انرژی هسته ای
تحقیقی کامل و جامع درباره انرژی هسته ای
فرمت ورد
تعداد صفحات :65 صفحه
میدانیم که هسته از پروتون (با بار مثبت) و نوترون (بدون بار الکتریکی) تشکیل شده است. بنابراین بار الکتریکی آن مثبت است. اگر بتوانیم هسته را به طریقی به دو تکه تقسیم کنیم، تکهها در اثر نیروی دافعه الکتریکی خیلی سریع از هم فاصله گرفته و انرژی جنبشی فوق العادهای پیدا میکنند. در کنار این تکهها ذرات دیگری مثل نوترون و اشعههای گاما و بتا نیز تولید میشود. انرژی جنبشی تکهها و انرژی ذرات و پرتوهای بوجود آمده ، در اثر برهمکنش ذرات با مواد اطراف ، سرانجام به انرژی گرمایی تبدیل میشود. مثلا در واکنش هستهای که در طی آن 235U به دو تکه تبدیل میشود، انرژی کلی معادل با 200MeV را آزاد میکند. این مقدار انرژی میتواند حدود 20 میلیارد کیلوگالری گرما را در ازای هر کیلوگرم سوخت تولید کند. این مقدار گرما 2800000 بار برگتر از حدود 7000 کیلوگالری گرمایی است که از سوختن هر کیلوگرم زغال سنگ حاصل میشود.
دیدکلی
وقتی که صحبت از مفهوم انرژی به میان میآید، نمونههای آشنای انرژی مثل انرژی گرمایی ، نور و یا انرژی مکانیکی و الکتریکی در شهودمان مرور میشود. اگر ما انرژی هستهای و امکاناتی که این انرژی در اختیارش قرار میدهد، آشنا شویم، شیفته آن خواهیم شد.
آیا میدانیدکه
انرژی گرمایی تولید شده از واکنشهای هستهای در مقایسه با گرمای حاصل از سوختن زغال سنگ در چه مرتبه بزرگی قرار دارد؟
منابع تولید انرژی هستهای که بر اثر سیلابها و رودخانه از صخره شسته شده و به بستر دریا میرود، چقدر برق میتواند تولید کند؟
کشورهایی که بیشترین استفاده را از انرژی هستهای را میبرند، کدامند؟ و ... .
نحوه آزاد شدن انرژی هستهای
میدانیم که هسته از پروتون (با بار مثبت) و نوترون (بدون بار الکتریکی) تشکیل شده است. بنابراین بار الکتریکی آن مثبت است. اگر بتوانیم هسته را به طریقی به دو تکه تقسیم کنیم، تکهها در اثر نیروی دافعه الکتریکی خیلی سریع از هم فاصله گرفته و انرژی جنبشی فوق العادهای پیدا میکنند. در کنار این تکهها ذرات دیگری مثل نوترون و اشعههای گاما و بتا نیز تولید میشود. انرژی جنبشی تکهها و انرژی ذرات و پرتوهای بوجود آمده ، در اثر برهمکنش ذرات با مواد اطراف ، سرانجام به انرژی گرمایی تبدیل میشود. مثلا در واکنش هستهای که در طی آن 235U به دو تکه تبدیل میشود، انرژی کلی معادل با 200MeV را آزاد میکند. این مقدار انرژی میتواند حدود 20 میلیارد کیلوگالری گرما را در ازای هر کیلوگرم سوخت تولید کند. این مقدار گرما 2800000 بار برگتر از حدود 7000 کیلوگالری گرمایی است که از سوختن هر کیلوگرم زغال سنگ حاصل میشود.
