیط زیست
و همکاری: وزارت صنایع+ وزارت نفت+ موسسات تحقیقاتی ذیصلاح
8- برنامه ها و سیاستهای تولیدی واحدها و شرکتهای تابعه تولید وسایل نقلیه موتوی (ماده 9)
توسط: وزارت صنایع البته با رعایت استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست
1- عدم تولید غیر استاندارد
2- اولویت در تولید وسایل نقلیه و حمل و نقل عمومی
3- تولید با در نظر گرفتن امکان استفاده از گاز
9- شماره گذاری وسایل نقلیه موتوری (ماده 10):
در صورت رعایت استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست (در ماده 8) امکان پذیر است (توسط نیروی انتظامی)
10- تردد وسایل نقلیه موتوری آلوده کننده غیرمجاز (ماده 28):
1- مجازات: 000/100 ریال- 000/5 ریال
11- تردد در محدوده ها و ساعات ممنوعه (ماده 6):
از طریق آگاه کردن مردم توسط: شهرداری ها با انتشار آگهی در رسانه های همگانی
نصب تابلوهای ویژه با هماهنگی اداره راهنمایی و رانندگی
نصب تابلو ورود ممنوع در مبادی ورودی توسط نیروی انتظامی
تردد در این ساعات مستلزم: دریافت مجوز از شهرداری های کشور
1- در مواقع اضطراری فاقد اعتبار است.
2- مدت اعتبار آن به تصویب شهدار عالی هماهنگی ترافیک شهرداری های کشور میرسد.
12- تعیین شهرهای مشمول محدودیت یا ممنوعیت تردد وسایل نقلیه موتوری
در تعامل که سازمان محافظت محیط زیست اعلام کرد و آلودگی هوا ناشیاز تردد آنها بیش از مجاز می باشد و سهم این وسایل در آلودگی بیش از سایر منابع باشد.
به پیشنهاد: سازمان حفاظت محیط زیست یا شهرداری ها یا نیروی انتظامی
با تصویب: شهردار هماهنگی ترافیک استان مربوطه
منابع تجاری و خانگی و منابع متفرقه:
1- تعیین حد مجاز نوع و میزان آلودگی برای این منابع (ماده 22)
توسط: سازمان حفاظت محیط زیست
2- پخش و انتشار هر نوع مواد آلوده کننده هوا بیش از حد برای این منابع (ماده22): ممنوع
3- اولویت قرار دادن برنامه های سوخت رسانی شهرهای بزرگ، تامین سوخت مناسب و گاز رسانی برای این منابع (ماده 23):
توسط: وزارت نفت
4- اتخاذ تدابیر جهت جلوگیری از انتشار دود و دوده و سایر مواد آلوده کننده، در هوای آزاد، استفاده از سوخت مناسب ترجیحاً گاز شهری برای جلوگیری از آلودگی هوا در کلیه منابع آلوده کننده از قبیل حمامها، نانوائیها، هتلها و رستورانها و غیره.
