دانلود پروژه مقاله و گزارش کارآموزی و کارآفرینی

این وبلاگ با مساعدت دوستان عزیزم آماده کمک به شما عزیزان میباشد

دانلود پروژه مقاله و گزارش کارآموزی و کارآفرینی

این وبلاگ با مساعدت دوستان عزیزم آماده کمک به شما عزیزان میباشد

مقاله امام علی (ع) الگوی رهبری در جامعه اسلامی

مقاله امام علی (ع) الگوی رهبری در جامعه اسلامی


هنگامی که حضرت علی (ع)در کرسی خلافت ظاهری جلوس فرمودند و مردم با ایشان بیعت کردند در حالی که عمامه پیامبر بر سرش , و رداء آن حضرت بر دوش و نعلین های پیامبر را پوشیده و شمشیر رسول خدا را حمایل نموده بود , به مسجد آمد و بالای منبر نشست سپس فرمود :ای مردم سئوال کنید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید همانا پیش من علم اولین و آخرین است.

عنوان : مقاله امام علی (ع) الگوی رهبری در جامعه اسلامی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد 

فهرست 

مقدمه

رهبری ,مبین قانون.

آغاز حکومت علی علیه السلام

فعالیتهای امام علی (ع) در دوران خانه نشینی. 8

دوران عثمان ,مال اندوزی و تملق پذیری حکام

 

سیاستمداری امیر المومنین علی (ع)

مهمترین تصمیم سیاسی امام :فرمان عزل معاویه

تسلیم کشندگان عثمان مقدور نبود 

 

رهبری ,مبین قانون

برای اینکه یک اجتماع , همیشه در حال فعالیت و حرکت باشد و امت سعادتمند شود, قوانین کامل و جامعی لازم است تا ارزشها و کرامتها و فضیلتهای انسان را حفظ کرده , عوامل ضد پیشرفت را از بین برده و جامعه را به سوی سعادت و رستگاری هدایت کند.این قانون باید از طرف قانونگذاری باشد که عقل کل بوده و عملش به همه نیازها احاطه دارد و قادر است جامعه را در مسیر تکامل به حرکت در آورد , چرا که خود کمال مطلق است و به همه چیز , دانایی دارد و چنین قانونگذاری همان خدای یکتاست که جهان را آفریده است پس قانون و برنامه  تکامل انسان , باید از سوی او باشد تا در قلب و جان مردم , نفوذ کند برای اینکه هواهای نفسانی هیچ کس بر قانون اثر نگذارد و کسی هنگام توضیح قانون , به نفع خود یا ضرر دیگری , مطالبی را کم یا اضافه نکند و برای حفظ شدن اصل و حقیقت قانون , همچنین بیان کردن و عمل کردن به آن , احتیاجی به کسی است که قانون را برای مردم توضیح دهد و آن را به اجرا در آورد . این مسئولیت سنگین و حساس باید بر دوش کسی باشد که از طرف خدا انتخاب و تعیین شده است , چنین شخصی که پیامبر (ص) نامیده می شود به وسیله وحی و قانون , پیام خدا را به مردم می رساند و آنرا تفسیر و اجرا می کند.

بعد از پیامبر نیز برای اینکه زحمتهای او هدر نرود و راهش باقی بماند , باید ادامه این کار به عهده کسی باشد که از طرف خدا انتخاب شده و به وسیله پیامبر به مردم معرفی شود.

چنین کسی باید خصوصیات پیامبر را دارا باشد , این خصوصیات عبارتند از :

1-عصمت داشته باشد؛یعنی در تمام دوران خود هرگز مرتکب گناه نشده باشد . در بیان احکام و حقایق دین و جداب دادن به سئوالهای مذهبی مردم و توضیح مسائل پیچیده مذهبی , دچار خطا و اشتباه نشود.

2-دانایی و آگاهی او نسبت به دین و مذهب , از همه بیشتر باشد و هیچ مسئله ای برای او ناآشنا نباشد.

3-نیکوکارترین,عادلترین,پرهیزگارترین و پاکترین افراد جامعه باشد.

