دانلود پروژه مقاله و گزارش کارآموزی و کارآفرینی

این وبلاگ با مساعدت دوستان عزیزم آماده کمک به شما عزیزان میباشد

دانلود پروژه مقاله و گزارش کارآموزی و کارآفرینی

این وبلاگ با مساعدت دوستان عزیزم آماده کمک به شما عزیزان میباشد

شناخت پیداکردن نسبت به نگرش مردان درمورد خشونت نسبت به زنان

شناخت پیداکردن نسبت به نگرش مردان درمورد خشونت نسبت به زنان

مقدمه 

آسیب ناشی از خشونت شوهران از فشارهایی است که بر زنان وارد می شود . نگاهی سریع و گذار به به تاریخ نشان دهندة عظمت آلام و مصائبی است که به واسطه خشونت مردانه ایجاد شده است . اینگونه خشونت در جنگها ، شکنجه ها و ارتکاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و کودکان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عین ارزش تلقی شدن در جوامع متداولترین شکل خشونت فیزیکی ، خشونت روانی ، خشونت اجتماعی ، خشونت اقتصادی و خشونت جنسی ، برداشتهای خشونت آمیز نسبت به زن بازتابی است از ارزشها و عقاید اعضا اجتماع که اغلب چندین نسل را در بر می گیرد . و محصول سنتها ، آداب و رسوم : عقاید مذهبی ، قوانین حقوقی و به عبارتی دیگر محصول فرهنگ جامعه است . از عواملی که تبیینهای خشونت مردانه مورد توجه قرار گرفته است .  اقتصاد ، مذهب ، خانواده عوامل شخصی بیولوژیکی می باشد . 

                               موضوع: شناخت پیداکردن نسبت به نگرش مردان درمورد خشونت نسبت به زنان

این فایل یا فرمت ورد و آماده پرینت می باشد.

فهرست مطالب

مقدمه    ۴

بیان مسئله    ۶

اهمیت موضوع    ۷

هدف از انجام تحقیق    ۸

فایدة عملی تحقیق    ۸

ادبیات موضوع    ۹

تاریخچه خشونت علیه زنان در جهان    ۱۰

خشونت علیه زنان به یونان    ۱۱

خشونت علیه زنان در اسپانیا    ۱۲

جایگاه زن در میان اعراب ( خشونت علیه زنان )    ۱۳

خشونت علیه زنان در فرانسه    ۱۶

خشونت علیه زنان در انگلستان    ۱۷

خشونت علیه زنان در آمریکا    ۱۸

تاریخچه خشونت در ایران    ۱۹

جامعه کنونی ایران    ۲۵

۱ ـ حوزه خصوصی    ۲۵

۲ ـ حوزه عمومی    ۲۷

پژوهشهای خارجی انجام شده در زمینة خشونت    ۲۸

مطالعات و تحقیقات داخلی    ۳۴

مطالعات و تحقیات نظری    ۳۴

تحقیقات عملی داخلی    ۳۷

نگرش نسبت به زنان    ۳۹

نگرش نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده    ۳۹

تحقیقات دانشگاهی    ۴۲

بررسی وضعیت خشونت نسبت به زنان در خانواده های تهرانی    ۴۳

نتیجه گیری از تحقیقات داخلی    ۴۷

نظریه های مربوط به تحقیق    ۴۹

۱-نظریه فرهنگی ( هماهنگی فرهنگی )    ۴۹

۲ ـ نظریه خرده فرهنگ خشونت    ۵۱

۳ ـ نظریه نظارت اجتماعی    ۵۳

۴-نظریه کارکرد گرایی    ۵۶

۵ ـ نظریه یادگیری اجتماعی    ۵۸

۶ ـ نظریه ساختار قدرت    ۶۱

نظریه های فمینیستی    ۶۲

نظریه ستمگری جنسی    ۶۴

نظریه نابرابری جنسی    ۶۴

نظریه فمینیستم رادیکال    ۶۵

چار چوب نظری    ۶۸

روش تحقیق    ۷۲

جامعة آماری    ۷۲

فرد مورد مشاهده    ۷۲

نحوه نمونه گیری    ۷۲

ابزار جمع آوری اطلاعات    ۷۲

پایایی و اعتبار پرسشنامه    ۷۳

تکنیک تحلیل داده ها    ۷۳

سؤالات تحقیق    ۷۴

تعاریف نظری    ۷۵

گویه ها    ۷۷

تعاریف نظری و عملی مفاهیم    ۸۱

تعاریف نظری و عملی متغیرها (مشخصات فردی )    ۸۴

تعریف نظری تحصیلات    ۸۵

الگوهای فرهنگی تاریخی نه تنها خشونت مردان را تحریم نکرده بلکه آن را تشویق نموده است هر چه از نظر فرهنگی خشونت پذیرفته تر باشد و مورد تشویق قرار گیرد در نتیجه این نگرش در مردان برای اعمال خشونت تقویت می شود و نتیجه آن اعمال خشونت توسط مردان در انواع گوناگون علیه زنان می باشد . تا زمانی که فرهنگ جامعه تغییر نکند و نگرش مردان نسبت بر خشونت علیه زنان تغییر نکند پدیدة خشونت علیه زنان ادامه خواهد داشت . 

متأسفانه  در جامعه کنونی ما هنوز خشونت علیه زنان به وسیلة آداب و رسوم ، نگرشهای سنتی و تفاسیر مذهبی توجیه می شود تا حد زیادی این واقعیت پنهان نگه داشته می شود . حتی خود زنان نیز بر اثر فشارهای سنتی هزاران ساله این واقعیت را به عنوان سرنوشت گریز ناپذیر خود پذیرفته اند و برای بسیاری از زنان این مسئله عادی تقلی می شود . 

بنابراین در درجة اول باید فرهنگ ما تغییر کند و بالتبع آن نگرش افراد نسبت به خشونت علیه زنان تغییر کند . 

در این تحقیق به این سؤال پرداخته شده است که نگرش  مردان معلم شاغل شهر تویسرکان نسبت به خشونت علیه زنان چگونه است ؟ 

 

بیان مسئله 

پدیدة خشونت علیه زنان در خانواده بخشی از مجموعه عناصری است که در جامعه شناسی تحت عنوان رویة تاریک زندگی خانوادگی مورد بحث قرار می گیرد . از واژه تاریک دو مفهوم مستفاد می شود . اول مجموعه عناصری نامطلوب در این نهاد بنیادی جامعة بشری که در مقابل مزایای بی شمار خانواده قرار می گیرند و متأسفانه آنها نیز بی شمارند ، به همین علت یک رویة سکّة درخشان خانواده را تاریک می کنند . مواردی چون تبعیضهای ناشی از جنسیت بالحاظ کردن جنبه های فیزیولوژیک ، بیولوژیک ، فرهنگی ، اجتماعی  شامل بی مهری ، پیمان شکنی ، مشاجرات مزمن ، اعمال خشونت به طرق مختلف من جمله ضرب و شتم فیزیکی زنان در این زمره اند . مفهوم دوم واژة تاریک در سایه قرار گرفتن و دور از دید واقع شدن این پدیده های نامطلوب است . به طور نسبی از خانواده به عنوان حریم مقدس و کانون گرم یاد می شود که پاسخگوی بسیاری از نیازهای اساسی بشر است و شاید به سبب همین ویژگیها « حرمت و تقدس » جنبه های آزار دهندة آن در مقایسه با دیگر معضلات بشری کمتر بیان شده است و در نتیجه کمتر مورد بحث قرار گرفته است .

دانلود کامل شناخت پیداکردن نسبت به نگرش مردان درمورد خشونت نسبت به زنان

عوامل موثر بر یادگیری

عوامل موثر بر یادگیری

گفتیم که هدف آموزش آسان کردن یادگیری است.یادگیری را میتوان به راههای گوناگون تعریف کرد.کسب اطلاعات و اندیشه¬های تازه، عادتهای مختلف،مهارتهای متنوع و راههای گوناگون حل کردن مسائل همچنین یادگیریها میتوان بصورت کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال پسندیده یا حتی کسب رفتار و اعمال ناپسند نیز تعریف کرد ، پس یادگیری حوزی بسیار گسترده ای شامل می شود .