5- ممنوعیت در در سوزاندن استفاده از دستگاههای زباله سوز مناسب که استانداردهای آلودگی هوا را رعایت کنند و ماده 9 آئین نامه جلوگیری از آلودگی هوا انباشتن زباله های شهری و خانگی و غیره در معابر عمومی و فضای باز (ماده 24)
عدم توجه: پس از هر اخطار و پایان مهلت= جزای نقدی از 000/500-000/100
(طبق ماده 31) در صورت تکرار جزای نقدی از 000/000/2-000/300
6- در نظر گرفتن فصل جداگانه ای از مطالعات طرحهای هادی و جامع و بهسازی شهرها جهت بررسی مسائل زیست محیطی (از نظر فضای سبز و باز، همجواری کاربریها، شبکه معابر، شبکه حمل و نقل، ضوابط تراکم ساختمانی و غیره با معیارهای زیست محیطی مورد تایید سازمان حفاظت محیط زیست) (ماده 25)
توسط: وزارت کشور+ وزارت مسکن و شهرسازی
نکته: آئین نامه اجرائی این ماده توسط این دو وزارتخانه و همچنین سازمان حفاظت محیط زیست تهیه می شود و به تصویب هیات وزرا می رسد. (ماده 26)
7- عدم استفاده از گاز شهری در مناطقی که دسترسی دارند (ماده 10 آئین نامه موتور)
برای تمام اشخاص حقیقی و حقوقی: صدور اخطار+ تعیین مهلت مناسب جهت رفع آلودگی
8- مجازات مببین (مسئولین) آلودگی ناشی از منابع متفرقه و منابع خانگی (ماده32)
جزای نقدی از 000/300-000/30 ریال
در صورت تکرار از 000/000/1-000/100 ریال
9- ممانعت از انجام بازرس ماموری سازمان برای نمونه برداری و تعیین میزان آلودگی ناشی از این منابع (تجاری، خدماتی، اماکن عمومی، بهداشتی و غیره) و یا در اختیار قرار ندادن اسناد یا ارائه اسناد بر خلاف واقع: (ماده 30)
مجازات: 000/000/5-000/500
در صورت تکرار: حبس از 1 تا 2 ماه+ جزای نقدی
کارخانجات و کارگاهها و نیروگاهها:
1- احداث، توسعه و تغییر محل و یا خط تولید آنها ( ماده 12 ):
با رعایت ضوابط و معیارهای: سازمان محافظت محیط زیست تهیه توسط سازمان حفاظت محیط زیست + مشارکت وزارتخانههای مذکور
با تصویب توسط هیأت وزیران
2- صدور جواز تأسیس آن ( ماده 13 ):
توسط: وزارت صنایع ، معادن و فلزات، جهاد کشاورزی
( نکته : دارندگان جواز تأسیس بایستی محل استقرار واحدها را با رعایت شرایط و معیارهای سازمان انجام دهند ( ماده 12 ) )
3- صدور پروانه بهرهبرداری آن ( ماده 13 ):
موکول به تأیید محب استقرار با رعایت ضوابط و معیارهای سازمان حافظت محیط زیست.
4- احداث نیروگاهها، پالایشگاهها، کارخانجان پتروشیمی و صنایع نظامی، فرودگاههاو ترمینالهای یاربری:
موکول به رعایت ضوابط و معیارهای حفاظت محیط زیست
5- اعلام ضوابط و معیارهای زیست محیطی یه دارندگان جواز تأسیس ( ماده 13):
توسط: سازمان حفاظت محیط زیست.
از طریق: وزارتخانههای نیروها.
6- مشخص کردن کارخانجات، کارگاهها و نیروگاهها که آلودگی بیش از خد دارند ( ماده 14 ):
توسط سازمان حفاظت محیط زیست.
7- ابلاغ نوع و میزان آلودگی کارخانجات با آلودگی بیش از حد و تعیین مهلت
( ماده 14 ):
توسط سازمان حفاظت محیط زیست.
8- تهیه و ابلاغ استانداردهای هوای پاک و استانداردهای آلود کنندههای حاصل از کارخانجات و غیره برای هر منطقه و با توجه به کیفیت هوا به متقاضیان و صاحبان کحارخانهها و کارگاهها ( ماده 15 )
توسط : سازمان حافظت میحط زیست.
9- تعیین حد مجاز استانداردهای محیط زیست.
با تصویب: هیأت وزیران.
10- عدو رعایت ضوابط و معیارهای زیست محیطی در فعالیت کارخانجات و همچنین.
11- فعالیت و بهرهبرداری از کارخانجات و … با آلودگی بیش از حد ( ماده 14 ):
ممنوع میباشد.