آغاز حکومت علی علیه السلام 

از اصبغ بن نباته نقل شده است که وی گفت:

به خدا قسم اگر جایگاهی برای من قرار دهید که در آن بنشینم به اهل تورات با آنچه در توراتشان آمده است قضاوت می کنم تا جائیکه خود تورات به زبان آید و مرا تصدیق نماید و به آنها بگوید علی بر شما قضاوت کرد .درست مطابق آنچه در من موجود است و خدا برای شما در من نازل فرموده است. و به خدا قسم به اهل انجیل حکم می کنم به آنچه در انجیل است بطوریکه به زبان آید و بگوید درست به آنچه که خداوند نازل فرموده بر شما در من ,علی بر شما اساس آن بر شما قضاوت فرمود.

و حکم می کنم به اهل قران درست به آنچه خداوند نازل فرموده برای مردم که اگر قران هم به سخن آمد تصدیق می کند که من درست طبق امر خدا در قران حکم می کنم.

شما که شب وروز قران تلاوت می کنید آیا در میان شما کسی است که همه آنچه را که خداوند در قران نازل فرموده است بداند.

اگر نبود یک آیه در قران من به شما خبر می دادم به آنچه در گذشته اتفاق افتاده و به آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد و آنچه الان در عالم کون وجود دارد , آن آیه این است :

(خداوند آنچه را که بخواهد محو می کند و آنچه را که بخواهد ایجاد می کند و در پیش خداوند است ام الکتاب )

سپس فرمود: سئوال کنید از من قبل از اینکه من از دست شما بروم به خدا سوگند اگر تک تک آیه های قران از من سئوال کنید جواب می دهم که آیا در روز نازل شده یا درشب ,درمکه نازل شده یا در مدینه ,در سفر نازل شده یا در حضر,ناسخش کدام است ومنسوخش کدام, محکمش کدام است ومتشابه اش کدام ,همچنان فرمود تا اینکه مردی به نام ذعلب قیام کرد ,عرض کرد یا علی از تو سئوال می کنم که نتوانی جواب دهی آن گاه پرسید یا علی,آیا خدا را دیده ای؟

فرمود ای ذعلب بدان:من خدای را که نبینم بندگی نمی کنم عرض کرد:پس آنرا برای ما توصیف کن ,حضرت فرمود:وای بر تو خدا را با چشم سر        نمی توان دید بلکه او را با چشم بصیرت و قلب می توان یافت.حضرت در خصوص عظمت پروردگار ,مطالبی ایراد فرمود تا او ساکت وحیران ماند, باز هم فرمود :از من سئوال کنید قبل از اینکه مرا از دست بدهید.

پس مردی از آخر مسجد در حالی که به عصایش تکیه داده بود بلند شد,در حالیکه که با پای خود به مردم تنه کی زد ,آمد تا اینکه رسید ,پس عرض کرد:یا علی مرا به عملی راهنمایی فرما که چون انجام دهم مر از آتش جهنم نجات دهد؟ حضرت فرمود :گوش کن ای مرد ,فکر کن و یقین بدان که که دنیا به سه چیز استوار است .

-دانشمند سخنوری که به علمش عمل کند.

-ثروتمندی که به مالش بخل نورزد.

-و فقیری که دارای صبر و تحمل باشد.

اگر عالم به علمش عمل نکند و ثروتمند بخل ورزد و فقیر صبر نداشته باشد آن هنگان زمان سختی و عذاب است ,حضربت توضیحات دیگر در روشنگری مسائل داد تا اینکه باز فرمود:

سئوال کنید از من قبل از اینکه مرا از دست بدهید,دیگر کسی بلند نشد و سئوالی نکرد,آنگاه حمد وثنای الهی بجا آورد و به پیامبر درود فرستاد ,سپس به امام حسن(ع) فرمود :بلند شو و بالای منبر برو وسخنی بگو تا بعد از من قریش حق تو را انکار نکنند و نگویند حسن بن علی نمی تواند به خوبی  کارها را انجام دهد وچیزی نمی داند.امام حسن عرض کرد ((پدر جان چگونه بالای منبر بروم و سخن بگویم در حالیکه شما در میان آن جمعیت     نشسته ای, می بینی و گوش می کنی)).

