دانلود پروژه مقاله و گزارش کارآموزی و کارآفرینی

این وبلاگ با مساعدت دوستان عزیزم آماده کمک به شما عزیزان میباشد

دانلود پروژه مقاله و گزارش کارآموزی و کارآفرینی

این وبلاگ با مساعدت دوستان عزیزم آماده کمک به شما عزیزان میباشد

نگاهی به کودکان و دانش آموزان ناشنوا

نگاهی به کودکان و دانش آموزان ناشنوا

دانش آموزان نا شنوا نه تنها ازنظر رشد عمومی ضعیف هستند بلکه در طول زندگی از نظر مهارت های برقراری ارتباط زبانی ، مانند درک مفاهیم و معانی کلمات ، صحبت کردن ، خواندن و نوشتن همواره دچار اشکال عمده و کندی قابل ملاحظه ای هستند . از آنجایی که زبان عامل مهمی است در بر قراری روابط اجتماعی و آموزش و یاد گیری علوم مختلف ، بدیهی است که مشکل دانش آموزان نا شنوا به مراتب بیشتر از صرف نقص حس شنوایی است . 

عنوان : نگاهی به کودکان و دانش آموزان ناشنوا

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست مطالب

آشنایی با کودکان و دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا ۳

تعریف نا شنوایی ۴

علل وانواع ناشنوایی ۵

۱- ناشنوایی انتقالی ۶

۲- ناشنوایی ادراکی یا عصبی ۶

اختلالات شنوایی در کلاس های عادی و وظیفه استادان ۷

روشهای آموزش و پرورش دانش آموزان ناشنوا ۱۱

۱- روش زبانی ( شفاهی ) ۱۲

۲- زبان اشاره و روش هجی کردن با انگشتان ۱۲

( روش دستی ) ۱۲

روش مختلط یا جامع ( ترکیبی ) ۱۳

 

 

افراد ناشنوا قادرند بیاموزند که صحبت کنند 

و با همه افراد ارتباط بر قرار نمایند

 

آشنایی با کودکان و دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا

کودکان و دانش اموزان نا شنوا اگر چه در حقیقت به خاطر نقص شنوایی از نظر رشد کلی ( رشدهوشی ) عموما از دانش آموزان نا بینا ضعیف تر هستند ، اما مانند آنان بسهولت قابل تشخیص و شناسایی نیستند . از جمله مشکلات اساسی آنان در زمینه گویایی است .

اختلالات گویایی نتیجه ای است از نقص شنوایی ، البته بجز در مواردی که اختلالی در دستگاه صوتی فرد بوجود می آید . البته کودکانی که بطور موقت شنوایی خود را از دست می دهند و یا آنانی که با استفاده از وسایل کمک شنوایی از قبیل سمعک نقص شنوایی خود را جبران می نمایند ، چندان نیاز به معلم و آموزش وپرورش استثنایی ندارند . لازم است اولیای چنین کودکانی به شیوه ای مطلوب راهنمایی شوند تا از مراقبت های لازم پزشکی و خدمات سنجش شنوایی و غیره بهرمند گردند . در هر حال در کلاس درسنیز باید تسهیلات ضروری جهت سازگاری هر چه بیشتر دانش آموز فراهم گردد . معمولا درحدود 5 در صد از کل کودکان سنین مدرسه رو در مقایسه با دیگر کودکان به نحوی دارای درجاتی از نارسایی های شنوایی هستند ، از این گروه 5 در صد ، در هر ده نفر یک یا دو نفر می بایست تحت پوشش آموزش وپرورش استثنایی قرار گیرند . در برنامه های آموزشی وپرورشی و درمانی دانش آموزان نا شنوا، همکاری های همه جانبه مسئولان ومتخصصان مختلف از جمله اولیاء ،پزشکان ، روانپزشکان و معلمان ویژه گفتار درمانی و . . . ضروری است . 

 

تعریف نا شنوایی 

تا کنون تعریف دقیق و جامع و مانع و قابل قبول برای کلیه مراجع ذیصلاحاز ناشنوایی ارائه نگردیده است . علت فقدان چنین تعریفی از این بابت است که ناشنوایی تا حدود زیادی یک امر فردی است . به عبارت ، دیگر سن وقوع ناشنوایی علت ناشنوایی ، نوع ناشنوایی و میزان و درجه اختلال شنوایی از جمله عوامل بسیار مهمی در تعریف ناشنوایی و افراد ناشنوا محسوب گشته و نقش فوق العاده در برنامه ریزی های آموزشی دارند . در واقع برای آنکه از عهده یک برنامه ریزی صحیح و مناسب برای گروهی از دانش آموزان بخوبی فائق آئیم ، لاجرم می بایست فرد فرد آنان را به طور جداگانه و کامل مورد ارزیابی قرار دهیم . به عنوان مثال دانش آموزی که از زمان تولد و یا قبل از سنین سخن گفتن ناشنواست و کمترین تجربه زبانی ندارد با دیگر دانش آموزی که پس از آنکه مدتها می گوید و می شنود و مهارتهای زبانی را به طور طبیعی کسب می نماید و آنگاه دچار نقص شنوایی می گردد کاملا با هم متفاوت بوده و این تفاوت در برنامه ریزی های آموزشی آنان فوق العاده دخیل  است . اما به طور کلی می توان گفت که افراد ناشنوا کسانی هستند که از حس شنوایی خود در زندگی بهره ای نمی گیرند و افراد نیمه شنوا کسانی هستند که با آنکه حس شنوایی آنان دارای اختلالاتی می باشند ولی در هر حال با سمعک و یا بدون سمعک تا حدودی می تواند از این حس استفاده کنند .

کودکان و دانش آموزان نیمه شنوا به دلیل آنکه نارسایی شنوایی آنان با درجات مختلفی ( از تخفیف تا شدید )می باشد معمولا قادرند با استفاده ویا بدون استفاده از وسایل کمک شنوایی از زبان بهرمند گردند واز طریق شنوایی قادر به صحبت کردن هم باشند اما در مقابل دانش آموزی که کاملا ناشنواست با بهترین وسایل کمک آموزشی نیز قادر به توسعه زبان و مکالمه و صحبت کردن بطور همزنان نخواهد بود . 

در هر حال افراد ناشنوا قادرند بیاموزند که صحبت کنند . 

 

علل وانواع ناشنوایی

دانستن علل   ناشنوایی و انواع مختلف آن از این جهت اهمیت دارد که ممکن است در امر آموزش و درمان و توانبخشی بعضی از کودکان و دانش آموزان ناشنوا مفید فایده واقع گردد . 

اختلالات شنوایی ممکن است مربوط به گوش خارجی یا گوش میانی و یا گوش داخلی باشد اختلال شنوایی را ممکن است از نظر شدت وضعف به ناشنوایی کامل ، نیمه شنوایی وسخت شنوایی تقسیم نمود . به طور کلی اختلالات شنوایی را می توان به دو گروه عمده بشرح زیر تقسیم نمود که هر یک به گروه کوچکتر قابل تقسیم است و برای هر گروه علل مختلفی ممکن است سبب اختلال ناشنوایی باشد . 

 

1- ناشنوایی انتقالی 

در این نوع از اختلال شنوایی ، گوش میانی که مسئولیت انتقال صدا می باشد معیوب است . معمولا این نوع ناشنوایی مطلق نیست و فقط شخص قسمتی از شنوایی خود را از دست می دهد . علل آن ممکن است بیماریهای مجرای گوش ، بیماریهای پرده صماخ ،بیماریهای گوش میانی ، ضربه ها وامثال آن باشد .

 

2- ناشنوایی ادراکی یا عصبی 

این نوع ناشنوایی مربوط به گوش داخلی وسلول های شنوایی است . به نحوی که سلول حسی از ادراک و احساس صدا عاجز است . این نوع نقص شنوایی ارثی و یا مادرزادی است . علل عمده آن عبارتند از : سیفلیس ارثی ، همخونی ،سرخجه ،الکلیسم ، سل ، بد شکلی اعضای شنوایی ، صدمات وجراحات دوران جنینی ، تولد نارس مسمومیت های مادر در هنگام بارداری ویا استعمال برخی داروهای مضر در زمان بارداری . و یا اکتسابی است که علل آن عبارت است از : صدمات وارد بر کودک در هنگام تولد ، صدمات وجراحات بعد از تولد ، عفونت های موضعی ، مثل ورم گوش ، عفونت های عمومی مانند منژیت و مسمومیت های بخصوص با اکسید دو کربن . همچنین در موارد بسیار نادر ناشنوایی آمیخته ( انتقالی و عصبی ) در اثر بیماری های توام گوش میانی وگوش داخلی عارض می گردد . 