عنوان : عوامل موثر بر یادگیری

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست مطالب

مقدمه ۴

ویژگیهای ورودی عاطفی ۴

راههای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری ۵

نظریه یادگیری معنی دار کلامی ۶

یادگیری مطالب معنی دار ۷

انگیزش و یادگیری معنی دار ۸

یادگیری از راه مشاهده ۱۰

مراحل یادگیری از راه مشاهده ۱۲

مرحله به یاد سپاری یا یادداری ۱۴

مرحله تولیدی یا بازآفرینی ۱۵

مرحلة انگیزش ۱۶

تعریف انگیزش و انگیزه ۱۷

تعریف آموزش برای یادگیری در حد تسلط ۱۸

۱-مداومت و استمرار بحث و مطالعات علمی ۱۹

۲-نباید از یادگیری و تسهیل آگاهی در هیچ شرائطی استنکاف نمود. ۲۰

۳-رعایت نظافت و پاکیزگی و آراستن ظاهر ۲۰

۴-صلاحیت و شایستگی معلم در امر تعلیم ۲۱

۵-حفظ حیثیت و شئون علم و دانش ۲۱

۶-دریغ نورزیدن از تعلیم علم ۲۲

۷-بازتابهای رفتار و کردار معلم و تأثیر آن در رفتار شاگردان ۲۳

ایجاد و پرورش روحیة مثبت ۲۴

عادات غلط را بهبود بخشید ۲۴

روش خلاق ۲۷

روشهای یادآوری بهتر ۲۸

روحیة مثبت در خود ایجاد کنید ۲۸

مهارتهای حافظه با تداعی ۲۸

هدفهای یادگیری از دیدگاه گانیه ۳۰

۱-نشانه آموزی ۳۰

۲-محرک ۳۰

۳-زنجیره کردن ۳۱

۴-همخوانی آموزی کلامی ۳۱

۵-بازشناسی آموزی ۳۱

۶-مفهوم آموزی ۳۱

۷-قاعده آموزی ۳۲

انواع یادگیری سازمانی از دیدگاه صاحبنظران ۳۳

یادگیری برای بقاء ۳۳

یادگیری برای گذار ۳۵

یادگیری دوگانه ۳۶

یادگیری آینده نگر ۳۷

یادگیری تک حلقه‌ای ۳۸

یادگیری دو حلقه‌ای ۳۸

یادگیری سه حلقه‌ای ۳۹

متغیرهای مؤثر بر یادگیری سازمانی ۳۹

الف) ساختار ۳۹

ب: محیط ۴۰

ج: تکنولوژی ۴۱

د: فرهنگ سازمانی ۴۱

و) رهبری ۴۲

منابع ۴۷

 

مقدمه

معروفترین برای یادگیری این است : یادگیری به فرایند ایجاد نسبتاً پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است ، گفته می شود و نمی توان آنرا به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه بر اثر بیماری ، خستگی ، یا داروها پدید می آید نسبت داد . 

ویژگیهای مهم یادگیری عبارتند از : 1- تغییر  2- تغییر نسبتاً پایدار

 3- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری  4- تغییر نسبتاً پایدار در توان رفتاری بر اثر تجربه . 

ویژگیهای ورودی عاطفی  : 

ویژگیهای ورودی عاطفی نشان دهنده انگیزش یادگیری یا همان علاقه به درس است .  همه می دانیم که علاقه به درس دقت کوشش و پشتکار یادگیرنده را افزایش می دهد و در نتیجه بر یادگیری او تأثیر مثبت دارد ، بنابراین کوشش در بالا بردن سطح علاقه یادگیرنده یکی از تدابیر آموزشی معلم به حساب می آید . 

آنچه که تعیین کنندة ویژگیهای ورودی عاطفی یا انگیزش دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع تازه است تصورات او از موفقیتها یا 

شکست هایی است که در گذشته از موضوعهای تازه کسب کرده است . 

به عبارت دیگر تصور یادگیرنده دربارة موفقیت یا شکست در یک تکلیف یادگیری مبتنی بر تجاربی است که وی از آن تکلیف یا تکالیف مشابه آن به دست آورده است،اگریادگیرنده معتقد باشد که در گذشته تکالیف مشابهی را با موفقیت انجام داده است احتمالاً با تکلیف بعدی نیز با نوعی عاطفة مثبت برخورد خواهد کرد .

در مقابل اگر اعتقاد داشته باشد که در تکالیف مشابه گذشته با شکست مواجه خواهد شد . این عواطف مثبت یا منفی ابتدا مشخص و محدود به درسهای خاص گسترش یابد و تا آنجا وسعت می گیرد که تمام دروس آموزشگاهی را شامل می شود .

راههای مقابله با مشکل کمبود انگیزش یادگیری : 

مشکل کمبود انگیزش یادگیری دانش آموزان یا کمبود علاقه آنان نسبت به یادگیری موضوعهای تازه ناشی از شکست های پی در پی قبلی در درسهای مشابه درس جدید است .  بنابراین بهترین راه رفع این مشکل این است که سطح رفتارهای ورودی شناختی و در صورت لزوم سطح رفتارهای ورودی روانی ـ حرکتی دانش آموزان را بالا ببریم و کیفیت آموزش را نیز بهبود ببخشیم ، این اقدامات سبب افزایش یادگیری و کسب موفقیت از سوی دانش آموز در درسهای تازه خواهد شد این کسب موفقیت باعث می شود که یادگیرنده به تدریج به تصوری مثبت تر از تواناییهای خود نسبت به یادگیری آموزشگاهی دست یابد . اگر این جریان در چندین واحد یادگیری ادامه یابد از تصورات منفی دانش آموز نسبت به توانائیهایش در رابطه با یادگیری مطالب آموزشگاهی کاسته 

می شود و بجای آن تصورات مثبت تری در این مورد کسب خواهد کرد که این خود علاقه و انگیزه یادگیری او را افزایش می دهد . 

آنچه که در بالا گفته شد بهترین روش ایجاد علاقه در دانش آموزان نسبت به یادگیری موضوعهای درسی است . علاوه بر این روش کلی ، روانشناسان ترتیبی شیوه ها و فنون دیگری را کشف کرده اند که با توجه به آنها سطح علاقه و انگیزش یادگیرندگان را بالا می برد . 

نظریه یادگیری معنی دار کلامی 

دیوید آزوبل واضع یکی از نظریه های معروف شناختی است که نظریه یادگیری معنی دار کلامی نام دارد ارتباط این نظریه با یادگیری آموزشگاهی بیشتر از سایر نظریه های یادگیری است . زیرا این نظریه در اصل برای توجیه و تبیین مسائل یادگیری کلامی مربوط به مطالعه درسی تدوین شده است . زوبل این نظریه را در چندین اثر خود به ویژه در کتاب روانشناسی پرورشی پرداختن به ماهیت ، شرایط ، بازده و ارزشیابی یادگیری کلامی است . 

به اعتقاد او یافته های روانشناسی پرورشی باید از پژوهشهای انجام شده در آموزشگاه و کلاس درس به دست آیند و روانشناسی پرورش تا آنجا باید به سایر مسائل روانشناسی بپردازد که در ارتباط عملی مستقیم با یادگیری کلاس درس باشند . به نظر او یادگیریهای طوطی ولر و سایر انواع یادگیری آزمایشگاهی غالباً با تکالیف یادگیری آموزشگاهی بی ارتباط اند . برای او یادگیری اصیل آموزشگاهی همان یادگیری معنی دار کلامی است. مطالعه نظریه آزویل مستلزم آشنایی با تعدادی متغیر فرضی و روابط میان آنهاست . 

یادگیری مطالب معنی دار 

در نظریه آزوبل یادگیری معنی دار از راه ایجاد ارتباط بین مطالب تازه و مطالب قبلاً آموخته شده ایجاد می شود منظور از ایجاد ارتباط میان مطلب تازه و مطالب قبلی این است که بین مطلب جدید یادگیری و ساخت شناختی فرد نوعی ارتباط برقرار گردد . بنا به گفته الفراسنوا یادگیری و ساخت شناختی فرد نوعی ارتباط برقرار گردد . 

بنا به گفته الفراسنوا یادگیری معنی دار مستلزم آن است که یادگیرنده از قبل مفاهیمی را مفهوم جدید قابل ربط دادن به آن است آموخته باشد وقتی که مطالب تازه وارد ساخت شناختی می شوند هر یک از آنها در جای خود و در زیر مطالب جامع و کلی قرار می گیرند اگر این امر میسر باشد یادگیری معنی دار صورت می گیرد ، چنانچه مطلبی تازه تنواند در هیچ یک از هرمهای ساخت شناختی جای مناشبی پیدا کند یعنی به هیچ وجه قابل ربط دادن به مطالب قبلاً آموخته شده نباشد ، یادگیری معنی دار نمی تواند صورت پذیرد و اگر یادگیری آن از طریق تمرین تکرار اصرار شود ، آن مطلب به صورت طولی وار آموخته خواهد شد .

انگیزش و یادگیری معنی دار 

در نظریه آزوبل مهمترین عامل انگیزش موثر یادگیری معنی دار سابقاً شناختی است . به اعتقاد آزوبل سائقها  شناختی یک انگیزة درونی است که از کنجکاویها وعلاقه های یادگیرنده نسبت به کشف دستکاری ، درک و فهم و برخورد با محیط سرچشمه می گیرد . 