مجازات: اولین مرتبه نقدی: 000/000/1 – 000/500
دفعه بعد حبس تعزیری از 2 تا 6 ماه + جزای نقدی + (000/000/2- 000/700 ) + پرداخت ضروری محیط + پرداخت ضروری اشخاص حکیمی و مقدمی
12- عدم توجه به مهلت تعیین شده ( در رفع آلودگی ) توسط صاحبان کارخانجات:
در پایان مهلت: به درخواست: سازمان حفاظت محیط
مقصد: مراجع قضائی ذیربط
فعالیت مجدد آن: متوسط به ـــــــ اجازه سازمان حفاظت محیط یا؟
رأی دادگاه صلاحیت را داره
مجازات ( طبق ماده 29 ): اولین دفعه 000/000/1- 000/500 ریال
بعد حبس تعزیری ( 2 ماه 6 ماه ) + جزای نقدی + 000/000/2 – 000/000/1 + پرداخت قرعه زیان به محیط + پرداخت ضروری به اشخاص
14- ادامه فعالیت پس از قطبل کروی کارخانه ( ؟ کسب مجوز در بازگشائی کارخانه:
اگر کارخانه غیر هوائی باشد ــــــ محکوم شدن مجازات ؟؟
اگر کارخانه هوائی باشد ( اگر مدیران هوائی داشته باشد): رسیدگی در هیأت رسیدگی به تخلفات اداری وزارتخانه یا دستگاه متبوع.
15-در شرایط اضطراری بخاطر شرایط جوی مناسب ( ماده 17 ):
اخطار سریع در توقف فعالیت توسط: سازمان حفاظت محیط زیست.
یعنی خودداری کردن از توقف فعالیت و در مدت: به حکم رئیس دادگاه.
عدم توجه به این اخطار یا حکم دادگاه مجازات طبق ماده 29
اولین مرتبه: تقدی 000/000/1 – 000/500
دفعه بعد : جبس تعزیری از 2 تا 6ماه + جزای نقدی 000/000/1 –000/700 = پرداخت ضروری.
16- طرح انتقال کارخانجات و کارگاهها ( در صورتیکه جمعش یا از پیش بروی آلودگی ناشی اط آن بجز از طریق انتقال میسر نباشد ) ( ماده 18 ):
تهیه توسط : ساطمان حفاظت زیست و با همکاری وزارتخانه و سایر دستگاههای ذیربط ارائه به: هیأت وزرای جهت تصویب.
مقاله هنر یافتن الگوی زیبایی شناختی
یکی از نارسایها، دنبالهرویها و الگوبرداریهای ناسنجیده چه از هنر غالب جهان بصورت (هنر وارداتی) و چه از هنرهای سنتی میباشد که نتوانستیم در روند اقتباس هنر موفق باشیم و علت مهمتر از آن فاصله گرفتن- و شاید فراموش کردن (بیان تصویری) بعنوان ساختار منسجمی که با کار بست ماهرانه رنگ و نقش شکل میگیرد باعث شد که نه تنها در ابداع هنری به نوزایی واقعی هنر تصویری ایران دست پیدا بکنیم بلکه موجب تقلیل آن به روشهای التقاطی که بهتر بود «نوشته» شود تا «تصویر» گردد.
عنوان : مقاله هنر یافتن الگوی زیبایی شناختی
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
پیشگفتار ۵
مقدمه ۶
پس در کجائیم؟ ۷
روند اقتباس و ابداع هنر امروز از خاطره قومی ۸
تعامل ادبیات و نگارگری ۱۶
ساختار تصویر در نگارگری ۲۱
پیشگفتار
به رغم کنکاشهای پیگیر و مداوم هنرمندان ایرانی در دوران معاصر، دستاورد منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبایی شناختی خاصی را به گستره هنر امروز ارائه کند پدید نیامده است. این نقصان ریشه در نارسائیهای متفاوت دارد.
در پایان این پیشگفتار از استاد دکتر علی رجبی که زحمت تدریس واحد نگارگری ایرانی را متحمل شدند، سپاسگزاری مینمائیم.
مقدمه
امروزه میان آنچه تصور میکنیم که به آن باور داریم و آنچه احساس میکنیم چنان دوگانگی پدید آمده است که نه تنها ما را به ترکیبی تازه و یا آفرینش بدیع رهنمون نمیکند بلکه به لحاظ روانی (اسکیزونیک) نیز درما ایجاد کرده است. این دوگانگی بیمارگونه، حاصل کشمکشهای دو وجه متناقض درونی در تقابل با وضعیت کنونی جهان میباشد. جهانی با رویکرد همسانسازی فرهنگها به نام «دهکده جهانی» جهتگیری تفکر «علمی- تکنیکی» که در آفرینش آن شراکتی «همسان با عدم» داشتهایم. این نوع خاص شراکت - اجبار که ما در آن نه تفکر علمی- صنعتی را آفریدهایم و نه نتایج آن را تصور کردهایم و حتی زمان آن را هم نداشتهایم که خود را به شیوههای جدید «زندگی» و «احساس» تطبیق دهیم، ناخواسته همزمان را نیز در وضعیت «فترت» قرار داده است.