ازنظر پزشکی ، امکانات درمانی ، با روشهای جراحی و غیره عمدتا برای معالجه وبهبود ناشنوایی های انتقالی بیشتر است اما در قالب موارد تا کنون ، پزشکی بویژه در مورد ناشنوایی عصبی و ادراکی موفقییت چندانی نداشته است . تعبیه وتنظیم لوازم کمک شنوایی مانند گوشی های مخصوص برای ناشنوایی های عصبی و ادراکی بسیار مشکل تر ازناشنوایی های انتقالی . 

 

اختلالات شنوایی در کلاس های عادی و وظیفه استادان 

همان گونه که قبلا اشاره شد با توجه به اینکه به طور کلی حدود 5 در صد از تمامی کودکان و دانش آموزان سنین مدرسه رو در هر جامعه ( سنین 6الی 17 سال و یا 7 الی 18 سال )به نحوی دارای اختلالات شنوایی هستند ، تعداد قابل توجهی از این کودکان در مدارس و کلاس های عادی جای گرفته اند . نگاهی به تعداد کل دانش آموزان ناشنوا و نیمه شنوا که تحت پوشش رسمی آموزش استثنایی قرار گرفته است بیانگر این حقیقت است که بقییه یا به کلاس های عادی راه یافته اند و یا آنکه اصل درهیچ مدرسه ای عادی یا استثنایی ثبت نام نکرده و از آموزش و پرورش بهره ای نمی برند . لذا معلمان مدارس عادی همواره باید با این فرض در کلاسهای خود حضور یابند که به احتمال زیاد در میان شاگردان یک کلاس 50-40 نفری ممکن است شاگرد یا شاگردانی باشند که بسختی می شنوند ( و یا دچار نارسایی های بصری و یا ذهنی هستند و … ) بنابرین ضروری است که معلم کلاس در این زمینه ها با بررسی وارزیابی ساده و کلاسی به حضور احتمالی چنین دانش آموزانی پی برده و به روابط و رفتار وقضاوت خود پیرامون استعداد و ویژگیهای مختلف شاگرد ویا شاگردان حتی الامکان اطمینان حاصل نماید . 

همواره راههای زیادی است که می توان بهوسیله آنها قدرت شنوایی شاگردان را ارزیابی نمود . بعضی ازاین روشها بسیار ساده و ابتدایی است و بعضی دیگر بسیار دقیق و مستلزم وسایل و دستگاههای مختلف الکترونی سنجش شنوایی است . از جمله روشهای متداول وبسیار ساده سنجش شنوایی استفاده از« ساعت » است . آزمایش کننده یا معلم ساعت را ( معمولا ساعت بغلی ) از فاصله ای دورتر به طور اهسته به طرف گوش شاگرد نزدیک می نماید و از او می خواهد به محض اینکه صدای « تیک تیک» ساعت را شنیداعلام نماید . 

دانلود کامل نگاهی به کودکان و دانش آموزان ناشنوا

نظرات مختلف درباره انسان شناسی

نظرات مختلف درباره انسان شناسی

درباره واژه نفس آمده است. 

نفس (بر وزن فلس) در اصل به معنی ذات است. طبرسی ذیل “و ما یخدعون الا انفسهم” بقره : 9 فرموده : نفس سه معنی دارد یکی بمعنی روح ، دیگری به معنی تاکید مثل “جائنی زید نفسه” سوم بمعنی ذات و اصل همان است. 

عنوان : نظرات مختلف درباره انسان شناسی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست

چکیده 

مقدمه 

واژه شناسی 

خودشناسی و اصطلاحات آن 

تفسیر از خود بیگانگی و انواع آن 

آشنا ساختن انسان با خویشتن 

اهمیت خودشناسی در قرآن کریم 

انسان و شناخت های کاذب و فریبنده 

انسان و خداشناسی 

ارزش و مقام انسان 

ویژگی‌های انسان کامل در قرآن 

خداشناسی در کلام حضرت علی (ع)

نگاهی به سیمای انسان کامل و ویژگیهای او از دیدگاه نهج البلاغه 

انسان و دشمن شناسی 

دشمن داخلی 

ناکثین و شیوه حضرت علی (ع) در برخورد با آنان 

سیمای ناکثین 

نتیجه گیری 

پی نوشتها 

فهرست منابع 

 

واژه شناسی 

نفس در قرآن مجید نیز به چند معنی به کار رفته است . 

1) روح مثل “الله یتوفی النفس الا نفس حین موتها” خدا ارواج را در حین موت از ابدان می‌گیرد و روحی را که بدنش نمرده در وقت خواب قبض می‌کند ، آنگاه روحی را که در خواب گرفته نگاه می‌دارد. اگر مرگ را بر صاحب آن نوشته باشند و دیگری را تا وقتی معین به بدن می‌فرستد. 

2) ذات و شخص . مثل “واتقو یوما لا تجزی نفس عن نفس شیئا” بقره : 48 بترسید از روزیکه کسی از کسی کفایت نمیکند. 

3) در آیاتی نظیر “و ما ابری نفسی ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربی” یوسف : 53 . “و نفس و ما سواها . فالهمها فجورها و تقویها” شمس: 7و8 . میشود منظور تمایلات نفسانی و خواهشهای وجود انسان و غرائز او باشد که با اختیاری که داده شده میتواند آنها را در مسیر حق یا باطل قرار دهد. 

4) قلوب و باطن . در آیاتی نظیر “واذکر ربک فی نفسک تضرعا وخیفه” اعراف : 205. و تخفی فی نفسک مالله مبدیه احزاب : 37 .  مراد از نفس و نفوس در این آیات باید قلوب و باطن انسانها باشد. 

5) نفس به معنی بشر اولی در آیاتی مانند “یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء” سوره نساء : آیه 98 : انعام – 189 : اعراف 

 

واژه الله 

الله : ] ال لا[ (اخ) خدای سزای پرستش (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه تهذیب عادل) . علم است برای ذات واجب الوجود. (متن الفه) نام خداوندی تبارک و تعالی ، اصل این کلمه الاه (= اله) بود. علم است که به معبود حق دلالت دارد. چنانچه جامع معانی همه اسماء الحسنی می‌باشد ، نامی ازنام‌های خدا . لفظ جلاله. 1

باید دانست که در این کلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالی منظور نیست و آن فقط علم ذات باری تعالی است ، ولی التزاما بجمیع صفات خدا دلالت می‌کند و شاید از این جهت گفته‌اند : الله نام ذات واجب الوجودی که جامع تمام صفات کمال است و این لفظ مبارک مجموعا دو هزار و هفتصد و دو بار در قرآن مجید آمده است و پنج بار “اللهم ” و بقیه “الله” (المعجم المفرس) وجود حق تعالی و توحید قرآن تعریف نکرده است و نشان نداده است. 2

 

واژه عدّو 

عدو : دشمن که در قلب به انسان عداوت دارد و در ظاهر مطابق آن رفتار می‌کند “ان الکافرین کانوا لکم عدوا مبینا” نساء : 101 . 

ان الشیطان للانسان عدو مبین) یوسف : 5 

به قول راغب دشمن 2 جور است یکی آنکه بشخص عداوت دارد و بقصد دشمنی است مثل : “فان کان من قوم عدو لکم” نساء : 92 

دیگری آن که به قصد عداوت نیست بلکه وی حالتی دارد که شخص از آن متاذی می‌شود چنانکه از کار دشمن ، مثل “فانهم عدو لی الا رب العالمین” 

بعضی موارد از عداوت دشمنی ظاهر و از بعضا عداوت و کینه قلبی است گرچه عداوت بمعنی تجاوز قلبی است در اقرب موارد گفته : عداوت به معنی خصومت و دوری است بقولی آن اخص از بغضاء است که هر عدو مبغض است و گاهی آنکه دشمن نیست مبغض است.3

در آیه “و لا تعاونوا علی الاثم والعدوان” مائده 20 : عدوان چنانچه از راغب نقل شده است و در المنار ذیل آیه فوق گفته عدم رعایت عدالت در رفتار و معامله با دیگران لذا بهتر است آن را ظلم معنی کرد یعنی در گناه ظلم همدیگر را یاری نکنید. 

 

خودشناسی و اصطلاحات آن 

اصطلاحاتی که برای شناخت خود باید مورد توجه قرار گیرد عبارتند از:

1-حیات : عالی ترین محصولی که کارگاه طبیعت تولید می‌کند ، این پدیده با قطع نظر از ماهیت شگفت انگیزی که دارد ، دارای مختصات عمومی و روشنی است که آن را از سایر اجزاء عالم طبیعت مشخص می‌نماید. مانند احساس ، لذت و الم ، آماده نمودن محیط برای زیست تولید نسل ، مقاومت در مقابل عوامل مزاحم و .. همه جانداران در این پدیده مشترک می‌باشند. 