حضرت فرمود پدر و مادرم به قربان تو فرزندم,من خودم را طوری پنهان    می کنم که من بشنوم و ببینم وتو مرا نبینی ,پس امام حسن بالای منبر رفت و حمد وثنار الهی بجا آورد و به پیامبر خدا درود فرستاد ,سپس فرمود:ای مردم از جدم رسول خدا شنیدم که می گفت :من شهر علم هستم وعلی دروازه آن شهر است .آیا ورود به شهر جز از طریق دروازه اش امکان پذیر است؟ یعنی ((راه پیوستن به به پیامبر (ص) فقط باید از دوستی علی (ع) شروع شود و بدون محبت علی (ع) دوستی پیامبر تحقق پیدا نمی کند)). این کلام را فرمود و از منبر پائین آمد ,علی (ع) از جا برخاست و او را گرفت و به آغوش کشید ,سپس به امام حسین فرمود:حسین جان برو بالای منبر برو وسخنی بگو تا قریش بعد از من حق تو را ندیده نگیرند و نگویند همانا حسین بن علی چیزی نمی داند ولی سخن تو در ادامه سخن برادرت باشد,سپس  امام حسین بالای منبر رفت و حمد وثنای الهی بجا آورد و به پیامبر درود فرستاد وسپس فرمود : ای مردم از جدم رسول خدا (ص) شنیدم در حالی که می فرمود همانه او (علی (ع) )شهر هدایت است هر کس داخل آن شهر شود نجات پیدا می کند و هر کس تخلف از علی نابود می گردد. سپس          امیر المومنین امام حسین را به طرف خود کشید و در آغوش گرفت و به       سینه اش چسبانید و بوسید و آنگه فرمود :ای مردم گواه باشید این دو فرزندان پیامبر خدا هستند و امانت های آن بزرگوار است که به من سپرده شده اند و من آنها را به شما می سپارم ولی مردم فردای قیامت پیامبر خدا از این دو از شما سئوال خواهد کرد که چگونه با امانتهای او رفتار کردید.

فعالیتهای امام علی (ع) در دوران خانه نشینی 

1-عبادت و بندگی خدا,آن هم بصورتی که در شان شخصیت مانند علی (ع) بود,تا آنجا که امام سجاد (ع) عبادت و تهجد عجیب خود را در برابر عبادتهای جد بزرگوار خویش ,ناچیز می داند.

2-تفسیر قران و حل مشکلات بسیاری از آیات ,و تربیت شاگردانی مانند ((ابن عباس)) که بزرگترین مفسر آیات قرانی به شمار می رود.

3-پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل جهان ,بالأخص یهود و مسیحیان که پس از در گذشت پیامبر برای تحقق و پژوهش از آئین وی ,رهسپار مدینه  می شدند ,پیچیده ترین سئولات را مطرح می نمودند هیچ پاسخی جزء   علی (ع) که احاطه کامل بر تورات و انجیل داشته باشد ,پیدا نمی کردند و اگر این خلاُ فکری و فرهنگی توسط امام پر نمی شد جامعه اسلامی در شکستگی شدید فرو می رفت ,هنگامی که امام به کلیه سئوالات آنها پاسخهای روشن و منطقی می داد انبساط و شگفتی خاصی در چهره خلفا که بر جای پیامبر (ص)نشسته بودند و از جواب آن احساس نا توانی می کردند ,پدیدار         می گشت.نمونه زیر یکی از آنهاست:

جمعی از رهبران یهود نزد ابوبکر آمدند و به او گفتند :آیا شما جانشین پیامبری ؟

جواب داد بله. 

ما در تورات دیده ایم که جانشینان پیامبر از دانشمند ترین افراد امتند.شما به این سئوال جواب بدهید که جای خداوند متعال تبارک و تعالی کجاست ؟آیا در آسمان است یا در زمین؟

-خدا در عرش و آسمانها قرار دارد.