کاربرد حرارتی انرژی هستهای
گرمای حاصل از واکنش هستهای در محیط راکتور هستهای تولید و پرداخته میشود. بعبارتی در طی مراحلی در راکتور این گرما پس از مهارشدن انرژی آزاد شده واکنش هستهای تولید و پس از خنک سازی کافی با آهنگ مناسبی به خارج منتقل میشود. گرمای حاصله آبی را که در مرحله خنک سازی بعنوان خنک کننده بکار میرود را به بخار آب تبدیل میکند. بخار آب تولید شده ، همانند آنچه در تولید برق از زعال سنگ ، نفت یا گاز متداول است، بسوی توربین فرستاده میشود تا با راه اندازی مولد ، توان الکتریکی مورد نیاز را تولید کند. در واقع ، راکتور همراه با مولد بخار ، جانشین دیگ بخار در نیروگاههای معمولی شده است.
سوخت راکتورهای هستهای
مادهای که به عنوان سوخت در راکتورهای هستهای مورد استفاده قرار میگیرد باید شکاف پذیر باشد یا به طریقی شکاف پذیر شود.235U شکاف پذیر است ولی اکثر هستههای اورانیوم در سوخت از انواع 238U است. این اورانیوم بر اثر واکنشهایی که به ترتیب با تولید پرتوهای گاما و بتا به 239Pu تبدیل میشود. پلوتونیوم هم مثل 235U شکافت پذیر است. به علت پلوتونیوم اضافی که در سطح جهان وجود دارد نخستین مخلوطهای مورد استفاده آنهایی هستند که مصرف در آنها منحصر به پلوتونیوم است.
میزان اورانیومی که از صخرهها شسته میشود و از طریق رودخانهها به دریا حمل میشود، به اندازهای است که میتواند 25 برابر کل مصرف برق کنونی جهان را تأمین کند. با استفاده از این نوع موضوع ، راکتورهای زایندهای که بر اساس استخراج اورانیوم از آب دریاها راه اندازی شوند قادر خواهند بود تمام انرژی مورد نیاز بشر را برای همیشه تأمین کنند، بی آنکه قیمت برق به علت هزینه سوخت خام آن حتی به اندازه یک درصد هم افزایش یابد.
مزیتهای انرژی هستهای بر سایر انرژیها
بر خلاف آنچه که رسانههای گروهی در مورد خطرات مربوط به حوادث راکتورها و دفن پسماندهای پرتوزا مطرح میکند از نظر آماری مرگ ناشی ازخطرات تکنولوژی هستهای از 1 درصد مرگهای ناشی از سوختن زغال سنگ جهت تولید برق کمتر است. در سرتاسر جهان تعداد نیروگاههای هستهای فعال بیش از 419 میباشد که قادر به تولید بیش از 322 هزار مگاوات توان الکتریکی هستند. بالای 70 درصد این نیروگاهها در کشور فرانسه و بالای 20 درصد آنها در کشور آمریکا قرار دارد.
مقاله هنرهای سنتی
هنرهای کلاسیک کم ریشه در زندگی مردم دارند با آداب و سنتهای و محیط هر منطقه رشد یافته اند، اینگونه هنرها در ایران به مینیاتور، تذهیب، ضیاکاری، رزی بافی، قالیبافی، کاشی کاری، سرامیک سازی، طفرنی، خانم کاری، منبت و معرق کاری شهرت یافته که در کل « هنرهای سنتی » شناخته شده اند.