2-جان : مانند خمیر مایه حیات برای جانداران است ، یا حیات در چهره احساس ملایم و ناملایم جان نامیده می‌شود. 

3-خود : عامل مدیریت حیات است که تنظیم روابط حیات را با محیط طبیعی و با سایر موجودات پیرامون خود بعهده می‌گیرد. 

4-من : از آنهنگام که خود مورد آگاهی قرار می‌گیرد و می‌تواند از “جز خود” تفکیک شود. من و خود باعتبار ابعاد و کیفیات مختلف ، با توصیفات گوناگونی متنوع میگردد ، مانند من اجتماعی ، من برتر ، من طبیعی ، من ایده آل، من مجازی و من حقیقی … 

5-روان : اصطلاحی است برای آن حقیقت واحد درونی که دارای فعالیت‌ها و خواص و نمودهای مخصوص می‌باشد که در علوم گوناگون روانی مورد بحث و تحقیق قرار می‌گیرند. 

بنظر می‌رسد که تفاوت چهره من و روان در وضع پویایی روان است که عبارت است از تحرک دائمی و دگرگونی مستمر که در من حکمفرما است. اگر اولین استعمال کنندگان این اصطلاح باین معنای پویایی من توجه داشته و آن را روان اصطلاح کرده‌اند ، توجهی فوق العاده با ارزش داشته‌اند. جلال الدین مولوی در توضیح اندیشه و امعان که بمعنای دقت در تفکر است ، چنین می‌گوید: 

چیست امعان ؟ چشمه را کردن روان    چون ز تن وارست گویندش روان

6-روح : جنبه عالی روان که وابستگی آن را به جهان مافوق طبیعت محسوس نشان می‌دهد ، روح نامیده می‌شود. البته دو اصطلاح روح و روان گاهی بطور مترادف بجای یکدیگر هم بکار برده می‌شوند. 

7-ذات : اصطلاحی است دارای معنای عمومی که در مقابل جهان عینی بکار می‌رود و اغلب مترادف با ماهیت است. 

 

تفسیر از خود بیگانگی و انواع آن 

از خود بیگانگی عبارت از فقدان خود یا بعضی از عناصر خود ، در مجرای تاثر از عوامل رباینده‌ای که دست به کار می‌شوند و انسان را از خود بیگانه و محروم می‌سازند. با نظر به قرار گرفتن خود در مجرای دگرگونی‌ها و مورد آگاهی یا مجهول بودن آن ، هشت معانی مختلفی را برای “از خود بیگانگی” مطرح می‌گردد. 

الف) جهل و ناآشنایی با خود 

متاسفانه “از خود بیگانگی” به این معنا با نظر به عوامل فردی و تربیت‌ها و انگیزه‌های اجتماعی و محیطی با انواع گوناگونش اکثریت چشمگیر انسانها و در برگرفته است. 

هیچ ایده ئولوژی و مکتبی مادامی که نتواند آیینه صیقلی شده‌ای برای شناساندن خود انسانها به دست بگیرد و سپس بایستی‌ ها و شایستی‌ها خود را عرضه نماید ، کار قابل توجهی انجام نخواهد داد. 

با این حال چگونه می‌توان “از خود بیگانگی” ناشی از خود ناآشنایی را از قلمرو انسانی ریشه کن کرد ؟ 

حیات آدمی این مختص شگفت انگیز را دارد که همواره بمقدار حد اکثر توانایی در معرفت که فلسفه بنیادین هستی او را روشن بسازد باضافه تعهد در آن مقدار از معرفت “آشنایی با خود” پیدا کرده و از درد “از خود بیگانگی” نجات پیدا می‌کند. بارقه‌هایی از حیات همواره افق حیات را بآن اندازه که میدان تکاپو برای کمال را باز کند ، روشن می‌سازد. 

 

ب) خودباختگی (خود را در دیگران دیدن) 

این نوع “از خود بیگانگی” از دو پدیده اساسی ناشی می‌گردد : 

1) برون گرایی مفرطی است که جز خود را با امتیازات حیاتی رنگ آمیزی می‌نماید و در جاذبه آن امتیازات بهر سو کشیده می‌شود. این کشش موجب طرد شدن خود می‌گردد. تنها راه چاره این نوع “از خود بیگانگی” اثبات این حقیقت است که هیچ امتیازی در جز خود که برای خود نسبی و موقت است (و بدون رنگ آمیزی با امتیاز مطلق که از مختصات خود میباشد ، امکان پذیر نیست) نبایستی عامل ربوده شدن خود بوده باشد. این موفقیت بسیار بزرگ و سازنده ، در نتیجه ارزیابی واقعی امتیازاتی خواهد بود که نشان مطلق بودن آنها را در برابر خودهای انسانی از پیشانی آن امتیازات محو بسازد. بدست آوردن این موفقیت بزرگ در همه جوامعی که انسان و عظمت‌های او در آن شناخته شده است امکان پذیر و قابل بهره برداری می‌باشد. 

2) ضعف و ناتوانی خود است که استقلال موجودیت خود را نمی‌تواند حفظ نماید. این ضعف و ناتوانی ممکن است ناشی از حقارتی باشد که خود را فرا گرفته و آن را از شایستگی استقلال و مدیریت ساقط نموده است. 

این دو پدیده موجب می‌شود که آدمی خود خویشتن را در بیرون از خویشتن احساس کند. این احساس حقارت یا خودکم بینی اگر همراه با احساس احتیاج به داشتن خود بوده باشد ، سبب می‌گردد خویشتن را در دیگران می‌بیند و خود کم بینی را با امتیازات خود دیگران جبران می‌نماید. 

و اگر خودکم بینی همراه با احتیاج به داشتن خود نباشد ، به بیماری تخریب خود خویشتن و خود دیگران مبتلا می‌گردد. 

زانکه هر بدبخت خرمت سوخته  می نخواهد شمع کس افروخته

پدیده خود کم بینی از دو عامل مهم ناشی می‌گردد : 

عامل یکم – شکست‌های پی در پی در مسیر زندگی است که موجب از دست رفتن اعتبارو ارزش خود می‌گردد. چاره این خود کم بینی ، افزودن به اندیشه‌های منطقی و هشیاری در هفد گیری های زندگی است که شکست‌ها را تا حد قابل تحمل تقلیلی می‌دهد. وو اگر این بینایی را داشته باشیم که در امتداد زندگی هیچ شکست مطلقی وجود ندارد که شکست خود را بطور مطلق در دنبال خود بیاورد ، همان شکست‌ها موجب تکاپو برای جبران و تقویت خود از سایر موفقیت‌ها می‌گردد. 

عامل دوم – سرکوب کردن نیروها و فعالیت‌های مثبت روان آدمی است ، مانند اندیشه و تعقل و و جدان و امید و اراده و غیر ذلک. بدانجهت که این نیروها و فعالیت‌های مثبت ، هم جنبه ریشه‌های بنیادین خود را دارد و هم عالی ترین نتیجه خود محسوب می‌شوند ، لذا در موقع سرکوب شدن آنها هر دو جنبه ریشه‌ای و نتیجه‌ای “خود” تباه می‌شود و بطور طبیعی حقارت خود را فرا می‌گیرد و خود کم بینی یا انسان را به وابستگی به خود دیگران می‌کشاند و یا به بیماری تخریب خود و جز خود مبتلا می‌سازد. اینست پلیدترین ستمی که آدمی می‌تواند درباره خود روا بدارد. این مضمون در قرآن مجید چنین آمده است: “یا ایها الناس انما بغیکم علی انفسکم” 

(ای مردم (با این انحرافات) به خودهای خویشتن ظلم می‌کنید.) 

 

ج) انکار خود : پیکار و مبارزه با خود که ناشی از انکار خود می‌باشد، یکی از موارد نازل از خود بیگانگی است که اگر تعلیم و تربیت های سازنده نتواند این درد را معالجه کند ، هیچ گامی در راه بهبود انسان‌ها برنداشته است. 

مگر قانونگذار روان آدمی نگفته است : 

“و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم” 

و نباشید مانند کسانی که خدا را فراموش کردند و در نتیجه خداوند هم خودهای آنان را مورد فراموشی خودشان قرار داد. انکار آغاز و پایان و هدف هستی عامل همان “از خود بیگانگی” است، که افلاطون آن را “انکار خود” نامیده است. 

 

د) خود را از دست دادن معامله‌ای 

خود از دست دادن معامله‌ای غیر از “خود باختگی” و “انکار خود” می‌باشد. این معنا “از خود بیگانگی” بر مبنای سود جویی و نفع طلبی افراطی استوار شده است. این بیگانگان از خویشتن ، منکر واقعیت خود نیستند و “خود” را هم نمی‌بازند ، بلکه خود را قابل معامله می‌دانند ، خود می‌دهند و سود می‌گیرند. 