سائقها یا علائق شناختی بطور عمده جنبة اکتسابی دارند و بر تجارب ویژة یادگیرنده مبتنی هستند رابطة بین سائق شناختی و یادگیری ، مانند کلی بین انگیزش و یادگیری ، از نظر علت و معلولی رابطه ای دو جانبه است یعنی یادگیری همراه با موفقیت به ایجاد سائق شناختی منجر 

می شود و سائق شناختی نیز یادگیری را افزایش می دهد . پس سائق شناختی هم می تواند علت یادگیری به حساب آید و هم معلول آن با توجه به این رابطة بین سائق ، شناختی و یادگیری ، آزوبل در مبحث ایجاد انگیزش در یادگیرندگان ایجاد انگیزش نماید و بعد به آنها آموزش دهد . 

به معلمان چنین توصیه می کند . لازم نیست یادگیری را به تعویق اندازید و منتظر بمانید تا در یادگیرندگان نسبت به یادگیری علاقه ایجاد شود و آنگاه به آموزش اقدام کنید بهترین راه ایجاد علاقه و انگیزه در یادگیرندگان این است که مسئله نبودن علاقه را موقتاً نادیه بگیرید و سعی کنید به نحو هر چه مؤثرتر در آنها یادگیری ایجاد کنید خواهید دید که علی رغم بی علاقه گی آنها نسبت به مطلب یادگیری یاد خواهند گرفت و این یادگیری به ایجاد علاقه در آنها منجر خواخد شد . ص25 

وقتیکه یادگیرنده در یادگیری مطالب کسب توفیق کرد و از این راه رضایت خاطر نصیب او شود او نسبت به یادگیری بیشتر ایجاد انگیزش خواهد شد . بنابراین مؤثرترین راه ایجاد انگیزش برای یادگیری این است که بر جنبه های شناختی یادگیری تأکید شود نه بر جنبه های عاطفی آن . از آنجا که منشأ اصلی سائق شناختی کنجکاویهای  یادگیرنده به حساب آمده است . 

آزوبل به معلمان پیشنهاد می کند که با تحریک کمجکاوی ذهنی یادگیرندگان از طریق ارائه مطالبی که کنجکاوی را بر می انگیزانند سطح سائق شناختی آنان را افزایش دهند . 

او همچنین می گوید تکالیفی به یادگیرندگان بدهید که سطح توانایی فردی آنها متناسب باشند . هیچ چیز به اندازه شکست و ناکامی فزون از حل برانگیزش و علاقه تأثیر مخرب ندارد . 

آزوبل استفاده از تقویت و پاداش بیرونی به ویژه انگیزش حاصل از عوامل آزارنده را در یادگیری معنی دار پیشنهاد نمی کند . او این نوع عوامل انگیزش را تنها برای یادگیری مطالب طوطی وار مفید می داند به اعتقاد او یادگیری معنی دار خود تولید کنندة پاداش است و از این رو در این نوع یادگیری نیازی به پاداش بیرونی نیست . بنابراین اگر معلمان بخواهند طبق نظر آزوبل سطح انگیزش دانش آموزان را افزایش دهند باید از طریق کمک به ارضای کنجکاویهای یادگیرندگان بر انگیزش درونی آنان بیفزایند . 

یادگیری از راه مشاهده 

در نظریه یادگیری اجتماعی بندورا گفته شده است ه یادگیرنده از طریق مشاهدة رفتار دیگران به یادگیری می پردازد . این یادگیری به شرح زیر صورت می گیرد : وقتی که یادگیرنده ، یعنی مشاهده کننده رفتار شخص دیگری را مشاهده می کند که آن شخص برای انجام آن رفتار پاداش یا تقویت دریافت می نماید آن رفتار توسط خرد مشاهده کننده آموخته میشود . 

به این نوع پاداش یا تقویت جانشینی می گویند . وقتی که معلم یکی از دانش آموزان کلاس را برای حل کردن مسأله ای از یک راه تازه مورد تقویت قرار می دهد ، دانش آموزان دیگر روش این دانش آموز را سرمشق قرار میدهند و می کوشند تا همان راه حل را در مسایل خود به کار بندند . علاوه بر تقویت جانشینی در یادگیری از راه تنبیه جانشینی هم مؤثر است . برای مثال اگر مأمور راهنمایی رانندگی راننده ای را به سبب سرعت زیاد در یک خیابان درون شهری جریمه کند رانندگان دیگری که شاهد این جریان هستند هنگام دادن اتومبیل خود در آن خیابان آهسته تر خواهند راند یا وقتی که معلم یکی از دانش آموزان را به سبب رفتار نامطلوبی انجام داده است ، سرزنش می کند دانش آموزان دیگر نیز از انجام آن رفتار سرد می شوند . 

بنابراین اگر رفتار الگو یا شخصی که سرمشق قرار می گیرد با تقویت یا تنبیه دنبال شود این تقویت و تنبیه بر رفتار شخصی که آن رفتار را مورد مشاهده قرار می دهد نیز تأثیر می گذارد اگر رفتار سرمشق با تقویت دنبال شود ، احتمال بروز آن رفتار از سوی مشاهده کننده افزایش 

می یابد . اگر رفتار سرمشق با تنبیه مواجه شود احتمال انجام آن رفتار از سوی مشاهده کننده کاهش می یابد . 

در آزمایشی که بندورا انجام داده بود نشان داد که الگوبرداری بر رفتار کسانیکه شاهد رفتار الگو هستند تأثیر می گذارد و در این آزمایش رفتار کودکان تحت تأثیر تجربه غیر مستقیم یا تجربة جانشینی قرار گرفت کودکان گروه اول تقویت جانشینی را تجربه کردند و این موجب تسهیل رفتار پرخاشگرانة آنان شد کودکان گروه دوم تنبیه جانشینی را تجربه کردند و آن باعث بازداری رفتار پرخاشگرانه شان شد . از این یافته های میتوان چنین نتیجه گیری کرد که کودکان بدون انجام رفتار آشکار و دریافت تقویت چیزی می آموزند . نکته ای که در اینجا باید مورد تأکید قرار گیرد این است که به اعتقاد بندورا یادگیری از راه مشاهده در نتیجة تقویت جانشینی رخ نمی دهد چنان که در دنبالة‌بحث خواهیم دید . 

در نظریه بندورا  تقویت و تنبیه نقش انگیزشی دارند و عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار می دهند ولی بر یادگیری تأثیر ندارند یعنی یادگیرنده بدون نیاز به تقویت صرفاً از راه مشاهدة رفتار دیگران رفتار مورد مشاهده را می آموزد به سخن دیگر مشاهده کننده به هر حال رفتار یک سرمشق را می آموزد حتی اگر سرمشق هنگامیکه مورد مشاهده قرار دارد هیچگونه تقویت یا پاداشی دریافت نکند . 

مراحل یادگیری از راه مشاهده 

بندورا یادگیری از راه مشاهده ابتدا باید به آنچه قرار است یاد گرفته شود توجه کرد . عوامل زیادی در جلسه توجیه افراد دخالت دارند که از آن جمله میتوان جذابیت ، شهرت ، شایستگی ، مورد احترام بودن و مورد تحسین قرار گرفتن فرد سرمشق یا الگو را نام برد . کودکان خردسال معمولاً ، والدین ، برادران و خواهران بزرگتر و معلمان خود را سرمشق قرار می دهند . نوجوانان بیشتر از قهرمانان ورزشی ، بازیگران سینما و شخصیتهای مشهور دیگر تقلید می کنند . 

 در رابطه با آموزش عواملی چون متمایز و مشخص بودن مطالب درسی قابلیت کاربرد و جذابیت آنها بر میزان توجه دانش آموزان تأثیر 

می گذارد کوشش معلم در متمایز ساختن مطالب مهم درسی و جذاب ساختن آنها برای یادگیرندگان ، به ویژه در آموزش به کودکان خردسال و کودکان عقب ماندة ذهنی حائز اهمیت است ،‌ معلم باید بکوشد تا در آموزش مطالب مختلف توجه دانش آموزان را به جنبه های حساس و مهم در س جلب کند . این کار می تواند از راه توضیحات روش و تأکید بر نکات مهم انجام دهد . 