وضعیتی خاص که هم کورمالانه «هویت خاص» خود را میکاود و «خاطره قومی» در سینه نهان دارد و به قول حافظ «بانگ جرسی» را میجوید و هم مکمل آن در اندرون جغرافیای اندیشه غالب هضم میگردد و شکل تمدن محلی با پوسته بسیار سطحی «فولکور» میگیرد. در این دوران خاص میباشد که صحبت از شاعران و اندیشمندان قومی بسیار بغرنج میباشد.
و حتی شرایط خاص این دوران با شرایط «عسرت» شایع غرب که اساسیترین جلوه آن در کلام «خدا مرده است» نتیجه و انعکاس مییابد فرق میکند چرا که ما در وضعیت غیبت کلی خدا و زندگانی تقلیل یافته به عدم، قرار نگرفتهایم که غیبتش موجب یک تجربه تازه معنوی بشود.
پس در کجائیم؟
از یک سو به نظر میرسد که دید شاعرانه ما از گیتی در دیاکلتیک با ایدههای علمی تکنیکی غالب ناهمخوان، شکننده جلوه میکند. و از سوی دیگر بدون توسل به تعصب قومی نیک میدانیم که کمتر و شاید هیچ زبانی در برابر ظرفیت و رسایی شاعرانه زبان فارسی یا رای ایستایی ندارد، حماسه فاخر و موزون با رویکرد اساطیری و مضمونهای راز آمیز فردوسی، امواج سیلآسای افاضات عارفانه و درویش سلکانه مولوی و واژههای روح گونه حافظ و دیگران همگی شاهد این مدعا میباشند.
پس آیا میراث ما قادر است جریان حوادث را اصلاح کند و ما را در این سیر گفتمان شریک سازد و مأمنی برای زندگی درونی ما تامین نماید؟
شایداز این جهت در این مختصر ضمن توجه به میراث قومی در هنر، امروزه، روند اقتباس دو گرایش «سنتی» و «سنتگرایی نو» به رویکرد متقابل ادبیات و تصویر در نگارگری ایران توجه کردم و شاخصهای تصویری ایران را در زمان اوج نگارگری این مرزبوم به اختصار تحلیل نمودیم که چگونه «واژهها» به «تصاویر» استحاله مییابد و با اینکه در ارتباط و پیوند نزدیک به عناصر فرامتنی چون ادبیات، فلسفه میباشد به واقعیت تصویری نهفته در فضای دوبعدی وفادار میماند.
روش پژوهش در این جستجو بصورت کتابخانه ای بوده است. و در کنار این کنکاش، جمعآوری مطالب و کنجکاوی اینجانب از مباحث کلاس بوده که از محضر شما استفاده نمودهام اما با اینهمه تلاش نیک میدانم که اینگونه پژوهش باید در بین هنرمندان با نگاه کاربردی رونق پیدا کند تا تاثیر فرهنگی و هنری خود را بگذارد.
روند اقتباس و ابداع هنر امروز از خاطره قومی
به رغم کنکاشهای پیگیر و مداوم هنرمندان ایرانی در دوران معاصر، دستاورد منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبایی شناختی خاصی را به گستره هنر امروز ارائه کند پدید نیامده است. دلایل متفاوتی چون کمبودهای ناشی از نهادینه نشدن پدیده هنر نو در جامعه ایران، تغییرات سیاسی، سیاستگذاریهای دولتی و تحمیل سلیقه سوداگران بر جوشش درونی هنرمند از این موارد میباشند. و مهمتر از اینها دنبالهرویها و الگوبرداریهای ناسنجیده چه از هنر غالب جهان بصورت هنر وارداتی و چه از هنر سنتی موجب شده است که نتوانیم در روند اقتباس و ابداع هنری به نوزایی واقعی هنر تصویری ایران دست پیدا کنیم.