 

عنوان : آشنا ساختن انسان با خویشتن 

انسان بیگانه از خویشتن ، نه تنها از مفهوم عالی انسانیت بدور است بلکه فاقد احساس موجودیت است انسان خود آگاه است و هم جهان آگاه و دوست می‌دارد از خود و جهان آگاه تر گردد. تکامل و پیشرفت و سعادت او در گروه این دو آگاهی است. 

از این دو آگاهی کدام از نظر اهمیت در درجه اول است و کدام در درجه دوم است ؟ داوری درباره این موضوع چندان ساده نیست. برخی بیشتر به خودآگاهی بها می‌دهند و برخی به جهان آگاهی احتمالا یکی از وجوه اختلاف طرز تفکر شرقی و طرز تفکر غربی در نوع پاسخی است که به این پرسش می‌دهند ، همچنانکه یکی از وجوه تفاوت‌های علم و ایمان در این است که علم وسیله جهان آگاهی و ایمان سرمایه خودآگاهی است. البته علم سعی دارد انسان را همان گونه که به جهان آگاهی می‌رساند به خود آگاهی نیز برساند. 

علم النفس هم چنین وظیفه‌ای بر عهده دارد . اما خودآگاهی‌هایی که علم می‌دهد مرده و بیجن است ، شوری در دل ها نمی‌افکند و نیروهای خفته انسان را بیدار نمی‌کند ، برخلاف خودآگاهی هایی که از ناحیه دین و مذهب پیدا می‌شود که با یک ایمان پی ریزی می‌شود. خودآگاهی ایمانی ، سراسر وجود انسان را مشتمل می‌سازد. 

آن خودآگاهی که خود واقعی انسان را به یادش می‌آورد غفلت را از او می‌زداید ، آتش به جانش می‌افکند او را دردمند و درد آشنا می‌سازد. کار علوم و فلسفه‌ها نیست. این علوم و فلسفه‌ها احیانا غفلت زا هستند و انسان را از یاد خودش می‌برند. از این رو بسا دانشمندان و فیلسوفان بی‌درد و سر در آخور و خود ناآگاه و بسا تحصیل ناکرده‌های خودآگاه دعوت به خودآگاهی و این که خود را بشناس تا خدای خود را بشناسی ، خدای خویش را فراموش مکن که خودت را فراموش می‌کنی ، سرلوحه تعلیمات مذهب است. 

دانلود کامل نظرات مختلف درباره انسان شناسی

اعتیاد به مواد مخدر در جوامع مختلف

اعتیاد به مواد مخدر در جوامع مختلف

جامعه شناسی به نام «م. مک آیور» آنومی را بدینسان تعریف کرده است: « آنومی عبارت از حالت ذهنی کسی است که به اخلاقیات حاکم و خاستگاه آن پشت پازده، دیگر اقتصادی به جمع جامعه خویش ندارد و خود را مجبور به تبعیت و پیروی از آنها نمی‌بیند. انسان آنومیک، از نظر ذهنی کنترل می‌شود و به تمایلات خود می‌پردازد و مسئوولیت هیچ چیز و هیچ کس را نمی‌پذیرد. 

عنوان : اعتیاد به مواد مخدر در جوامع مختلف

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

 

 افزودن

 

فهرست مطالب

مقدمه ۴

بیان مسئله ۵

دیدگاه‌های نظری دقیق ۸

مهمترین نظریات انحرافات ۹

۱- نظریة بی‌هنجاری ۹

۲- نظریه تضاد ۱۰

۳- نظریه پیوند افتراقی ۱۱

۴- نظریه برچسب (انگ زنی) ۱۲

۵- نظریه ناهماهنگی ۱۳

۶- نظریه انحراف از هنجارها ۱۴

علل اعتیاد از نظر فریمان و اسکات ۱۴

علل اعتیاد از نظر «فایت استون» ۱۵دمه

 

 

زندگی اجتماعی انسان تحت حاکمیت قواعد و هنجارهای اجتماعی است. اگر ما از قواعدی که انواع رفتار را در زمینه‌های معینی به عنوان رفتارهای مناسب و رفتارهای دیگری را به عنوان رفتارهای نامناسب تعریف می‌کنند، پیروی نمی‌کردیم، فعالیتهایمان دستخوش هرج و مرج می‌گردید.

از سوی دیگر زندگی اجتماعی انسان با پدیده‌های اجتماعی نمود می‌یابد. پدیده‌های اجتماعی در واقع واقعیت‌هایی هستند که جزء ذاتی زندگی اجتماعی بشر می‌باشند. حال اگر برخی از این پدیده‌ها در وضعیتی قرار گیرند که از سوی جامعه، منفی تلقی شوند، ممکن است که در حیات مطلوب اجتماعی اثر نامناسب گذارده و یا آن را تهدید نمایند. اما باید دانست که تلقی منفی از یک پدیده اجتماعی در همه جوامع یکسان نیست و شاید معدودی از این پدیده‌ها را بتوان یافت که وجود آنها در تمام یا اغلب جوامع همراه با تلقی منفی باشد. همچنین در یک جامعه خاص نیز تشخیص مثبت یا منفی بودن یک پدیده در میان گروه‌ها یا افراد مختلف، لزوماً یکسان نمی‌باشد. در این میان تلقی رهبران سیاسی جامعه، فراتر از یک تلقی فردی بوده و به مقدار زیادی در روند حیات جامعه تأثیر دارد. 

 

اعتیاد به مواد مخدر یکی از مسائل مبتلا به امروز جهان است. پدیده‌ای است که بیش از پیش نسل امروز و فردا را تهدید به نابودی می‌کند و این امر تقریباً درد جدیدی است، روزی نیست که سمینارها و کنفرانس‌هایی با شرکت عده‌ای صاحب نظران دنیا در زمینه‌های جرم شناسی، روان شناسی، جامعه شناسی و… تشکیل نگردد و در پی از بین بردن این درد بی‌درمان نباشند. ولی از آنجا که در فکر شناخت زمینه‌های اعتیاد بر نمی‌آیند غالباً طرق درمان پیشنهادی آنان نیز چاره درد نمی‌کند. این است که می‌بینیم هر روز بر تعداد معتادین چه در ایران و چه در جهان افزوده می‌گردد. 

 

بیان مسئله 

مصرف مواد مخدر همچون خشخاش، هروئین، تریاک، ماری جوانا و … تا حدودی بهتر از دیگر انواع انحرافات نشان می‌دهد که تا چه حدی هر جامعه، برحسب زمان، مکان، جنس، سن، قوم، قبیله و طبقه مسائل جامعوی را تعریف و ارزش‌گذاری می‌کند. 

 

امروزه مصرف این مواد و امثال آن، آثار مخرب اعتیاد و قاچاق انواع مواد مخدر بر ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع آسیب رسانده و نه تنها بصورت یک تهدید ملی بلکه فراتر از مرزهای ملی بصورت یک مسئله پیچیده جهانی در آمده که شعاع مضرات و اثرات زیانبار آن گریبان‌گیر کشورهای بی‌شماری شده است که شدت و وسعت این بحران که از گذشته‌های دور بر جامعه جهانی سایر افکنده برحدی که علاوه بر مسئوولین کشورهای توجه بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان مسائل علوم اجتماعی را نیز به خود معطوف نموده و علی رغم رویکردهای جامع و تمهیدات اتخاذ شده در حل و کاهش این معضل در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی، هر روز عملاً شاهد وخامت بیشتر اوضاع و تشدید این مسئله مهم می‌باشیم. 

 

اما اینکه چرا و چگونه اعتیاد بر مواد مخدر به عنوان مسأله تلقی می‌شود، بیشتر مربوط به نظر افراد و تجربه شخصی آنان است. چرا که در سالهای اخیر تعداد فزاینده‌‌ای از مدم عام شهرها طرز تلقی بامدار او اغماضی را پذیرفته‌اند و معتقد شده‌اند که این قوانین هستند که مواد مخدر را خطرناک جلوه می‌دهند و در نتیجه مسائل مربوطه را نیز پدید می‌آورند. با این وجود در جامعه ما بسیاری از مواد مسأله ساز تلقی می‌شوند زیرا که اغلب آنها، افراد را ناکار می‌سازند و توانائی آنان را برای ساماندهی امور خویش، اداره زندگی شخصی و خانوادگی دچار اختلال می‌کنند. 

 

و این مسئله بدان علت است که با مصرف این مواد، فرد معتاد حرمت ارزش های اخلاقی و جر هنجارهای جامعوی را پاس ندارند و در نتیجه قوانین را زیر پا گذارند و با پرخاش موجبات آزار دیگران را فراهم آورده و در نهایت دست بجرایم و جنایات آشکار یا پنهان مالی یا جانی بزنند. 