علاوه بر عواملی که از سرمشق یا الگو که بر جلب توجه یادگیرنده مؤثرند ویژگیهایی از خود یادگیرنده نیز موجب توجه کردن او به سرمشق 

و یادگیری از راه مشاهده می شوند از جمله این عوامل میتوان استعداد و آمادگی ادراکی و شناختی سطح برانگیختگی و رجحانهای اکتسابی را نام برد ، منظور از استعداد ادراکی بطور عمده ظرفیت حسی یادگیرنده است . مثلاً یک شخص نابینا به اندازة یک شخص کاملاً سالم از استعداد یادگیری از راه مشاهده برخوردار نیست . همچنین رجحانهای اکتسابی از تجارب گذشتة فرد با تقویتهای مختلف سرچشمه می گیرد . به عنوان نمونه اگر رفتارهای قبلی یادگیرنده که از راه مشاهد آموخته شده اند در کسب تقویت برای او مؤثر بوده باشند در موقعیتهای سرمشق گیری یا الگو داری بعدی رفتارهای مشابه آن رفتار بیشتر مورد استفاده او قرار خواهند گرفت . 

مرحله به یاد سپاری یا یادداری : 

در نظریة یادگیری اجتماعی بندورا اعتقاد براین است که یادگیری طبق اصل مجاورت صورت می پذیرد و این یادگیری نیازی به تقویت و پاداش ندارد ، در رویداد مورد نیاز برای یادگیری ار راه مشاهده عبارت از : 

 

1- توجه به عملکرد سرمشق ( مرحله توجیه ) 2- بازنمایی نمادی آن عملکرد در حافظة دراز مدت ( مرحله به یادسپاری ) 3- بازنمایی اعمال مورد مشاهده به دو صورت تجسمی ( تصویر ذهنی پدیده 

ها ) و کلامی صورت می پذیرد و این بازنمایی برای یادداری یا نگهداری مطالب در حافظه و استفاده بعدی از آنها ضروری است . 

مشاهده گرانی که فعالیتهای سرمشق را  در صورت کلمات ، نشانه های مختلف ، یا تصویرهای روشن ذهنی رمزگردانی می کنند از کسانیکه صرفاً به مشاهده آن فعالیتها می پردازند یا هنگام مشاهده ذهنشان به مطالب دیگری مشغول است بیشتر یاد می گیرند و کمتر فراموش میکنند.

و حین نظام بازنمایی که عامل اصلی یادگیری و یادداری انسانها از راه مشاهده به حساب می آید رمز کلامی رویدادهای مورد مشاهده است به قول بندورا اکثر فرایندهای شناختی که بر رفتار نظم می دهند عمدتاً جنبه کلامی دارند نه دیداری . از آنجا که ما از طریق رمزهای کلامی می توانیم مقدار زیادی از اطلاعات را در حافظه ذخیره کنیم بازنمای کلامی در یادگیری و یادداری رویدادها نقش بسیار مهمی بازی می کند . 

غالب فرایندهای شناختی که رفتار را نظم می دهند عمدتاً مفهومی هستند تا تجسمی ، به سبب انعطاف پذیری فوق العاده نمادهای کلامی ، دشواریها و پیچیدگیهای رفتار را میتوان به خوبی در کلمات حفظ کرد . 

مرحله تولیدی یا بازآفرینی 

در سومین مرحله از یادگیری مشاهده ای رمزهای کلامی یا تجسمی ذخیره شده در حافظه بصورت اعمال آشکار در می آیند .انجام این مرحله از سوی دانش آموز به معلم امکان میدهد تا نحوه عملکرد 

دانش آموز  را در مقایسه با آنچه که قرار بوده بیاموزد ارزیابی کند . گاه مشاهد می شود که دانش آموز تنها قسمتی از راه حل را که معلم برای حل معادلات دو مجهولی شرح داده است یادگرفته اند ، بنابراین معلم باید به آنها کمک کند تا تمام آنچه را که لازم است بیاموزند که کسرهای یادگیری تنها در صورتی معلوم خواهند شد که معلم از یادگیرندگان بخواهند تا آنچه را که مشاهده کرده اند عملاً نشان می دهند دلیل وجود مرحله تولیدی یا بازآفرینی در مدل یادگیری اجتماعی همین است . 

یکی از تدابیر مؤثر در شکل گیری رفتار آموخته شده از راه مشاهده باز خورد اصلاحی است ، معلم در باز خورد دادن به دانش آموزان هم 

می تواند نکات مثبت عملکردشان را به آنان اطلاع دهد و هم نکات منفی را گوشزد نماید . این نوع بازخورد اصلاحی را نباید به عنوان تنبیه تعبیر کرد . 

مرحلة انگیزش : 

در توضیح مراحل قبلی یادگیری مشاهده ای گفتیم که یادگیری از راه مشاهده نیازی به تقویت ندارد اما معنی این گفته آن نیست که تقویت در یادگیری مشاهده ای بی تأثیر است . رفتار یاد گرفته شده از راه مشاهده در صورتی به عملکرد تبدیل می شود که با تقویت همراه باشد به سخن دیگر اگر یادگیرنده بخاطر انجام رفتاری که از راه مشاهده آموخته است تقویت دریافت نماید به انجام آن رفتار خواهد پرداخت اما اگر انجام آن رفتار تقوتی به دنبال نیاورد یا تنبیه بدنبال داشته باشد آن رفتار را انجام نخواهد داد اما اگر انجام آن رفتار تقویتی به دنبال نیاورد یا تنبیه به دنبال داشته باشد آن رفتار را انجام نخواهد داد بنابراین نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه شرطی سازی کنش گر دربارة تأثیر تقویت اتفاق نظر دارند اما اختلاف عمدة آنها در این است که در نظریة یادگیری نقش زیادی ندارد در صورتی که در نظریه شرطی سازی کنشگر اعتقاد بر این است که تقویت موجب یادگیری رفتار می شود . بنابراین یادگیری ممکن است در غیاب عوامل تقویتی صورت پذیر اما تبدیل آن به عملکرد قابل مشاهده نیاز به عوامل انگیزش یعنی تقویت و پاداش دارد . 

کوتاه سخن اینکه در نظریة یادگیری شناختی بندورا  مثبت و منفی رفتار عوامل برانگیزانندة عملکرد به حساب می آیند نه عوامل ایجاد کنندة یادگیری . 

تعریف انگیزش و انگیزه : 

اصطلاح انگیزش را میتوان به عنوان عامل نیرو دهنده ، هدایت کننده و نگهدارندة رفتار تعریف کرد ، گیج و انگیزش  را به موتور و فرمان اتومبیل تشبیه کرده اند ، سیفرت گفته است انگیزش یک تمایل یا گرایش بعمل کردن به طریقی خاص است او همچنین انگیزه را بصورت نیاز یا خداست ویژه ای که انگیزش را ؟؟ می شود تعریف کرده است . افرانسو انگیزه را علت و دلیل رفتار می داند . دلیل اینکه چرا بعضی رفتارها  را انجام می دهیم ولی بعضی دیگر را انجام نمی دهیم انگیزه های ما هستند. انگیزش و انگیزه غالباً مترادف به کار می روند با این حال می توان انگیزه را دقیق تر از انگیزش دانست به این صورت که انگیزش را عامل کلی مولد رفتار اما انگیزه را علت اختتصاص یک رفتار خاصی بحساب آورد . مثلاً وقتیکه می پرسیم چرا فلان شخص رفتارخاصی را انجام می دهند بدنبال انگیزه او هستیم اصطلاح انگیزه بیشتر در اشاره به رفتار آنان بکار می رود . راسل می گوید انگیزه برای مشخص کردن قصد یا بازده دلخواه یک رفتار به کار می رود پس کاربرد اصطلاح انگیزه در مورد حیوانات جایز نیست . 

از لحاظ پرورش انگیزش هم هدف است و هم وسیله به عنوان هدف ما و دانش آموزان و دانشجویان می خواهیم نسبت به موضوعهای علمی و اجتماعی علاقه کسب کنند . از این رو تمام برنامه های درسی که برای آنها و فعالیتهای حوزه عاطفی در نظر گرفته شده است دارای هدفهای انگیزش درسی هستند به عنوان وسیله انگیزش مانند آمادگی ذهنی یا رفتارهای ورودی یک پیش نیاز یادگیری بحساب می آید و تأثیر آن بر یادگیری کاملاً آشکار است . اگر دانش آموزان و دانشجویان نسبت به درس بی علاقه باشند به توضیحات معلم توجه نخواهند کرد تکانیو خود را با جدیت انجام نخواهند داد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آنها نخواهد شد . 

تعریف آموزش برای یادگیری در حد تسلط : ص409

روش آموزش برای یادگیری در حد تسلط بر یک فرض اسامی استوار است که با فرض های سنتی متداول در آموزش مغایر است ، فرض زیربنای روش یادگیری در حد تسلط این است که اگر شرایط مناسب آموزشی فراهم شوند و زمان کافی در نظر گرفته شود همه یا تقریباً همة یادگیرندگان می توانند همه یا تقریباً همة هدفهای آموزشی یک درس را بیاموزند یعنی بر آن تسلط یابند . 