پس از جنگ جهانی اول، ضرورت تغییر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بسیاری از جوامع سنتی پیش آمد در ایران نیز «مدرنیسم» مانند بسیاری از پدیدههای دیگر، به صورت سطحی و ظاهری در جوامع مزبور رسوخ کرد و جنبش نوگرایی در نقاشی ایران نیز- اگرچه از یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی ناشی شد- مبتنی بر شناخت عمیق و انتخاب اصولی نبود.
در این روند برخی فارغ از دلمشغولی رجوع به میراث شرقی به آفرینش آثار دست یازیدند و گروهی دیگر- که مدنظر ما میباشند- اهتمام کردند تا آثارشان «شناسنامه» ایرانی داشته باشد. در این طیف نیز با کثرت تضاد و تضارب افکار مواجه هستیم که مانع صورت بندی قاطع میگردد با این همه شاید بتوان دو گرایش «سنتی» و «سنتگرایی نو» را مشخص نمود که مفهومی کلیتر و شاخصهای بیشتری را در بر میگیرند.
گروه «سنتی» بعد از کنارهگیری کمالالملک از تدریس و برپایی هنرستانی در اصفهان برای احیای هنرها و صنایع سنتی فعالیت رسمیشان را شروع کردند آنها قصد داشتند تحولی در سنت «مینیاتور» ایرانی ایجاد کنند و چنین رویکردی برای احیای نگارگری قدیم که بهزاد، مصورالملکی، تجویدی و سوروگین از معتبرین نگارگران این گرایشی بودند و در ضمن از حمایت فرهنگی زمان خود نیز برخوردار بودند شروع شد. این گرایش تا به امروز بخشی از هنر تصویری ما را تشکیل میداده است. و به رغم اقدامات حمایتی فراوان دولتی این گونه نقاشی در تقابل با امواج فزاینده نوجویی به حاشیهای رانده شده است و به زیست حاشیهای خود ادامه میدهد. امروزه هنر جویان نیز با اندک تغییراتی به روش التقاطی قبل از خود، بسنده میکنند و تنها نگارگرانی چون محمود فرشچیان، جلالی سوسنآبادی و زاویه با پا نهادن از این حد تکرار آثار درخور توجهی آفریدند.
گرایش دوم، پس از بازگشت دانش آموختگان هنری از کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز گشت. اینان، ابتدا، با پتانسیل فراوان به ترویج نقاشی مدرن پرداختند و با تشکیل انجمن و نگارخانهها آثار نوپردازان را به نمایش میگذاشتند ولی بعد از مدتی به سنت بومی علاقه نشان دادند از جمله، جلیل ضیاء پور که تئاتر از کارهای آندرهلوت کوبیسم را در ایرانی رهبری میکرد، کمکم به نقش مایههایی از هنر دوران قاجار و قومی با رویکرد سادهسازی اشکال راغب شد. و در واقع از جمله نخستین نوپردازانی است که عناصری از سنتهای تصویری قدیم را به کار گرفت. در همین سالها ناصراویسی، طباطبائی و چند نقاش دیگر نیز با تجربهای تقریباً متفاوت به این روند شتاب بیشتری دادند. اویسی میگوید: «من به عنوان نقاش معاصر همیشه سعی داشتهام که کارهایم شناسنامه ایرانی داشته باشد» و در آثار تصویراش نیز پیکرههای اقتباس شده از هنر تصویری سلجوقی و قاجار و همراه با خط نگاری مشاهده مینماییم.
اوج این روند را در آثار نوپردازانی به نام «سقاخانه» میبینیم که سعی داشتند با استفاده از نقش مایه و عناصر شاخص هنرهای خاطرهانگیز ایرانی در سبکهای اقتباسی هنر جهانبینی میان سنت و نو بنا کننند و برخی از اینان با شناخت و دانشی که از هنر جهان داشتند و با تاکید خویشاوندی «هنر انتزاعی» و هنر سنتی و کاربردی ایرانی پایههای هنر تصویری خود را بر کاربست روابط صورت خط، نقش استوار ساختند و آفریدههای نومایهای در عرصههای مختلف هنر دیداری به جای گذاشتند که پشتوانه هنر امروز ایران میباشد.