عنوان : مقاله هنرهای سنتی
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۷
۱- ابزارکار و کاربرد آن ۸
صفحات پرداخت کننده دستگاه پرداخت کننده ۱۲
۲- مصالح ۱۴
۱-۲ چوبهای صنعتی ۱۴
اهمیت چوب شناسی در معرق کاری ۱۵
بافت چوبها ۱۵
رده بندی چوبها ۱۷
چوب مورد استفاده در معرق کاری ۱۷
۱- آبنوسDiospyros Crassiflara ۱۷
۲- فوفل ۱۸
۳- گردو Juslans rejia ۱۸
۴- عناب Zizyphusvalsarislam ۱۹
۵- بقم Hematoxylon Campechidnum ۲۰
۶- شمشاد Buxus Semperrirens ۲۰
۷- کیکم Acercineros – Cens Boiss ۲۱
۲-۲صدف و عاج ۲۱
۳-۲ موادچسبنده و کاربرد آن ۲۲
۴-۲- مواد محافظ و جلا دهنده ۲۳
۵-۲-خمیر ساده ۲۴
۳- مراحل معرق کاری ۲۴
۳-۱ انتخاب طرح ۲۴
۳-۲ طرز تهیه الگو ۲۵
۳-۳ طرز خرد کردن الگو ۲۵
۴-۳ انتخاب چوب ۲۶
۵-۳ روش های اتصالی اجزای الگو بر روی چوبهای رنگی ۲۶
۶-۳ برش و شیوه های آن ۲۷
۷-۳ چسبانیدن برش قطعات معرق شده روی کار ۲۸
۴- مواد کمکی در معرق کاری ۲۸
۷- خاتم در معرق کاری ۳۰
طریقه بکار بردن خاتم در معرق ۳۱
۸-۳ نحوه درز کردن لایه ها ۳۱
۹-۳ رنگ کاری معرق ۳۲
رنگ کاری معرق زمینه رنگی با اکلیل ۳۷
۱۰-۳ ۳۸
مشخصات یک تابلو معرق خوب ۳۸
مقدمه:
زندگی انسانها از اولین دوران با هنر آمیخته بوده و به تدریج که آدمی رشد کرد. و به تکامل رسید، هنر نیز همزمان با رشد انسان تکامل یافته است.
کار معرق قبل از اینکه بعنوان یک شغل و راهی برای تأمین زندگی و امرار معاش برای خودی هنرمند باشددر ریشه خانواده در ریشه هنر بوده و می باشد.
هنر بیان کننده حالتهای عاطفی و روحیات انسانی است که به شکلها مختلف نمایش داده می شود. هنز از لحاظ زمانی و دوره ای به دو دورة کلاسیک و معاصر تقسیم می شود:
معرق: معرق در معنای کلمه « اصولاً هر چیز رگه دار را گویند» ولی مفهوم آن را در این نوع بخصوص هنر، ایجاد نقشها و طرحهای زیبایی است که از دور بری و تلفیق چوبهای رنگی روی زمینه ای، از چوب یا پلی اسنر سیاه شکل می گیرد.
1- ابزارکار و کاربرد آن:
1-1 اره دستی:
در آن ارة معمولی با دستة چوبی است – که دارای تیغه های گوناگون برای بریدن تکیههای بزرگ چوبی بکار می رود
2-1 اره چوب بر واره فلز بر (اره های مویی )
اره های چوب بروارة های فلز بر دارای تیغه های باریک به طول 13 سانتی متر که دندههای آن به ترتیب در فلز بصورت زوج ( دو ملخه ) و در چوب بصورت فرد (یکملخه) با فواصل (2-2) کم قرار دارد. این تیغه ها بر سر کمان متصل می شود. تیغ اره های فلز بر با شماره دو صفر، یک و دو آن برای بریدن صدف و عاج و شبه عاج استفاده می شود. تیغ اره های چوب بر مورد استفاده در معرق کاری با شماره دو صفر و یک است.
3-1 پرس برقی
دستگاهی است برقی، که چهار ستون آهنی که سه صفحة مستطیل شکل از چهار زاویه، به ستون ها متصل شده است و در قسمت بالای این چهار ستون حجم مکعب مستطیل آهنی قرار دارد که موتور و دستگاه گرم کننده در این قسمت جای گرفته است و با روشن کردن آن در حال حرکت صفحات، گرمابه وسیلة به هر یک از صفحات مستطیل شکل وصل شده است.
4-1 پرس دستی (پیچ دستی)
وسیله ای است فلزی، شامل خطکشی قطور به طول 25 الی 50 سانتی متر که دو قطعه بصورت افقی یکی ثابت در انتهای خط کش و دیگری که اهرم نامیده می شود در بالای آن به صورت متحرک قرار گرفته است.
یک پیچ بزرگ که یک دسته چوبی دارد و ابتدای اهرم متحرک نصب شده است. این وسیله برای ثابت نگهداشتن اشیا و تحت فشار قرار دادن ( پرس کردن) قلعه های کوچک معرق شده استفاده می شود.