برای ادامه بحث بد نیست وظایف معلم و شاگرد را معلوم سازیم تا بعد بسنیجیم که آیا در میزان سطح یادگیری دانش آموز تأثیر دارد یا خیر

1- مداومت و استمرار بحث و مطالعات علمی:

باید معلم و شاگرد اشتغالات علمی اعم از خواندن ،‌مطالعه ، حاشیه نویسی ، مباحثه ، مذاکره ،‌تدبر، حفظ و از بر کردن ، اجزاء و امثال آن همواره ساعی و کوشا باشند و ملازمت و همبستگی خود را در اشتغالات علمی استمرار دهند،‌ اشتغالاتی که مطلوب است و سرمایة زندگانی آنها را فراهم می سازد آنها نباید حتی الامکان خویشتن را با مسائلی سرگرم سازند که با علم و دانش پیوندی ندارد .

نباید در کنار علم به امور دنیوی بپردازند و در صورت لزوم باید اشتغالات غیر علمی آنان در حد ضرورت و نیازهای اولیه محدود باشد بدیهی است که چنین اشتغالاتی پس از اداء وظایف و رفع نیازهای علمی به میزان توانایی آنان مربوط است به همین جهت گفته اند همة‌ موجودات را در اختیار علم دانش قرار داده تا بخشی و پاره ای از آن به تو داده شود.

امام باقر (ع) فرمود : خدای بیامرزد کسی را که علم دانش را حیات بخشید. عرض کردند کیفیت احیا و علم چیست ؟‌فرمود : باین صورت است که دینداران و افراد با تقوی از طرزق مذاکره و گفتگوهای علمی به علم و دانش روح تازه ای ببخشند.

2- نباید از یادگیری و تسهیل آگاهی در هیچ شرائطی استنکاف نمود.

معلم و شاگرد نباید از یادگیری و اسعفاده علمی از افرادی که در مقام و مرتبت ، سن شهرت ، دینداری و یا علوم و دانشها ، پایین تر و پست ترند استنکاف ورزند.

بلکه باید از هرکسی که استفاده علمی از او امکان پذیر است بهره و فائده ای بدست آورند.

والائی مقام و شهرت آنان نباید مانع از آن شود که در استفاده و بهره گیری از افراد پایین تر از خود در مسائلی که در آنها آگاهی کافی ندارند دریغ کنند.

چون این حالت موجب می شود که در تجارب و سوداگری علمی خویش دچار زیان گشته و مراتب علم و آگاهی آنها رو به نقصان گذارده و مشمول خشم و غضب پروردگارشان واقع شوند.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: حکمت و دانش گمشدة افراد با ایمان است.

3- رعایت نظافت و پاکیزگی و آراستن ظاهر:

معلم و شاگرد آنگاه که می خواهند در جلسة‌ درس حضور یابند لازم است با وصف و پاکیزگی از هرگونه کثافت و آلودگی باشند. بدن و جامة خویش را نظیف و خوشبو سازند و بمنظور تجلیل از مقام علو مدانش ، و رونق بخشیدن به وضع حاضران و هم نشینان و فرشتگانی که پروانه وار ، گرداگرد این محفل مقدس در گردشند بهترین جامة خود را در بر کنند بخصوص اگر جلسة درس در مسجد برگزار شود رعایت این نکات شایسته تراست.

4- صلاحیت و شایستگی معلم در امر تعلیم :

کسیکه می خودهد عهده دار منصب تعلیم گردد باید قبلاً مراتب و شایستگی خویش را برای احراز چنین مقامی فراهم آورد و باید این شایستگی در تمام مظاهر وجود او پدیدار باشد یعنی سیما و چره و طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیت و شایستگی او برای احراز مقام تعلیم بوده و اساتید صالح نیز صلاحیت او را تأیید و آنرا گواهی کنند.

در حدیثی مشهور چنین آمده است اگر کسی به چیزی اظهار سیری و تظاهر به بی نیازی کند که آن چیز را دارا نیست بمانند کسی است که میخواهد لباسی را در بر گیرد که به هیچ وجه در خور اندام و قامت او نمی باشد.

5- حفظ حیثیت و شئون علم و دانش

معلم باید مقام و حیثیت علم دانش را ارج نهد و آنرا به ابتذال ‌و فرومایگی سوق ندهد. به این معنی که علم را به افراد نالایق تعلیم ندهد و برای قیام به وظیفة تعلیم به خانه شگرد و دانشجوی خود نرود و اگر چه آن شاگرد فردی محترم و آبرومند و گرانقدر باشد. معلم باید علم را از چنین فرومایگی ها و ابتذال حفظ نماید. چنانکه پیشینیان ،‌نگاهبان و پاسدار حرمت و آبروی علم و دانش بوده اند.

6- دریغ نورزیدن از تعلیم علم :

رسالت و وظیفه معلم ایجاب که نباید از تعلیم و آموزش هیچ کسی به خاطر آنکه ممکن است احیاناً واجد قصد و نیت خداپسندانه ای نباشد دریغ ورزد. زیرا تصحیح هدف و جهت گیریهای سنجیده و خداپسندانه برای بسیاری از افراد تازه کار و کسانیکه در فراگیری علم ،‌مبتدی هستند دشوار می باشد. بجهت اینکه جان و روح آنها بعلت خردسالی و یا فقدان بنیش کافی در این بسیار نارسا و ضعیف می باشد. علاوه بر این آنان با عوامل تحصح هدف و نیت و مبانی آن انس و آشنایی کمتری دارند.

اگر بنا باشد معلم بخاطر فقدان نیت صحیح و محرومیت شاگردان از جهت یابی درست از تعلیم آنان خودداری کند بسیاری از سرمایه های علمی و ذخائر دانش و فرهنگ دینی از دست می رود. باید توجه داشت که این امید هم وجود دارد که شاگرد فاقد نیت و هدف صحیح از برکت علم آنگاه که با علم و دانش پیوند و انسی برقرار ساخت – توانائی لازم را در تصحیح هدف و نیت خود بدست آورد.

لذا بعضی از دانشمندان گفته اند ما علم و دانش را برای غیر خدا و بخاطر هدفهای دیگری جویا شدیم ولی خود علم و دانش از اینکه برای غیر خدا باشد امتناع ورزید یعنی اگر یک شاگرد فاقد قصد الهی ‌در حصیل علم بوده است قهراً با ادامه تحصیل و کسب بینش فزونتر ، قصد و هدف او تصحیح خواهد شد و طبعاً بسوی «الله » و هدفهای والای الهی و انسانی رهنمون خواهد گردید.

7- بازتابهای رفتار و کردار معلم و تأثیر آن در رفتار شاگردان

معلم بر فرض آنکه دارای عذر موجهی باشد – نباید میان کردار و گفتارش و دوگانگی و تفاوت موجود داشته باشد ]  بلکه باید   سعی کند  همواره بر طبق گفتار     و امر و نهی خود عمل کند [ مثلاً  او نمی تواند عملی را تحریم کند که خود مرتکب آن می گردد و یا انجام عملی را واجب و حتمی الاجرا معرفی کند و خود پای بند آن نباشد و یا مردم را به انجام عملی – بعنوان کار مستحب دعوت کند ولی خو د ا و  از انجام آن عمل دریغ ورزد.

بطور خلاصه باید گفت قضیة معلم و شاگرد از لحاظ نقش پذیری شاگرد نسبت به اعمال معلم همانند قضیة مهر و موم می باشد که در موم تمام نقشها و تصویر هائی که در مهر وجود دارد منعکس می شود. ما این نقش پذیری را در مورد گروهی از شاگردان و دانشجویان در برابر معلمان و استادانشان بچشم دیده ایم و این حقیقت را کاملاً حس کرده ایم که شاگرد در رفتار خود ، یک نمونه بردار ماهری از اعمال استاد و معلم خود می باشد. که البته با توجه به اختلاف اختلاق و افعال معلم همه گونه رفتار او را شاگرد را اعمال و رفتار خود پیاده می کند.

ایجاد و پرورش روحیة مثبت :

شما باید به درس یا مطلبی که می خوانید علاقه داشته باشید در غیر اینصورت محرک و انگیزه ای برای علاقمند شدن ایجاد کنید. تأکیدات و اندیشه های مثبت را بکار گیرید. می توانید به خود بگویید: وقتیکه خواندن این درس را تمام بکنم می توان کاری را که از آن بیشتر لذت می برم انجام دهم در اندیشه های منفی بکار بندید و یا خود را تهدید بکنید مثل اینکه اگر در این درس نمرة‌الف نگیرم بورس تحصیلی خود را از دست خواهم داد. اگر روحیه ای پذیرا و نگرشی مثبت در خود ایجاد کنید در خواهید یافت که درک مطلب آسانتر می شود چون با خودتان در حال مبارزه نخواهید بود مطالعه کردن با حالت مبارزه یا نبرد و تقلا درست مثل و حشت زدگی و دستپاچه شدن موقع شناکردن است رمز کار در خونسرد بودن و آرامش داشتن است.