 

اگر این واقعیت را بپذیریم که انسان موجودی است اجتماعی و ساخته پرداخته بنیادهای فرهنگی، اقتصادی و روابط و مناسبات اجتماعی جامعه‌ای که در آن پرورش یافته، پس ناچار باید این به این حقیقت که پدیده‌های ناهنجاری همچون، دزدی، روسپیگری، اعتیاد و … نیز ناشی از مناسبات و روابط حاکم در درون یک جامعه است. به این ترتیب مشخص می‌شود که اعتیاد نه یک بیماری شخصی. بلکه یک عارضه اجتماعی است. به عبارت دیگر باید در کنار مسائل تاریخی و سیاسی گرایش به اعتیاد ـ که البته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است ـ به جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی آن نیز توجه کافی مبذول نمائیم و ساده‌انگاری مسئله را تنها در روابط با معتاد و خصوصیات شخصی و روانی آن ملاحظه کنیم. چرا که اعتیاد یک مشکل اجتماعی است و باید در عمق جامعه ریشه‌یابی شود.

 

معمولاً واکنش اجتماعی مردم در مورد مصرف مواد مخدر در طول قرون متفاوت بوده و متأسفانه باید به این حقیقت تلخ اعتراف نمود که اعتیاد را بیشتر یک مسئله شخصی و فردی می‌دانند نه اجتماعی و این در حالی است که اعتیاد یک مسئله اجتماعی است و نه شخصی. ما هنوز هم در دوره‌ای هستیم که تصویر یک «معتاد محکوم است»، «مغعتاد مظنون است» و … در جامعه ما بدون اینکه بیان کرده باشند رواج دارد، تا شاید بتوان از شیوع آن جلوگیری کرد و اجرای قوانین را تشدید نمود اگر امروز، نسل جوان دیگر به شعارهای ضد اعتیاد اعتقادی ندارند بدین سبب است که انواع جدید از مواد و فرا شدهای مخدر در اختیار آنان قرار می‌گیرد. 

 

بنابراین مسئله گرایش جوانان به مواد مخدر از این نظر اهمیت دارد که پاره‌ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی، در زمینه‌های آماده فرد را به سمت اعتیاد سوق می‌دهند. به بیان دیگر «معتاد شدن» ارثی نیست بلکه مجموعه‌ای از شرایط فوق که دارای ریشه‌های متفاوتی هستند، زمینه ساز اعتیاد می‌شوند. در هیچ موردی کنش اعتیاد از نسل پیشین به نسل پسین به میراث نمی‌رسد، بلکه تنها گرایش بدان است که می‌تواند جنبه ارثی داشته باشد. بدینسان است که افراد تحت تأثیر انگیزه‌های جرم زای جامعه در معرض جرم قرار می‌گیرند.

 

در نتیجه از آنجا که شخصیت فرد معتاد محصول کارکردهای زیستی ـ جامعوی است. اهمیت طرخ و پرداختن به این مسئله که چرا جوانان به سمت اعتیاد کشیده می‌شوند و نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی در این میان به روشنی هویدا می‌شود. 

 

دیدگاه‌های نظری دقیق 

جامعه شناسان برای فهم عمل انجرافات به عوامل اجتماعی و فرهنگی شکل دهندة رفتار انسان توجه دارند و در تبینهای جامعه شناختی خود بر ساخت اجتماعی الگوهای کنش متقابل فرد و دیگر اعضاء جامعه تکیه کرده، بر موارد زیر اشاره می‌‌کنند: 

1) جامعه پذیری ناقص

بر اساس این نظر اگر فردی به درستی اجتماعی نشده باشد، هنجارهای فرهنگی را در شخصیت خود عجین نمی‌سازد و به همین سبب نمی‌تواند میان رفتار شایسته و ناشایسته تمایز بگذارد. 

2) انحراف آموختنی است:

جامعه شناسان معتقدند که بسیاری از رفتارهای انحرافی، اکتسابی و قابل انتقال از شخص به شخص دیگری است.

3) نارسائیهای فرهنگی و ساختار اجتماعی: 

هر جامعه نه تنها هدفهای پذیرفته شدة فرهنگی دارد، بلکه وسایل پذیرفته شده را نیز برای نیل به این هدفها در اختیار دارد. هرگاه به عللی این وسایل در اختیار فرد گذاشته نشود احتمال می‌رود، منحرف گردد. 

 

مهمترین نظریات انحرافات

1- نظریة بی‌هنجاری 

بی‌هنجاری حاصل وضعیت آشفته‌ای است که هنجارها از بین رفته و یا در تضاد قرار گرفته‌اند. جوامعی که در آنها بی‌هنجاری به شکل وسیع وجود داشته باشد، از آنجایی که اعضای آن جامعه برای رسیدن به مقاصد مشترک، خطوط راهنما در اختیار ندارند و احساس جدایی و بی‌جهتی می‌کنند، در خط تلاش قرار می‌گیرند. 

هنگامی که فرد دچار حالت «آنومیک» می‌شود، وابستگی و احساس تعلق خود را به گرئوه از دست می‌دهد، هنجارهای گروهی را بعنوان سرمشق نمی‌پذیرد و از آنها می‌گریزد و برای مدتی در بی‌هنجاری یا دقیق‌تر در کم هنجاری و یا کژهنجاری به سر می‌برد. زیرا هنجار مطلوبی نمی‌یابد تا جایگزین هنجارهای پیشین سازد. 

 

برای اطمینان، البته تمام هنجارها را از دست نمی‌دهد ولی خودش را کنار می‌کشد و کمتر خود را با دیگران همنوا و همسان می‌یابد. (شیخاوندی، 13).

دانلود کامل اعتیاد به مواد مخدر در جوامع مختلف

درمورد افت تحصیلی

درمورد افت تحصیلی

افت تحصیلی به کاهش عملکرد تحصیلی دانش آموز از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب گفته می شود. توجه به فوق نشان می دهد که مقایسه و سنجش سطح عملکرد تحصیلی قبلی و فعلی دانش آموز بهترین شاخص از افت تحصیلی است. مشاهدة اینگونه افت و خیرها درعملکرد تحصیلی دانش آموزان، ما را به بررسی علل آن فرا می خواند. از آنجا که نظام آموزش و پرورش یکی از سازمان ها و نهادهای پرهزینة کشور است. 

عنوان : پروژه درمورد افت تحصیلی

این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد

فهرست عناوین 

 

هدف از تحقیق

مقدمه

فصل اول (علل افت تحصیلی)

فصل دوم (راههای مقابله با افت تحصیلی)

 

 

هدف از تحقیق:

ما در این تحقیق قصد داریم اولاً به بررسی علل افت تحصیلی که یکی از بزرگترین معضل های جامعه امروز ما و به خصوص آموزش و پرورش می باشد، بپردازیم. ثانیاً راههایی برای مقابله با آن بیابیم. البته تمام مطالبی که در این تحقیق آمده همه از منابع معتبر و کتب و مجلات علمی تهیه گردیده است. و ما تنها به بیان آنها پرداخته ایم. براساس آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت راههایی که برای جلوگیری از این افت بزرگ بیان شده همه مثمر به ثمر هستند و می توان از آنها بصورت علمی استفاده کرد. ما با انجام این تحقیق قصد داریم از افت تحصیلی در این دبیرستان جلوگیری و یا بکاهیم. به امید آن روز که دیگر افت تحصیلی از مشکلات بزرگ و حل نشدنی برای جامعة فرهنگی ما نباشد.

 

مقدمه

افت تحصیلی یکی از مشکلات عمدة نظام های آموزشی در دنیای کنونی است، و هر سال مقادیر متنابهی از امکانات مالی و نیروهای انسانی، آموزشی و پرورشی به این معضل اختصاص می یابد. از آنجا که افت تحصیلی با نظام آموزشی، فرهنگی،‌اجتماعی و خانوادگی جامعه ارتباط تنگاتنگی دارد، بررسی آن مستلزم دقت نظر و ارزیابی دقیق عوامل عدیده ای است.

بسیاری از افراد افت تحصیلی را به معنای ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی می دانند. بدون شک این تصوری نادرست است. ناتوانی کودک در فراگیری دروس ممکن است از تواناییهای ذهنی محدود و ضعیف ناشی شود، در حالیکه افت تحصیلی به معنای نزول از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر در تحصیل و آموزش است. و نیز به دلیل ارزش حیاتی آن در تأمین و تربیت نیروی انسانی ماهر و متخصص جامعه و بطور کلی اعتلای فرهنگی و اقتصادی کشور، بررسی دلایل افت تحصیلی و روش های مقابله با آن، می تواند از به هدر رفتن سرمایه های مادی و معنوی مردم و مسئولان پیشگیری کند و به کارایی هر چه بیشتر افراد جامعه بینجامد. به همین دلیل ما به بررسی علل افت تحصیلی بین دو کلاس دوم پرداختین که در این تحقیق علل این افت دو کلاس و در کل افت تحصیلی را مورد بحث قرار دادیم.