یکی از مهمترین دلایل پوشین و ؟؟ بودن آثار «سقاخانه» ادراک تصاویر بعنوان یک «واقعیت هنری» که دارای شاخصههای درون متنی و زیبایی شناختی خاصی میباشد این حد «خودساخته» همان ارزش زیبایی شناختی اثر تصویری است که به حالت فرم و رنگ- در برابر جنبههای توصیفی آن- استحاله مییابد و مشاهد حضور نقش مایههای ایرانی هستیم که نه بعنوان نظامهای «نشانه شناسیک» که به مدد آن بتوانیم داستان یا موضوعی را کشف کنیم بلکه نظارهگر خودآگاهی هنرمندی هستیم که با شناخت از نقش کلی عناصر و نقش مایههای درون متنی اثر خود، به ریشههای اجتماعی و تاریخی خود نیز توجه نشان میدهد. این محتوای جدید در بستری از پراکنده گزینی و انتخاب صحیح همراه با آنالیز ذهنی از عناصر بدون غایتسازی مفهومی و طرد عناصر «نازیباشناختی» از اثر بوجود میآید و با این دگردیسی مرزهای جدید زیباشناختی و تصویری بر روی ما گشوده میگردد. و اگرچه در این گرایش ما به همسانگزینی «موضوعی» و «مضون» مواجه هستیم، ولی نتیجه اثر به اندازه تفاوت شخصیت آفرینندههایشان متفاوت میباشد.
این پدیده در گزینش موضوعی «خط» نقاشی سقاخانه مشهود میباشد. که با اینکه موضوع واحد میباشد محتوای متنوعی را ارائه میدهند.
فرامرز پیلارام، با بهره گیری سنتی سیاه مشق به انواع ترکیببندی هندسی با بافت نگارشی میرسد. صادق تبریزی برای سازماندهی آبستره آثارش از فرم خاص و پویایی حروف فارسی بهره میجوید: منصور حسینی از ریتم خوشنویسانه در کاربست آثار تجرید الهام میگیرد و حسین زندهرودی، با اعتقاد به شکلهای کاملاً آزاد، انتزاعی و حالت انگیز، توام با تاکید برحالت منش نگار قلممو، از حد انتزاع و برداشت سطحی فراتر رفته، با موضوع ارتباط فراحسی و گفتمان قرار مینماید.
در کنار این مضامینفر باب برداشتهای ظاهری و گاه تفننآمیز از منابع هنر کاربردی نیز گشوده شده است و «نقاشیخط» را به مرزهای تکرار و ابتذال کشاندند که نشان از عدم شناخت تصویری هنرمند و مهمتر، بسنده کردن به مضمون روایتی اثر میباشد. این مضامین فرامتنی باعث میشود که تاریخ مصرف مشخصی برای اثر تبین گردد و اثر از بالندگی خود بیفتد. انگار فراموش شده است که «هنر تصویری» بیان جداگانهای چون «زبان نوشتاری» که محمل اندیشهی فیلسوفان، ادبیان، منتقدین و غیرو میباشد دارد. التقاطی که امروزه در «نگارگری سنتی» و هم در «نقاشی بعد از انقلاب» اتفاق افتاده و موجب سردگرمی در یک دایره محدود شده است. مهمترین علت این مغالطه در عدم مهارت هنرمند در تبدیل تفکرات فرامتنی به ساختار متن میباشد که در فرم تصویری نهفته است.