بنابراین زمین از وجود خدا خالی است,زیرا به گفته شما در جایی هست و در جایی نیست .

ابوبکر ناراحت شد و گفت ,این حرف کافران است از پیش ما دور شوید و گر نه شما را می کشیم .یهودیان از نزد ابوبکر بیرون آمدند, در بین راه علی(ع) به آنان گفت :آگاه شدم آنجه سئوال کردید و جواب شنیدید ,اما جواب شما این است که :خدای عزوّجل آفریننده جا و مکان و فضا است پس او حکم بر مکان است نه محکوم آن ,او در همه جا است بدون آنکه با چیزی و مکانی تماس و نزدیکی داشته باشد بلکه علم و دانش او در هر مکان و آنچه در آن است احاطه دارد و هیچ چیز از تدبیر او بیرون نیست من شما را به مطلبی که در کتاب خود شما است آگاه می کنم که موید سخن من است اگر بر شما حقیقت روشن شد آیا ایمان می آورید ؟گفتند :بله

فرمود:آیا در بعضی از کتابهای شما این موضوع نیست که روزی موسی بن عمران نشسته بود و فرشته ای از سمت شرق نزد او آمد ,موسی سئوال کرد:از کجا آمده ای ؟گفت:از نزد خدا,فرشته دیگری از سمت مغرب آمد و در جواب حضرت موسی (ع) فرمود از نزد خدا آمده ام .آنگاه فرشته دیگری آمد وگفت از آسمان هفتم از نزد خدا آمده ام , موسی (ع) فرمود منزه است خدای که جایی از او خالی نیست هیچ جای نزدیک تر از جای دیگر نیست.

یهودی دیگر گفت شهادت می دهم این سخن کاملا درست است و تو سزاوار جانشینی پیامبری از آن کسی که بر خلافت چیره شده است.

4-بیان احکام بسیاری از حوادث و پدیده های نو ظهور که در اسلام سابقه نداشت و از پیامبر گرامی ,تفسیری در دست نبود .این نقطه از نقاط حساس زندگی امام است و اگر در میان صحابه شخصی مانند علی نبود که به تصدیق پیامبر گرامی دانا ترین است و آشنا ترین آنها به موازین قضا وداوری به شمار می رفت بسیاری از مسایل در صدر اسلام به صورت مشکل لاینحل و گره کوری باقی می ماند.

5-هنگامیکه دستگاه خلافت در مسائل نظامی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد اما یگانه مشاور مورد اعتمادی بود که با واقع بینی خاصی, مشکلات را از سر راه بر می داشت و مسیر کار را معین می کرد.

6-تربیت و پرورش گروهی که ضمیر پاک و روح آماده ای برای سیر و سلوک داشتند تا در پرتو رهبری و تصرف معنوی امام بتوانند قله های کمالات معنوی را فتح کند و آنچه را که با دیده ظاهر نمی بینند با دیده دل و چشم باطنی ببیند.

7-کار و کوشش برای تامین زندگی بسیاری از بینوایان تا آنجا که امام با دست خود باغ احداث می کرد و قنات استخراج می کرد و آن را در راه خدا وقف می کرد.

تلاش محمد(ص) و علی(ع) این بود که با الغاء تعصبهای جاهلی  برتریهای قومی و قبیله ای  و حسب و نسبی به تمام افراد مسلمان ارزش کامل انسانی تلقین کنند؛قرآن می گوید : ((قل انما انا بشر منکم)) و علی (ع) می گوید : من و شما هر دو بنده عاجز خداوندیم و امیر شما بودن یعنی بار مسئولیت سنگین تری به دوش داشتن و بس .

اعجاز قرآن و محمد (ص) و اسلام که قوم شتر چرانی را ظرف نیم قرن زمامدار دنیای متمدن-ایران و رم-کرد از این راه توجیه می شود که به وسیله توحید و مساوات  از هر شتر چران سوسمار خواری انسانی ساخت صاحب شخصیت و واجد فضیلت و امتی ساخت که زمامدارشان پس از فتح هزار شرح در راهپیمایی بیت المقدس سواری تنها شتری راهوار را با غلامش به مساوات و برابری تقسیم کرد اگر یک فرسخ خود سوار بود و غلام پیاده در فرسخ دوم غلام را سوار کرد و خود رد رکاب او پیاده رفت .