عادات غلط را بهبود بخشید:

وقتیکه خسته ، خواب آلود ، افسرده یا دچار درد و ناراحتی هستید درک که وقتی ساعت 3 بعدازنصف شب چیز می خوانند درک آنها پایین است در چنین موقعی خیلی ها حتی قادر به فهمیدن مطالب روزنامه هم نیستند. بسیار مهم است که نه تنها در عین هوشیاری باشید بلکه آرامش و خونسردی خود را هم حفظ کنید. سعی کنید راحت باشد و با مطالب کتاب همسازی و هماهنگی داشته باشید وضعیت شما هنگام مطالعه در درک مطلب تأثیر قطعی دارد هر وقت امکان دارد ، پشت میز تحریرم بنشینید در موقع درست خواندن راست بنشیند، کتاب باید بطور مسطح و هموار روی میز قرار گرفته و فاصله آن تا چشم 15 اینچ (حدود 40 سانتیمتر ) یا بیشتر باشد. هر قدر وضعیت شما هنگام درس خواندن سست تر و شل تر باشد عواقب آن سریعتر به سراغ شما خواهند آمد. چرت زدن ، عدم تمرکز حواس یا خواب رفتن ،‌اگر درک سرعت و نگهداری مطلب می خواهید هوشیار بنشینید و در مورد انجام کار خود جدی رفتار کنید فرایند یادگیری مرحله ای (گام به گام)

روش درس خواندن که قبلاً ذکر شد برای درک مطلب ابزاری بی نهایت مفید است.

بطور اساسی این روش شامل پرداختن به مطلب طی چند مرحله و یا دداشت برداری پس از هر مرحله می باشد. مراحل این روش بطور خلاصه بشرح زیر است : 

1- یک ارزیابی سریع روی تمام مطلب انجام دهید تا از ساختار پیچیدگی و سازمان آنگاه شوید.

2-  با این آمادگی مطلب را کمی آهسته تر از مرحله قبل بازبینی نمائید. به سرفصلها ،‌خلاصه ها ،‌عنوانهای فرعی تصاویر ، عکسها ، نمودارها و جملات کلیدی توجه کنید.

3-  نکات اصلی را به یادداشتهایتان اضافه کنید. هدف خود را تعیین نمائید دقیقاً چه میزان درک مطلب نیاز دارند؟ چقدر به امتحان وقت باقی مانده است؟ با مد نظر داشتن هدف یک برنامه واقع گرایانه و عملی برای هر فصل یا بخش در نظر بگیرید.

4- مطلب را فصل به فصل با حداکثر سرعتی که بتوانید ایده ها و نکات را بفهمید ، بخوانید . پس از هر صفحه خواندن را متوقف کنید و جزئیات را به نکات و ایده های اصلی اضافه نمائید.

5-  یادداشتهای خود و متن را دوره نمائید، نواقص را تکمیل کرده تمامی محتوی و سازمان مطلب را در کلیت آن مشاهده و مطلب را در ذهن خود تازه کنید.

6-  در مورد اطلاعات فکر کنید و آنها را یادآوری نمائید.

سازمان دهی کنید.

ذهن ما نیازمند سازماندهی ، تسلسل و ترتیب منطقی و نظم می باشد. به آن مجال دهید تا با گروه بندی موضوعات و جزئیات در طرحها و قالبهای معنی دار متن را درک کند.

مطلب را در قالب تفکرات و مفاهیمی که برای تجسم کردن ساده باشند سازماندهی مجدد نمائید. برای کارآیی مطلوب از تصاویر ذهنی مختلف در اشکال گوناگون استفاده کنید وقتی شما پیوستگی سازمان مطلبی را که بعنوان درس می خوانید درک کنید، معنی آنرا به مراتب سریعتر جذب خواهید کرد. علاوه بر فهمیدن شرح و بسط و جزئیات مطلب سعی کنید فرم و سازمان متن را نیز درک نمائید.

در حین خواندن بنویسید.

عادت کنید چیزی را که خوانده اید بلافاصله روی کاغذ یادآوری کنید از این طریق هر نکته را بهتر درک خواهید کرد و در نتیجه ،‌نکته بعدی نیز بهمان نسبت روشن تر و واضح تر خواهد شد. درک بر پایه فهم نکات قبلی استوار است و هر چه بهتر یک نکته را فهمیده و یادآوری کنید، احتمال فهمیدن نکته و ایده بعدی بیشتر است.

هر مرحله روش درس خواندن را دقیقاً رعایت کنید آنگاه در خواهید یافت که درک برایتان یک عادت شده است.

روش خلاق:

هر قدر که یادداشتهای شما غیر عادی تر و چشمگیرتر باشند به همان نسبت از مطالعه و یادگیری آنها لذت بیشتری خواهید برد و بخاطر آوردن اطلاعات مندرج در آنها برای شما ساده تر خواهد بود.

در نت برداری خود روش استاندارد درج رئوس مطالب را بکار نبرید. دو ایراد عمدة این روش عبارتند از غیر قابل انعطاف بودن آن و اشکال در یادآوری مطالب

در یادداشتهای خود از تصویر ،‌علامت فلش ، مداد رنگی و اندازه های مختلف برای نوشتن عناوین و تیترها استفاده کنید. با کمی تمرین می توانید بصورت خلاق و مؤثر و مفید نت برداری کنید.

روشهای یادآوری بهتر:

توجه و هوشیاری اولین گام برای یادآوری بهتر است. اینکار را با مشاهده دقیق آن قسمت از صفحه که اطلاعات در آنجا قرار دارد آغاز کنید.

دقت کنید اطلاعات چگونه ارائه شده است و توجه بیشتری به وسائل کمک بصری مبذول دارید. تعجب آور است که بسیاری از مردم حتی از رنگ دیوارها و پرده های خانه خود بی خبرند و یا شماره اتومبیل خود را نمی دانند . دانستن این چیزها ممکن است زیاد هم مهم نباشد ولی عادت به دقیق بودن نسبت به آنچه کره در اطرافمان می گذرد می تواند کمک زیادی به بهبود و تقویت حافظه نماید.

روحیة مثبت در خود ایجاد کنید:

بخود بگویید که می توانید مطالب را بخاطر بیاورید اینکار در شما خوش بینی و روحیه قوی ایجاد می کند . داشتن اعتماد به نفس یاعث تسهیل و تشدی فرایندهای ذهنی قویتری از طریق بازشدن مجاری فکری که قبلاً مسدود بودند می شود. ما فقط کاری را می توانیم انجام دهیم که اعتقاد به توانایی انجام آنرا در خود داشته باشیم.

مهارتهای حافظه با تداعی :

ساده ترین شیوه بخاطر آوردن احتمالاً روش تداعی است فرایندی که در آن یک چیز شما را بیاد چیز دیگر می اندازد.

استفاده از این روش تنها نیازمند مقداری توجه و یک تصویر ذهنی سریع می باشد.

برای مثال اگر می خواهید بخاطر داشته باشید که موقع رفتن خودکار خود را همراه خود ببرید کافی است تصویر کنید که روی دستگیره درب منزل جوهر سیاه رنگ و چسبنده ای ریخته است. این تصویر ذهنی باید سریع ایجاد شود و در عین حال قوی نیز باشد. هنگامیکه می خواهید به قصد رفت به کلاس از خانه بیرون بروید موقع گرفتن دستگیره در تصویر ذهنی جوهر به ذهن شما خواهند آمد و بدین ترتیب خودکار را بخاطر خواهید آورد.

تداعی کردن کلمات را با استفاده از تصویرات ذهنی تمرین کنید تا مهارتهای حافظه شما تقویت شود.

بعنوان مثال : برای ربط دادن دو کلمه میز و رقص ابتدا تصویر روشنی از یک میز را در ذهن خود مجسم کنید. میزی را مجسم کنید که با آن آشنایی دارید و زا از آن استفاده می کنید. برای ربط دادن میز به رقص تصور کنید میز روی دو تا از پایه های خود بلند شده و دیوانه وار می رقصد در حالیکه دو پایه دیگر خود را در هوا می چرخاند. از آنجائیکه تصویر فوق بسیار مضحک است در ذهن شما می ماند هر وقت به میز فکر کنید پس در رقص نیز خواهید افتاد.