 

فصل اول

علل افت تحصیلی

همانگونه که اشاره شد، افت تحصیلی با نظام آموزشی، فرهنگ،‌اجتماع، خانواده و خصوصیات فردی اشخاص یا به عبارت دیگر با ویژگیهای دانش آموزان ارتباط بسیار نزدیک دارد. در اینجا به چند علت اصلی افت تحصیلی اشاره می شود. لازم به تذکر است که این علل معمولاً بطور مستقل و مجزا از یکدیگر باعث به وجود آمدن افت تحصیلی در دانش آموزان نمی شود، بلکه ارتباط و تعامل آنها شبکة پیچیده ای را به وجود می آورد که بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان اثر مخرب می گذارد. طبعاً مقابله با افت تحصیلی نیز در گرو اقدامات همه جانبه و همزمان در این زمینه هاست.

الف) علل آموزشی:

در این مورد به چند علت فرعی اشاره می کنیم: 1- تراکم برنامه های درسی : گاهی اوقات دانش آموزان هفته ای 40 ساعت در مدرسه تحصیلی می کنند و در خانه نیز با انبوهی از تکالیف درسی روبرو می شوند. بدیهی است که در چنین شرایطی دانش آموزان فرصت کمتری برای پرداختن به سایر نیازهای شخصی خویش دارند. اگر این وضع برای مدتی ادامه یابد، فشار حاصل از تکالیف زاید و اضافی باعث بیزاری دانش آموزان از مدرسه و تحصیل می گردد و در نتیجه منجر بر افت تحصیلی آنان می شود. تجربه نشان داده است که تکالیف زیاد لزوماً سطح تحصیلی دانش آموز را بالا نمی برد، بلکه بر عکس معمولاً نتیجه ای معکوس به دنبال دارد. 2- عدم برنامه ریی تحصیلی مناسب بعضی از دروس با سطح رشد و سن کودک هماهنگی ندارد. این عامل ممکن است باعث شود کودک یا دانش آموز نتواند ارتباط منطقی بین مواد درسی و استفاده از این آموخته ها را پیدا کند و بعضاً آنها را بی فایده می پندارد. 3- عدم وجود معلمان کافی و شایسته: تسلط معلم بر درس، روش تدریس وی و ارتباط او با شاگردان از عوامل مهم پیشرفت یا افت تحصیلی دانش آموزان است. 4- عدم انطباق هدف و محتوای آموزشی با علایق دانش آموزان: قصور نظام آموزشی در ایجاد هدفها و برنامه هایی که با نیازهای رشدی و تکامل فرد و علایق و انگیزه های او متناسب و هماهنگ باشد، بر جریان تعلیم و تربیت تأثیر نامناسب گذاشته، باعث افت تحصیلی می گردد.

از جمله علل و عوامل آموزشی مؤثر دیگر در افت تحصیلی می توان به نامناسب بودن روش های آموزشی، ارزیابی های نادرست از عملکرد دانش آموزان، کمبود فضاهای آموزشی، حفظ طوطی وار مطالب جزیی و کم اهمیت و عدم ارتباط بین مطالب درسی و تجارب واقعی زندگی اشاره کرد.

 

ب ) علل فردی :

در بعضی موارد دانش آموزانی که بطور عادی به تحصیل اشتغال داشته، عملکرد خوبی نیز دارند، به علل فردی دچار افت تحصیلی می شوند. در هر مرحله از رشد، اعمال و رفتارهایی از کودک سر می زند که خاص همان مرحله است. اوج این تحولات را می توان در آغاز دوره بحرانی نوجوانی دید. با شروع دورة نوجوانی، کودک دیروز تغییر رفتار می دهد و انتظارات و سلوک او دگرگون می شود. متأسفانه بالاترین موارد ترک تحصیل در دورة نوجوانی به چشم می خورد.

علل فردی در واقع به مواردی از این تغییرات اشاره دارد که می تواند به دو دستة “روانی” و “فیزیولوژیکی” تقسیم شود از جمله علل فردی که در افت تحصیلی مؤثر است. می توان به هوش، رابطة معلم و دانش آموز، میل و انگیزة دانش آموز و مشکلات عاطفی و هیجانی او اشاره کرد 1- هوش: هر فرد دارای توان ذهنی خاصی است که هوش نامیده می شود. هوش دارای جنبه های عمومی و اختصاصی است هوش عمومی به توانایی و ظرفیت کلی یادگیری ،‌و هوش اختصاصی به زمینه های ویژه ای اطلاق می گردد که فرد پیشرفت و کارایی بهتری در آن زمینه ها دارد. مثلاً شخصی ممکن است از ادراک فضایی بهتری برخوردار باشد و دیگری قدرت حافظة بهتری داشته باشد. از آنجا که بازده هوشی هر فرد تا حد زیادی متأثر از زمینه های ارثی است و نمی توان آن را تغییر داد، بنابراین در مواردی ممکن است تواناییهای هوشی دانش آموزان از میزان معین و ثابتی برخوردار باشد. تا فرا رسیدن زمانی که دانش آموز به این حد نهایی برسد، وضعیت تحصیلی او خوب خواهد بود اما پس از آن ممکن است محصل نتواند در دروس خود همچون گذشته موفقیت چشمگیری داشته باشد و دچار افت تحصیلی می شود 2- رابطة معلم و دانش آموز: از جمله مهمترین عوامل مؤثر در افت یا پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطة بین معلم و دانش آموز است. معلم می تواند با دقت و تیزبینی خود، استعدادهای نهفتة دانش آموز را ظاهر ساخته، شکوفا کند. از سوی دیگر، بعضی از معلمان در مواردی با برخوردهای غلط و نادرست می توانند موجب بیزاری دانش آموز از درس و مدرسه شوند و به این ترتیب او را به سوی افت تحصیلی سوق دهند. 3- میل و انگیزه : گاه دیده می شود کودکی مدارج ابتدایی را با موفقیت کامل طی می کند، اما همین که پا به سنین بالاتر می گذارد، دچار افت تحصیلی می شود و دیگر میلی به یادگیری بیشتر و رقابت تحصیلی نشان نمی دهد. محیط کودک یا دانش آموز نقش بسیار مهمی در پیدایی انگیزه تحصیل در کودک دارد، لذا اغلب دقت در محیط این دانش آموزان وجود اشکال در نظام آموزشی و ارزشی خانواده را آشکار می سازد. به این صورت که پدر و مادر ظاهراً کودکان خود را به درس خواندن تشویق می کنند، اما عملاً هیچ فعالیتی در جهت ایجاد گرایش جدی در فرزند خود نمی کنند. این خانواده ها به طور ناخودآگاه به مسائلی در روابط خانوادگی خود اهمیت می دهند که با درس خواندن و پرورش انگیزه قوی در پیشرفت تحصیلی منافات دارد. به عنوان مثال،‌ دانش آموز را تشویق به خواندن می کنند، اما هیچ گاه روابط خانواده حول محور ارزش های علمی نمی‌چرخد، بلکه همواره بحث در مورد مسائل اقتصادی، میهمانها و خوراک و پوشاک است. علاوه بر این ها دانش آموز هیچ وقت الگویی عملی و رفتاری از علاقة والدین به خواندن و نوشتن مشاهده نکرده است. 4- آشفتگی های عاطفی و هیجانی: مشکلات عاطفی و هیجانی دانش آموزان در مقاطع مختلف رشد می تواند باعث افت تحصیلی آنان شود. فشارهای روانی خاص هر مرحله از رشد می تواند باعث اشتغال خاطره، آسیب وارد آمدن به قوای هوشی، تحلیل انرژی ذهنی، عدم تمرکز حواس و تفکر زائده شده و در نهایت به نوبة خود موجب افت تحصیلی دانش آموزان می شود. 5- بلوغ: بلوغ از مهمترین مقاطع رشد است که تغییرات همه جانبه و گسترده ای در حیطه های روانی و جسمی به همراه دارد. توانایی سازگاری با این تغییرات ناگهانی و فراگیر نیازمند آمادگی‌ها، آموزش ها و حمایت های خاصی است که اگر امکانپذیر نباشد، در نظام زندگی فرد ناهماهنگی به وجود آمده، چه بسا موجب بروز آسیب های روانی و اجتماعی و گاه جسمی یا تشدید گرایش دانش آموز به سوی اهداف خاصی مثل برقراری روابط گروهی و دوستانه، شرکت در میهمانیهای دسته جمعی و اقدامات هیجان انگیز می شود. این قبیل مسائل موجب اشتغال خاطر دانش آموزان نوجوان و در نتیجه صرف انرژی متغیر انگیزه های آنان می شود. این امر می تواند باعث کاهش تمایل دانش آموزان به درس و مدرسه شده، افت تحصیلی را به دنبال بیاورد. 6- نارساییهای جسمی: ناراحتی های جسمی خاص ممکن است در برنامة تحصیلی دانش آموز مزاحمت ایجاد کند و در نهایت به افت تحصیلی کودک بینجامد. از شایعترین این بیماری ها و ناراحتی ها اشکال در بینایی و شنوایی است. در مواردی دانش آموز دچار نارساییهایی در سیستم بینایی و شنوایی می شود که از آنها اطلاع ندارد. و دیگران نیز معمولاً تا مدت ها به آن پی نمی برند. نارسایی در شنوایی و بینایی براحتی می تواند به نقص در یادگیری و نهایتاً افت تحصیلی منجر شود. 7- فراموشی: از جمله عواملی که همواره دانش آموزان آن را دلیلی برای ضعف درسی خود می دانند، فراموشی است فراموشی می تواند معلول عوامل متعددی از قبیل عدم انگیزه، هدفمند نبودن فرایند تحصیل برای فرد، عدم احساس نیاز به درس خواندن یا عدم تمرکز حواس باشد.