مسائلی که از این اصل مهم یعنی توحید و در نتیجه مساوات ناشی می شود فراوان است , از جمله دسترسی هر کسی است به مقامی که لیاقت دارد, اسامه بن زید فرزند بنده آزاده شده ای , به فرماندهی سپاه می رسد و ... 

بعد از پیامبر اسلام(ص) شیخین تا حد زیادی از این اصول و سنن را حفظ و از آنها پیروی کردند در زمان آنان هنوز گفته های پیغمبر دهان به دهان و سینه به سینه نقل می شد, مهاجر و انصار به شمشیرهایی که در رکاب پیغمبر زده بودند و به نزدیکی خود به رسول خدا افتخار می کردند و هنوز فضیلت و تقوی مایه برتری و مباهات بود .

دوران عثمان ,مال اندوزی و تملق پذیری حکام 

در عصر ابوبکر فتوحات اسلام شروع شده و در زمان خلیفه دوم تا حدی پیش رفته بود و تا اواخر خلافت او دولت وسیع اسلامی تشکیل و استقرار یافته بود. زمان عثمان نتایج فتوحات مسلمانان به صورت مجتمع جدید اسلامی و طبقه جدیدی که بیش از دیگران از مال و مقام برخوردار می شدند ظاهر شد, آثار امتیاز این طبقه در دوره عثمان بیش از آنچه دوران شیخین بود , در رفتار و کردار و اخلاق وسعه زندگی به طرز برجسته ای مشهور افتاد مال وافق و نعمت بی حساب که به صورت خراج و غنیمت از اقلیمهای تازه گشوده به طرف جزیره العرب و مخصوصاً مدینه و پایتخت خلافت سرازیر می شد از طرفی, سستی و ضعف نفس و تعصب قومی و قبیله ای و آسایش طلبی که خلیفه سوم را شیخین و دوران او را از دوره خلافت آنها متمایز ساخته بود از طرف دیگر, عمل تکوین و تشکیل طبقه جدید بود.

عمر از بیم آنکه مبادا دور شدن مهاجر و انصار و صحابه پیغمبر – که تا آنروز به حساب فضیلت و تقوی آراسته بودند- از مرکز خلافت اسلامی و دست یافتن به زر و زیور و زندگی مرفه و آسوده آنها را به فساد و تباهی اخلاق بکشاند و دست به اخلال و فتنه انگیزی زنند و علیه یکدیگر به معارضه برخیزند , به هیچ یک اجازه خروج از حجاز نداد.

ابوبکر به عمر وصیت کرد: ((مراقب اصحاب محمد باش که اگر گرفتار مال و جاه بشوند , مثل همه علاقمندان دنیا میان آنها تصادم و جدال روی خواهد داد و مردم عادی به طرفداری از این و آن بدسته های و فرقه ها تقسیم و نیروی عمومی تضعیف خواهد شد و بدان مادام که تو از خدا می ترسی آنها از تو حساب خواهند برد)).

عثمان در روزهای اول خلافت این طلسم را شکست و فساد از این جا شروع شد ابوبکر, عبدالرحمن عوف را از دنیا پرستی بر حذر می داشت , روزی به او  گفت : می بینید دنیا به شما اقبال کرده تا جائیکه به جامه های حریر و پرده های دیبا خو گرفته اید و حتی بعضی از شما از خفتن روی صوف آذربایجانی راضی نیستید. این مرد در دوره عثمان یک هزار اسب و یک هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت . شخص عثمان به طوریکه قبلاً گفتیم روز کشته شدن , یکصدوپنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم نزد صندوقدار خویش داشت و ارزش املاک او یک هزار دینار می شد و تعداد زیادی اسب و شتر بجای گذاشت. طلحه و زبیر و دیگران از رجال و صحابه پیغمبر چیزی از عثمان کم  نداشتند. جمع چنین ثروتی طبعاً با عوامل و عواقب اجتناب ناپذیری ملازمه دارد. غصب حقوق فروماندگان , تبعیض در اجرای مقررات ,عزل و نصب ولاه و حکام بر حسب اغراق و مطامع, عکس العمل شدید در برابر اعتراض و انتقاد صالحان و مفاسدی از این قبیل لوازم و آثار طبیعی و بدیهی مال اندوزی و تملق ناپذیری حکام است.