هدفهای یادگیری از دیدگاه گانیه :

روانشناسان یکی دیگر از هدفهای تربیتی را طبقه بندی رابرت گانیه دانسته اند زیرا به اعتقاد گانیه یادگیری گونه های مختلف دارد و هر گونه ای دارای هدفی است که با گونة‌دیگر متفاوت است و ممکن است یک گونه پیش نیاز گونه دیگر قرار گیرد همانطور که کودک پیش از راه رفتن باید خزیدن بیاموزد و پیش از دویدن راه رفتن را با موفقیت گذرانده باشد.

هم چنین شاگرد برای آنکه بتواند عمل جمع را انجام دهد باید شمردن و عددنویسی را آموخته باشد. در هدفهای گانیه نیز همین رابطه برقرار است طرح گانیه در سال 1977 هدفهای یادگیری را در هفتت پایه یا گونه از آسان به دشوار بدین قرار طبقه بندی می کند.

1-نشانه آموزی 2- محرک 3- زنجیره کردن 4- همخوانی آموزی کلامی 5- بازشناسی آموزی 6- مفهوم آموزی 7- اصل یا قاعده آموزی

1- نشانه آموزی

نشانه آموزی در شرطی شدن کلاسیک یا پاولفی به صورت عادت پدیدار می شود سگ به صدای زنگ که نشانه یا محرک غذایی است بزاقش تراوش می کند در مورد آدمیان نیز نتیجه بر همین قیاس است.

2- محرک

این اصطلاح عبارت از انجام دادن حرکتهای مشخص ماهیچه هاست که به محرکهای خاص یا ترکیبی از آن محرکها پاسخ می دهد. بدین معنا که وقتی کودکی با دیدن پدرش «بابا» می گوید در واقع با زبان و لبهای خود پاسخ مناسبی به این محرک می دهد.

3- زنجیره کردن

در این نوع رابطه فرد دو یا چند محرک  پاسخ را به یکدیگر پیوند می دهد تا یک واحد معناداری را بوجود آورد. مانند اینکه کودکی با پسوند کردن (ب) اول (هـ) وسط ،‌(مـ) وسط و (ن) آخر نام خود را که بهمن است می نویسد .

4- همخوانی آموزی کلامی

در این نوع هدف آموزشی معمولاً واژه ای را همراه واژه دیگر می آورد این فرایند بویژه در آموختن معادل واژه ها در زبانهای خارجه اتفاق می افتد.

5- بازشناسی آموزی

در اینگونه یادگیری محرکهای همانند بخوبی از یکدیگر بازشناخته می شوند و پاسخ درست دریافت می دارند. هنگامیکه فرد در گروه پرندگان هر کدام با نام و ویژگیهای آنها مشخص می سازد نمونه ای از بازشناسی آموزی را نشان می دهد. مانند کبوتر ، کبک ، کلاغ

6- مفهوم آموزی

بیانگر آنگونه زمینه و هدف یادگیری است که شخص موارد گوناگون امری یا موضوعی را به نام یا طبقه خاصی معرفی کند. اگر جانورانی مانند سگ و گربه و گاو و گوسفند و انسان را مهره داران پستاندار بنامیم یا وقتی شبه جزیره را از غیر شبه جزیره تشخیص بدهیم در این صورت به هدف مفهوم آموزی دست یافته ایم.

دانلود کامل عوامل موثر بر یادگیری

بررسی رابطه وضعیت اجتماعی خانواده و متغییرهای فردی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

بررسی رابطه وضعیت اجتماعی خانواده و متغییرهای فردی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

فهرست مطالب
مقدمه1
بیان مساله3
اهمیت پژوهش 3
اهداف تحقیق 4
متغیر 4
فرضیه ها 6
فصل دوم7
فصل سوم 28
منابع 30
پیوست 31

چکیده
تحقیق انجام شده پیرامون میزان تاثیر سطح سواد والدین و با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را نشان می دهد که سطح سواد پدر با موفقیت و عدم موفقیت دانش آموزان اثر قطع دارد و سطح سواد مادر نیز در انجام موفقیت یا شکست بی تاثیر نیست.
میزان سطح سواد والدین بر موفقیت دانش آموزان تاثیر چشمگیری دارد و همچنین در این تحقیق اثر قطعی تاثیر سطح سواد والدین بر پیشرفت تحصیلی، افت تحصیلی، مشکلات رفتاری و مشکلات تحصیلی دانش آموزان مسجل است و میزان سطح سواد والدین با پیشرفت تحصیل دانش آموزان ارتباط مستقیم و مثبت دارد.
جامعه ی آماری من در این پژوهش شامل مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان الموت شرقی که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بوده و تعداد آنها 2000 نفر می باشد و نمونه ی آماری باتوجه به جدول مررگان که تعداد 322 نفر از دانش آموزان که از جامعه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند.
و ابزار تحقیق شامل پرسشنامه ای برای دانش آموزان است استفاده کرده ام
مقدمه
باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را به‌سوی رشد و توسعه‌ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص می‌شوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانسته‌اند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی می‌باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.
سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی، صنعت، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است.
بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تأثیر بسزایی داشته باشد، مخصوصاً در بهداشت، رشد اقتصادی، رشد فرهنگی، رشد و تربیت فرزندان، بی نظمی و ناهنجاری کودکان، رشد اشتغال و غیره مطالعات نشان داده است که هرچه آسیب های روانی بیشتر باشد، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر، بی کاری، تعداد فرزندان، اعتیاد، طلاق و ... که همه موجب پایین آمدن موقعیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد معمولاً افرادی که در سطح پایین اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زندگی می کنند، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در این خانواده ها به شدت اُفت پیدا می کند.
در حقیقت در برخی از این خانواده ها، سواد مقوله ی بیگانه ای است.
تأثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی پایین، بر روی افراد خانواده و جامعه برجا می گذارد، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید.
شیوه های انحرافی ـ ایجاد علایم روانی بیماری ـ اقدام به خودکشی ـ بستری شدن ـ قطع ارتباط با واقعیت، در طبقات پایین اجتماع، بیشتر دیده می شود.
مسائل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی ـ اجتماعی این مسئله به عنوان یک متغیر مهم بر وضعیت روانی است. در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر ملاک، لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است

دانلود کامل بررسی رابطه وضعیت اجتماعی خانواده و متغییرهای فردی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

در مورد فرار از خانه

در مورد فرار از خانه

فهرست مطالب
فرار از خانه1
1- مسئله شناسی فرار از خانه1
1-1) تعریف فرار1
2-1) انواع فرار2
3-1) انگیزه های فرار4
2- تبیین عوامل مؤثر در فرار دختران4
1-2) عوامل فردی5
الف) – شخصیتهای ضد اجتماعی5
ب)- شخصیتهای خود شیفته6
ج) - شخصیت برونگرا6
د)- شخصیت هیستریونیک (نمایشی)7
2-2) عوامل خانوادگی 1-2-2) نوع خانواده7
2-2-2) روابط در خانواده9
3-2) عوامل اجتماعی11
1-3-2) شبکه روابط اجتماعی11
2-3-2) وسایل ارتباط جمعی12
3-3-2) شهرنشینی13
4-3-2) ‌تغییر ارزشها14
5-3-2) مشکلات اقتصادی14
6-3-2) ضعف نظارت اجتماعی16
3- پیامدهای فرار دختران16
1-3) پیامدهای فردی17
2-3)‌پیامدهای خانوادگی18
3-3) پیامدهای اجتماعی19
الف)- افزایش نرخ مفاسد اجتماعی19
ب)- تهدید بهداشت اخلاقی و روانی جامعه19
ج) تحمیل هزینه های اجتماعی20
4- نقد برخی عملکردها20
5-پیشنهادات22
الف- نهاد خانواده22
ب- آموزش و پرورش23
ج- نهادهای اجتماعی و بازدارنده24
فهرست منابع:25
پی نوشتها:‌26