ج) مشکلات خانوادگی:

عوامل عدیده ای در ارتباط با خانوادة دانش آموزان می تواند موجب افت تحصیلی آنان بشود که اهم آنها به قرار زیر است: 1- روابط و نظام ارزشی خانواده : شاید بتوان گفت :‌مهمترین عامل مؤثر در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل، خانواده است. اینکه والدین با دانش آموز، و درس و تحصیل او چگونه برخورد می کنند و در الگوهای تربیتی خود برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل می شوند، یکی از اجزای اصلی و اساسی در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل است. در بعضی خانواده ها رسم بر این است که والدین بطور کلامی به کودک توصیه می کنند که درس بخواند،‌اما هیچ گاه عملاً رفتار درس خواندن دانش آموز را تقویت نکرده، برای آن ارزش عملی قائل نمی شوند، او را در اتاقی تنها و در انزوا می گذراند تا درس بخواند و هیچ گاه فعالانه در امور تحصیلی او دخالت نمی کنند و از نزدیک با نحوة خواندن، نوشتن علاقه وی به مطالعه، و ایجاد زمینه های انگزشی مناسب مثل ربط دادن دروس کودک با زندگی روزمره اش سر و کار ندارد، برعکس،‌هر گاه کودک یا دانش آموز به اموری می پردازد که اساساً الگویی است از رفتار خود والدین، پدر و مادر بطور ناخودآگاه و به دلیل مشابهت رفتار کودک در این زمینه ها با اعمال و رفتار خودشان معمولاً وی را تشویق کرده به او توجه خاصی نشان می دهند؛ حتی اگر این نوع رفتارهای کودک یا دانش آموز به لحاظ موقعیت سنی، رشدی و اجتماعی در خور وی نباشد، به این ترتیب، دانش آموز یاد می گیرد که به طریق خاصی رفتار کند تا از والدین خود محبت یا تشویق دریافت کند، و در نتیجه از درس خواندن بازمانده و دچار افت تحصیلی می شود. 2- اشتغال دانش‌آموز: یکی از عوامل منفی خانوادگی که همواره منشأ انحراف توجه دانش آموز از تحصیل می گردد، جا به جایی وظایف والدینی و فرزندی است. از جمله این جابه جاییها که ارتباط قابل توجهی با افت تحصیلی دارد، اشتغال دانش آموز است. به این ترتیب که دانش آموزان در سنی به کار و اشتغال می پردازند که معمولاً از آنها انتظار می رود در آن مقطع بیشتر به نقش های مورد انتظار از جمله تحصیل بپردازند. عدم تأمین نیازهای مالی خانواده و نیاز به نیروی کار کودک از دلایل عمدة اشتغال دانش آموزان در سنین پایین است، که در این زمینه صرف وقت و نیروی بسیار در اشتغال،‌باعث افت تحصیلی آنان می شود. اشتغال دانش آموزان باعث تقلیل انرژی جسمی و روانی آنان شده، آمادگی جسمی و ذهنی شان را برای یادگیری دروس کاهش می دهد. به این ترتیب کودکان ممکن است به دلیل عدم حضور فعال و مستعد در محیطهای آموزشی نتوانند به نحو مطلوبی به تحصیل خود ادامه دهند. مسأله اشتغال دانش آموزان و نقش آن در افت تحصیلی، در خانواده ها، طبقه اجتماعی، اقتصاد،‌ پایین و بویژه محیطهای روستایی از اهمیت خاصی برخوردار است. 3- فقدان والد (یا والدین) : عدم وجود هر یک از والدین (یا هر دو والد) به دلایل مختلف می تواند تأثیر ژرف و ناگواری بر تحصیل دانش آموزان داشته باشد. فقدان والد علاوه بر آثار منفی رفتاری و عاطفی بر کودکان، حتی در صورتیکه محیط اصلاح شده باشد و دانش آموزان تنها مجبور به انجام برخی وظایف والدینی باشند،ممکن است موجب افت تحصیلی گردد. در صورتیکه دانش آموز در اثر فقدان والدین (به دلیل مرگ یا جدایی یا هر دلیل دیگری) ضربة روانی نیز دیده باشد، افسردگی، اضطراب،‌بی علاقگی و آشفتگی های هیجانی به دنبال خواهد داشت که هر یک به نوبة خود می تواند عاملی برای افت تحصیلی دانش آموز باشد. این جنبه از تأثیر فقدان والدین یا والد بر افت تحصیلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است 4- بیسوادی والدین: برخی از دانش آموزان در امور تحصیلی خود نیازمند به ساعات آموزشی در خارج از اوقات رسمی کلاس و مدرسه هستند. این قبیل دانش آموزان کسانی هستندکه به دلایل متعدد مدت آموزش کلاسیک مدرسه برای آنها کافی نبوده، لازم است پس از خروج از مدرسه، کمکهای آموزشی اضافی از منابع دیگر دریافت کنند. مهمترین منبع کودک آموزشی خارج از مدرسه مخصوصاً برای دانش آموزان دورة ابتدایی، والدین هستند. والدین باسواد علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان خود، الگوی منسجمی از یک فرد با سواد نیز هستند. سواد والدین در تحصیل فرزندان نقش دو جانبه ای دارد. از یک سو برای آنها جنبة کمک آموزشی دارد و از سوی دیگر انگیزه ای برای درس خواندن آنها می شود و اما بیسوادی والدین نیز آسیب دو جانبه‌ای دارد: این قبیل والدین نه تنها نمی توانند از نظر آموزشی و تحصیلی کمکی به دانش آموزان خویش نمایند، بلکه یک الگوی تقلیدی نامناسب برای فرزندان خود هستند. 5- غفلت والدین نسبت به نیازهای دانش آموز: بی توجهی نسبت به نیازهای کودکان یا دانش آموزان در زمرة مخرب ترین عوامل مؤثر در پرورش کودک و دانش آموز بطور اعمل و در تحصیل دانش آموز بطور اخص است. عدم تأمین نیازهای دانش آموز، چه نیازهای اولیه مثل خوراک و پوشاک و چه نیازهای ثانویه مثل امنیت، تعلق و احترام ضربة شدیدی بر جسم و روح کودک وارد می کند. این ضربه می تواند زندگی کودک را شدیداً تحت تأثیر قرار دهد و موجب تضعیف عملکرد تحصیلی او گردد. گاهی اوقات به دنبال رویدادها و اتفاقاتی که در خانواده به وقوع می پیوندد، نیازهای دانش آموزان مورد غفلت قرار می گیرد و والدیناز تأمین آنها باز می مانند. از این رو دانش آموزان این خانواده ها به یکباره کاهشی در عملکرد کلی خود و بخصوص عملکرد تحصیلی نشان می دهد.