به طور مثال، اگر به خطوط نگارههای ایرانی معاصر نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که معجونی از خطوط سختی آن هم از نوع تغزلی میباشد که برای موضوعات متفاوت بطور یکسان بکار رفته است. در صورتیکه اگر به خطوط نگارگری مکاتب گذشته ایران- که اینان مدعی زنده کردن آن هستند- بیاندازیم، خواهیم دید که برای هر موضوعی خط خاصی و برای هر نقشی مایه خط شکلساز مخصوصی اختیار کردند و تنوع خطوط آن بیش از هزاران نوع خط میباشد. محنت این رنج موقعی جانگاهتر میگردد که منتقدیم ناآشنا به بیان تصویری نیز نه تنها هوشیار نیستند بلکه گمراه کننده نیز هستند. در نقدی میخوانیم «سنتهای هنری ایران نه همین پی بردن به ترکیبات و رنگهای صوری است بلکه تا ...» در این نقد منتقد انتظار دارد که بجز ترکیب صورتی که حاصل رنگ و ترکیب فرم است چیز دیگری را هم ببیند مثل، ادبیات، فلسفه، جامعهشناسی، فقه و غیره و یا اینکه میخواهد عدم مهارت هنرمند را درکاربست نقوش و فرمهای ایرانی گوشزد کند که با محتوای جمله که بیانگر درک سنت تصویری ایران توسط هنرمند است تناقض پیدا میکند. همچنین چنین پنداری که «نفوذ هنر مغرب زمین در هنر جدید ایران به صورت تاثیراتی است که بیشتر از نظر صورت نه محتوا» پیامآور غلبه محتوا چون موجودی تقدیس شده در برابر فرم میباشد و نتیجه این که هنرمند نه تنها یادآور «خاطره قومی» و «فضای مثالی» نمیگردد بلکه دچار یک «سوپژکتیولیسم هپروتی» میگردد که در فضای نگارگری امروز غالب است. نظیر تجربهای در هنر اروپا غلبه محتوا بر فرم منتهی به دوره «رمانستیسیم» شد و آثاری بوجود میآید که بهتر است نوشته شوند تا تصویر گردند البته این بدان معنی نیست که جستارهای مختلف نقد را ببندیم بلکه روش صحیح «دیدن» را مدنظر داریم که حداقل در هنرهای دیداری از صورت شروع میگردد و با همه چالش مختلف نهایت نیز واقعیت «صورت» اصالت دارد غفلت دیگر در نگارگری سنتی امروز در مورد اندازه تابلوها میباشد که تغییر محسوسی نمیبینیم و این اصرار عمدی حاصل عادت قدیمی از قطع کوچک نگارگری میباشد که بیتوجه به کاربرد نگارگری در قدیم که بصورت کتاب یا مرقع بوده است و حتی «موضوع قطع و اندازه اینگونه مجموعهها و تناسب آنها با اندازه و ابعاد اعضای پیکر انسانی و قدرت جسمانی وی همگون میباشد» و مسئله درونگرایی اثار نگارگری سنتی مطرح بود و «شکل کتاب مصور و مرقع همه شرایط لازم را در برداشت تا صاحب چنین مجموعههایی در حالتی که برای وی مطبوع است، این آثار را با سرانگشت متفنن ورق زند و روان خود را از زیباییهایی شاهکارهای آنها سیراب سازد» و روشن است که این طرز اندیشه و اینگونه نقاشی با پردههای گوناگون و قطعات متفرقی که بر دیوار میآویزند و یا موزهها به نمایش میگذارند تفاوت شایانی دارد. بجز این انتخاب قطع بزرگ آثار علاوه بر جنبه بینایی، جنبه مشارکت حسی نگرنده را به همراهی میطلبد و نگرنده در حرکات متعادل، منظم و هماهنگ اندام نقاش که موجد این شکلها بوده است، شرکت مینماید. همچنین مساحتهای کوچک رنگی پرده نقاشی از فاصله نزدیک خود میتوانند چون نقش و نگارهای توجه نگرنده را جلب کنند و از جهت کاربردی طیفی رنگ نیز مورد بهرهگیری قرار میگیرد و از آنجایی که این گذارههای تغییرپذیر رنگ و بافت، غالباً گستردهتر از میدان دید با عادت چشم نگرنده وجود دارند، نگرنده نیز نمیتواند با حالتی جدامانده و «بیرون از پرده» برآن نظاره کند و خاصیتی «در میان گرفتنی» پیدا میکند و به اصطلاح «جزیی از محیط» او میشود.