پس از عثمان هم اگر نیروی انقلابیون نبود نوبت خلافت علی (ع)نمی رسید:

دانلود کامل مقاله امام علی (ع) الگوی رهبری در جامعه اسلامی

مقاله درباره ی نیاز انسان به دین

درباره ی نیاز انسان به دین

نیاز انسان به دین

 

این تجقیق جامع و کامل برای دروس معارف دانشگاه نوشته شده است که مشتمل بر 78 صفحه میباشد.نویسنده ی تحقیق از دانشجویان پزشکی دانشگاه ازاد تهران میباشد که این تحقیق را تنظیم کرده است.این فایل به هیچ وجه کپی پیست از اینترنت و... نیست و تحقیق فوق العاده ای است برای ارائه و آماده شده است برای گرفتن نمره 20 شما.

انسان قادر است چنان آگاهیهای خود را وسعت دهد که همه عالم هستی را شامل گردد این یکی از ویژگیهای انسان است که درمسیر او بسوی کمال موثراست اما قدرت علم آموزی تنها عامل درخود سازی نیست این توانائی باعث می شود که انسان قادر گردد خود را بشناسد و جهان هستی را تفسیر کند هر چه انسان بیشتر از این قدرت خود استفاده نماید و بیشتر تلاش کند آگاهیهای بیشتری را بدست آورده و افق وسیعتری را برای عمل در اختیار خواهد داشت .

اما خود سازی به تلاش نیازمند است وهر گونه تلاشی محتاج انگیزه است به تعبیر دیگر انسان دست به عمل و کاری نمیزند مگر اینکه انگیزه ای برای انجام آن کار داشته باشد .

هر عمل دیگری را که انسان انجام می دهد وقتی رسیدگی کنیم می بینیم منشاء آن یک نیاز وخواسته درونی است همین علم آموزی ودست یافتن به حقایق جهان هستی ودرک واقعیتها از یک نیاز درونی سرچشمه می گیرد .

پس هنگامیکه از خواسته ها صحبت می کنیم باید بدانیم که آن  کاملا با آگاهی وعلم تفاوت دارد واصولا خواسته ها و آگاهیها از دو مقوله متفاوت هستند آگاهیها محدوده دید انسان را وسعت می بخشند وخواسته ها انسان را وادار می کند تا در آن محدوده دید خود عمل کند ونیازهای خود را را بر آورده سازد .

مثال :

ماده منفی بوسیله یک شیمست کشف می شود وبه همه می گوید که این ماده برای انسان مضراست و اگر کسی آنرا استعمال کند باعث مرگ او می شود دو انسان را فرض می کنیم یکی طالب زندگی و حیات خود است ودیگری از زنده بودن خود بیزار است وراه گریزی از این دنیا را جستجو می کند بالطبع اگر این ماده سمی به دست هر یک از اینها بیافتد دو عمل کاملا متفاوت انجام می دهند آنکه طالب حیات خود است وزندگی را دوست می دارد آن ماده سمی رااز بین می برد و دیگری که راهی برای مرگ خود جستجو می کند آن ماده سمی را می خورد و خود را از بین می برد .

واگر شخصی را فرض کنید که با انسانی دشمن است و می خواهد او را بکشد آن ماده سمی را در غذای او می ریزد واو را می کشد .

علم این هر سه نفر نسبت به ماه سمی یکسان بود اما سه عامل کاملا متفاوت .....

دانلود کامل مقاله درباره ی نیاز انسان به دین