- مسئله شناسی فرار از خانه
1-1) تعریف فرار
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا وصی قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام می‏شود. 
امروزه در اکثر کشورهای جهان، فرار از خانه به یک معضل جدی اجتماعی تبدیل شده است. بر اساس آمار سازمان بهداشت جهانی، سالانه یک میلیون نوجوان 19 –13 ساله از خانه فرار می‏کنند که 74 درصد آنها دختر هستند.[1] در ایران نیز مسئله فرار دختران به عنوان یک معضل مطرح می‏باشد، هر چند آمار و ارقام دقیقی در اختیار نداریم، لیکن اخبار جرائد و مطبوعات از روند رو به رشد این آسیب اجتماعی،[2] کاهش میانگین سنّی دختران فراری[3] و ظهور پیامدهای ناگوار آن حکایت می‏کند.
2-1) انواع فرار
این عمل بر حسب موضوعات مختلف به قرار ذیل قابل دسته بندی می‏باشد: 
الف)- از نظر جنس و تأهل
اقدام به فرار، هم از سوی پسران ( و مردان متأهل) و هم از سوی دختران (و زنان متأهل) انجام می‏شود. 
لازم به ذکر است دلائل چنین اقدامی توسط مردان متأهل و پسران با یکدیگر متفاوت است. زنان متأهل نیز اغلب به دلیل خشونت و مفاسد اخلاقی همسر یا اغفال و مفاسد اخلاقی خود از خانه متواری می‏شوند. 
ب)- از نظر اطلاع خانواده
در اکثر موارد اقدام به فرار به طور ناگهانی، بدون خبر و اطلاع اعضای خانواده صورت می‏گیرد، اما در برخی شرایط، فرد قصد خود را به صورت «تهدید به فرار» اطلاع می‏دهد. این عمل اغلب در بین پسران فراری معمول است. 
ج)- از نظر تعداد همراهان
در شرایطی ممکن است که اقدام به فرار به همراهی فردی از جنس مخالف با زمینه دوستی و قرار ملاقات انجام شود. اخیراً مواردی از فرارهای گروهی در بین دختران مشاهده شده است. اما اغلب، دختران به تنهایی فرار می‏کنند. 
د)- از نظر مدت زمان
در برخی شرایط فرد پس از فرار و مواجهه با مشکلاتی نظیر عدم امنیت و فراهم نبودن امکانات زندگی، پشیمان می‏شود و در صورت خوش اقبالی، با کمترین لطمات روحی و جسمی توسط نیروهای امنیتی، شناسایی و در مدت زمان کوتاهی به خانه بازمی‏گردد. در چنین وضعیتی به نظر می‏رسد دلائل فرد جهت فرار چندان منطقی نبوده یا فرد برنامه و هدف معینی برای فرار نداشته است. دسته ای از دختران فراری نیز به دلیل شرایط واقعاً نامساعد خانه، حاضر به بازگشت نیستند و برای جلوگیری از اینکار از نام مستعار استفاده می‏کنند و یا اظهار می‏دارند که خانواده ای ندارند.

دانلود کامل در مورد فرار از خانه

پروژه تاثیر تلویزیون بر رشد مهارت های گفتاری

پروژه تاثیر تلویزیون بر رشد مهارت های گفتاری

زبان قسمتی از فرهنگ یک ملت است و شاید بتوان گفت که زبان خود فرهنگ ساز است و کودکان نیز به عنوان افرادی از این جامعه در بستر این فرهنگ قرار دارند. یکی از مهمترین و اصلی ترین روش های انتقال فرهنگی و به طور اخص انتقال مفاهیم زبانی از طریق رسانه های گروهی محقق می شود و در دسترس ترین رسانه گروهی برای کودکان تلویزیون است. شاید کودکان به دلیل عدم داشتن مهارت کافی در خواندن و نوشتن زودتر از دیگران تحت تأثیر برنامه های تلویزیونی از لحاظ زبانی قرار می گیرند.

پروژه تاثیر تلویزیون بر رشد مهارت های گفتاری
فهرست مطالب

مقدمه 1
تلویزیون و رشد مهارتهای گفتاری 4 
1- هدف پژوهش 4
2- تاریخچه تلویزیون 5
3- تلویزیون و کودک 6
4- تلویزیون و اجتماع 10
5- تلویزیون و برنامه های آن 12
الف- برنامه های کودک و نوجوان 14
ب- مجموعه های تلویزیونی 16 
ج- تبلیغات بازرگانی 18
6- متغیرهای محتوای تلویزیون 20
7- شیوه های نظری 22
الف- نظریه کشت 22
ب- نظریه فراگیری اجتماعی 23
ج- نظریه پالایش 23
د- نظریه یادگیری اجتماعی 24
هـ- نظریه عدم بازداری 25
و- نظریه توجیه 26
8- روش اندازه گیری 26
مشاهده 28
9- روش تحقیق 31
نتیجه گیری و پیشنهادات 36
منابع 

- هدف پژوهش 
زبان قسمتی از فرهنگ یک ملت است و شاید بتوان گفت که زبان خود فرهنگ ساز است و کودکان نیز به عنوان افرادی از این جامعه در بستر این فرهنگ قرار دارند. یکی از مهمترین و اصلی ترین روش های انتقال فرهنگی و به طور اخص انتقال مفاهیم زبانی از طریق رسانه های گروهی محقق می شود و در دسترس ترین رسانه گروهی برای کودکان تلویزیون است. شاید کودکان به دلیل عدم داشتن مهارت کافی در خواندن و نوشتن زودتر از دیگران تحت تأثیر برنامه های تلویزیونی از لحاظ زبانی قرار می گیرند.
به دلیل حساسیت کار با کودک، ایجاب می کند برنامه سازان، علم و آگاهی کافی نسبت به ویژگی های شناختی، عاطفی و اجتماعی کودکان داشته باشند و با تکیه بر این علم و آگاهی به سازماندهی و تولید و پخش برنامه های تلویزیونی بپردازند. هدف از این پژوهش این است تا اولاً کار به صورت میدانی و تحقیقاتی انجام شود تا از طریق آن نتایجی فراهم گردیده و تحول کودکان و به طور اخص نوجوانان در سوم ابتدایی را در قلمرو زبانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. دوماً از طریق نتایجی که از تحقیقات و پژوهش های انجام شده به دست می آید درباره گستره زبانی کودکان و نوجوانان و چگونگی تحت تأثیر قرار گرفتن آنها، اطلاعاتی کسب کنیم. سوماً با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاداتی در جهت متناسب ساختن برنامه های تلویزیون با میزان درک و فهم زبانی کودکان ارائه شود.
بنابراین در عمل با هدف پیگیری این موارد به تحقیق و پژوهش درباره تأثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان پرداخته شد.
2- تاریخچه تلویزیون
تلویزیون از حدود 50 سال پیش در اختیار جامعه ایران قرار گرفت. برنامه های تلویزیونی در جنبه های گوناگون تفریحی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ودینی تأثیر بسزایی داشته است.
ما در تاریخ اختراع و تکامل تلویزیون با نامهای دانشمندان برجسته ای از قبیل: بِرد، فرانس ورث و زوریکین برخورد می کنیم که هر کدام به نوبه خود قدمهای مؤثری در این راه برداشته اند. تلویزیون بر اساس نظری در سال 1908 توسط یک دانشمند انگلیسی بنام کاپبل سونیگتن اختراع شد، ولی اجرای عملی آن تا بیست سال به طول انجامید. برای عملی کردن این طرح به طور کامل، لازم بود که از صحنه مورد نظر چهل هزار نقطه نورانی گرفته شود و میزان نور هر نقطه با امواج مخصوص پخش گردد و سپس در دستگاه های گیرنده با تجمیع مجدد نقاط مزبور در کنار هم تصویری مشابه صحنه مقابل دوربین فرستنده ایجاد شود.
همانطور که گفته شد یکی از پیشگامان اختراع تلویزیون جون لوجی برد بود. وی در سال 1922 به لندن رفت و در آنجا اختراع پل نیسپکو توجهش را جلب کرد و پس از تحمل زحمات زیاد توانست در سال 1925 دستگاهی بسازد که قادر به انتقال تصویر باشد و در سال بعد نیز موفق شد تا دستگاهی کامل تر را به نمایش بگذارد ولی دستگاه او نسبت به تلویزیون امروزی خیلی ابتدائی و ناقص محسوب می شد. 
تلویزیون در اواسط قرن بیستم برای فروش به بازار عرضه شد. دانشمندان پس از موقعیت در امر انتقال تصویرها به صورت سیاه و سفید به فکر ساختن تلویزیون رنگی که از لحاظ علمی مجموعه ای از سه نوع تلویزیون مخصوص محسوب می شود افتادند و طبیعی است که در این مورد نیز به هدف خود رسیدند.
اینک در سایه اختراع تلویزیون، گفت و شنود و رؤیت در یک لحظه امکان پذیر می باشد و بدین ترتیب امور ساده ای که انجام دادن آنها در یک قرن قبل سالها وقت لازم داشت، اینک در مدتی در کمتر از یک ثانیه انجام شدنی می باشد. (جاویدان، 1397، صص 267- 265) .
در آغاز سال 1948 تعداد دستگاه های گیرنده تلویزیونی مورد استفاده در ایالات متحده به صدهزار دستگاه می رسید، در سال 1949 این تعداد به یک میلیون رسید و در انتهای سال 1950 این تعداد به 50 میلیون بالغ شد. در ابتدای دهه 1950 از هر 15 خانواده آمریکایی یک خانواده و در انتهای دهه 1950 از هر هشت خانوار هفت خانوار تلویزیون داشتند. (شرام ولایل، 1377، ص 17).
3) تلویزیون و کودک

دانلود کامل پروژه تاثیر تلویزیون بر رشد مهارت های گفتاری