د) مشکلات محیطی و اجتماعی: 

آنچه تاکنون گفته شد، هر یک به نحوی با مشکلات محیطی و اجتماعی در تعامل است. از این رو شاید به نظر برسد هر یک از عوامل دخیل در افت تحصیلی یک مشکل محیطی باشد. این استدلال بیانگر تعامل نزدیک و ارتباط تنگاتنگ عوامل مؤثر در افت تحصیلی است. با این همه به لحاظ آموزشی و طبقه بندی عوامل، در مورد این قبیل مشکلات نیز نوعی تقسیم بندی مفید است 1- عدم وجود فضای آموزشی مناسب گاه کودکی که مستعد یادگیری است و از توانایی ذهنی نسبتاً خوبی برخوردار است، به موازات اینکه به کلاسهای بالاتر می رود و نیازمند امکانات بیشتری برای فراگیری دروس پیچیده تر می شود، از داشتن محیطی نسبتاً آرام و خلوت برای مطالعه محروم است. نداشتن فضای کافی و مناسب در مدرسه و منزل به دلیل کمبودها و یا تراکم افراد در کلاس و خانواده (یا هر علت مشابه دیگر) می تواند باعث افت تحصیلی دانش آموز گردد. همچنین محیطهای کثیف و نامنظم بی نظمی را در دانش آموزان قوت می بخشد. به عبارت دیگر، نامناسب بودن محیط فیزیکی و از لحاظ رنگ، نور، حرارت تهویه و آرامش می تواند در افت تحصیلی دانش آموزان مؤثر باشد...2- فقد و محرومیت اقتصادی: یکی از مهمترین عوامل مؤثر در افت تحصیلی دانش آموزان، عدم تأمین حداقل نیاز اقتصادی آنان است. محرومیت اقتصادی خانواده از جهات مختلف بر افت تحصیلی نوجوانان دانش آموز تأثیر می گذارد. روی هم رفته، بیشترین درصد دانش آموز ناموفق را کسانی تشکیل می دهند که مشاغل پدرانشان در سطح پایین اقتصادی – اجتماعی تر دارد 3- کمبود وسایل کمک آموزشی و رسانه های گروهی: امروزه نقش وسایل کمک آموزشی و رسانه های گروهی در آموزش و پرورش بسیار حائز اهمیت است و فقدان آن مانع پیشرفت تحصیلی کودک می گردد. از آنجا که شاخص های پیشرفت تحصیلی دانش آموز می گردد. از آنجا که شاخص های پیشرفت تحصیلی به موازات وسعت یافتن امکانات آموزشی و به تبع آن انتظارات اولیای مدرسه و نظام آموزشی، رشد پیدا کرده است لازماست که توانایی یادگیری دانش آموز نیز در کنار این امکانات همگام با سایر دانش آموزان بالاتر رود. در غیر اینصورت دانش آموزی که از امکانات کمک آموزشی و رسانه های گروهی بهره مند است. از هر لحاظ بر دانش آموزی که فاقد این امکانات است پیشی می گیرد و کودکی که از این وسایل بی بهره است، در زمرة دانش آموزان دچار افت تحصیلی تلقی می گردد، هر چند میزان و کیفیت مطالعة؟؟ تغییری نکرده باشد. به عبارت دیگر، بدون توجه به قابل دسترس بودن یا نبودن این امکانات، استانداردهای تحصیل برحسب امکانات موجود یکسان است.4- مهاجرت و انتقال : جا به جایی از محیطی آشنا به محیطی نا آشنا اغلب تعادل عاطفی و هیجانی دانش آموز را بر هم می زند. مهاجرت متضمن رها کردن برخی علایق، دوستیها، تعلقات و وابستگی هاست؛ اموری که دست کشیدن از آنها بسیار فشارآور است. و در صورتی که تدابیر جبرانی اندیشیده نشود، ممکن است منبع آسیب های روانی و اجتماعی وسیعی گردد. مهاجرت در افت تحصیلی دو گونه اثر دارد: ابتدا آن آشکار است، اثری که ناشی از ترک محل قبلی است. مهاجرت مستلزم این است که کودک مدرسه ای را ترک و در مدرسه ای دیگر شروع به تحصیل نماید، و علاوه بر این خود را با سر فصل های زمان بندی شدة درسی مدرسه و مکان جدید هماهنگ کند. تأثیر پنهان مهاجرت در افت تحصیلی بسیار وسیعتر است،‌به این معنی که لازم است دانش آموز بسیاری از عادات خود را یکباره ترک کند و خیلی سریع مجموعه عادات دیگری برگزیند. این تحول یکباره حائز فشار روانی شدیدی است که تحمل آن گاهی اوقات حتی برای یک بزرگسال مشکل است. در جریان جنگ تحمیلی و مهاجرت مردم استانهای جنگ زده به سایر نقاط کشور این مسأله به خوبی قابل مشاهده و پیگیری بود و تأثیرات منفی آن بر وضعیت دانش آموزان مهاجر آشکار بوده و هست 5- عوامل منطقه ای و محلی: در مناطق خاصی از کشور ممکن است مشکلات منطقه ای وجود داشته باشد که در افت تحصیلی اثر بگذارد. از جملة این عوامل منطقه ای که بطور مثال در استان خوزستان نیز وجود دارد و در روند تحصیلی دانش آموزان تأثیرات بسیار زیاد به جای می گذارد، مسئله تفاوت زبانی محلی با زبان جامعه است. دو زبانه بودن، یکی از عوامل بسیار مهم درافت تحصیلی کودکان است که بی شک معلمان ورزیده و آگاه بیش از هر فرد دیگری با آن آشنایی دارند.

دانلود کامل درمورد افت تحصیلی

مقاله پاور پوینت اکتشاف و استخراج نفت

مقاله پاور پوینت اکتشاف و استخراج نفت

پاورپوینت-ppt- اکتشاف و  استخراج نفت -در 20 اسلاید-powerpoint    

استخراج نفت به مجموعه عملیاتی گفته می‌شود که در طی آن نفت خام به منظور استحصال و بهره‌برداری از آن، به طرق مختلف از داخل زمین خارج و قابل استفاده می‌شود. امروزه زمین‌شناسان با استفاده از دستگاه‌های لرزه‌نگاری موفق به شناسایی میادین نفتی شده و تیمهای حفاری با حفر چاه نفت شرایط را برای شروع فعالیت تیمهای استخراج نفت و نصب ادوات مخصوص آنها فراهم می‌آورند.

گاز طبیعی و آب شور در اغلب مخازن نفتی در کنار نفت حضور دارند. تفکیک نفت موجود در مخزن با این فبیل ناخالصی‌ها یکی از مهمترین بخشهای فعالیت استخراج‌کنندگان نفت می‌باشد.

تاریخچه استخراج نفت 

سابقه اکتشاف نفت در ایران به حدود 4000 سال پیش می‌رسد. ایرانیان باستان به عنوان مواد سوختی و قیراندود کردن کشتی‌ها ، ساختمانها و پشت بامها از این مواد استفاده می کردند. نادر شاه در جنگ با سپاهیان هند قیر را آتش زد و مورد استفاده قرار داد. در بعضی از معابد ایران باستان برای افروختن آتش مقدس از گاز طبیعی استفاده شده و بر اساس یک گزارش تاریخی یک درویش در حوالی باکو چاه نفتی داشته که از فروش آن امرار معاش می‌کرده است. 

عکسبرداری هوایی 

اگر در منطقه‌ای به وجود نفت مشکوک شوند از آنجا عکسبرداری هوایی می‌کنند تا پستی و بلندیهای سطح زمین را دقیقا منعکس نمایند. آنگاه عکس را به صورت فتوموزائیک درآورده و با دستگاه استریوسکوپ مورد مطالعه قرار می‌دهند. 

 

نقشه برداری عملی 

برای گویا کردن عکسهای هوایی نقشه برداری از محل ، توسط اکیپی صورت می‌گیرد. فواصل و اختلاف ارتفاع با دستگاه فاصله یاب یا تئودولیت تعیین می‌شود و بدین ترتیب نقطه به نقطه محل مورد نظر مطالعه می‌شود. 

نقشه کشی 

اطلاعات بدست آورده را بوسیله دستگاه پانتوگراف در اندازه‌های بزرگتر و یا کوچکتر رسم کرده و همراه با عکسهای هوایی نقشه پانتوگرافی که پستی و بلندیهای سطح زمین را نشان می دهد رسم می کنند. 

آزمایش روی نمونه های سطحی 

پس از نمونه برداری ، آنها را شماره گذاری کرده و در کیسه‌های مخصوص به آزمایشگاه می‌فرستند. در آنجا بر روی یک شیشه مستطیل شکلی کمی چسب کانادا قرار داده و مقداری از خرده سنگهای دانه بندی شده را روی آن می‌چسبانند. سپس آنها را سائیده تا ضخامت آن 0.2 میلیمتر گردد و نور بتواند از آن عبور کند. این نمونه ها را که اسلاید می‌گویند در زیر میکروسکوپ قرار داده تا از نظر زمین شناسی ، نوع سنگ ، فسیل شناسی ، میکروفسیل شناسی و ساختار زمین مورد بررسی قرار می گیرد

دانلود کامل مقاله پاور پوینت اکتشاف و استخراج نفت