5-1 پبشکار
قطعه چوب مستطیل شکلی است به طول 20 سانتی متر وعرض ان 10 سانتی متر که یک طرف عرض ان بر لبة میز نصب می شود و در میان طرف دیگر، شیاری بطول تقریبی 4 سانتی متر و عرض 1 سانتی متر وجود دارد، این تخته بصورت معلق بر لبة میز متصل شده و از آن برای خرد کردن و دوربری نقشهای چوبی استفاده می گردد (شکل1-2)
6-1 تیزک
قطعه فلز نوک تیزی است که قابلیت انعطاف بسیار دارد و برای برداشتن نقشها چوبی بریده شده از درون قالب خود استفاده می شود (شکل 2-2)
7-1 چکش
همان چکش معمولی ککه مورد استفاده عمومی است و برای کوبیدن میخ بکار می رود در معرق نوع 100 گرمی آن استفاده می شود (شکل 2-2)
8-1 سوهان تخت
سوهانی به طول 45 سانتی متر که تا اندازه 35 سانتی متر آن به پهنای 5/3 سانتی متر و 1 سانتی متر باقیمانده در انتها باریک می شود در موقع کار بعنوان دستگیره استفاده میشود.
9-1 سوهان چوب ساب
تیغه ای فلزی بطول 30 سانتی متر که دسته ای پلاستیکی آن متصل است که برای صیقل دادن سطح شئ معرق شده بکار می رود.
10-1 کمان اره
وسیله ای است فلزی و منحنی شکل مانند نعل اسب که دسته ای چوبی با یک سر آزاد آن متصل است و تیغه هایی با شماره های متفاوت به وسیلة دو پیچ (خروسک) به دو سر کمان اره متصل می شو، که قوس این کمان اره با شل کردن دو پیچ (خروسک) بلندتر می شود که باعث کارکرد راحتر در سطوح سی های بزرگ تر می شود.
هنگام بکار بردن این وسیله حتماً باید دقت کرد که کمان ان به حالت افقط و به فاصلة 1تا 2 سانتی متر تا کتف قرار بگیرد و تیغه آن با تختة پیشکار زاویه درجه تشکیل بدهد.
12-1 رنده دستی
قطعه ای چوبی است که در وسط ان ورقه مستطیل شکل فلزی با لبة تیز که برای رنده کردن و پرداخت چوب ها بکار می رود. این قطعه دارای دو دسته چوبی است.
13-1 سنگ نفت
قطعه سنگ نفت رنگی است که در میان قالبی از چوب های گرفته است و برای تیز کردن تیزک از ان استفاده می شود. این سنگ دارای دو سطح دندانه دار زبر و نرم میباشد که ابتدا نوک تیزک را بوسیلة دندانه های زبر و درشت تراش داده می شود و سپس با دندانه های ریز منتقل می دهند، سنگ نفت را همیشه در مقداری از نفت نگهداری می شود تا مقدار از چوبی نفت در آن نفوذ کند (شکل 3-2)
14-1 گاز انبر
وسیله ای است فلزی شامل دو دسته و دولبة قوس دار دو دسته با اندازه ها یکسان قرار دارد و بتدریج به هم نزدیک می شوند تا در نقطه ای به یکدیگر متصل شوند در معرق ز شماره 6 گاز انبر استفاده می شود. و از این وسیله برای بیرون آوردن میخ از محلی که چوبها را موقتاً بهم متصل کرده است استفاده می کند.
مقاله مدیریت شهری و کنترل آلودگی هوا
بطور کلی جدیت در پرداختن به موضوع آلودگی هوا بیشتر به انقلاب منطقی و بعد از آن مربوط می باشد چرا که در این دوران سوخت متداول ابتدا ذغال سنگ و بعد نفت شد که در اثر استفاده از این سوختهای فسیلی (نفت، گاز، ذغال سنگ، بنزینی و غیره) آلودگی هوا وجود می آید. هرچند که قبل از آن نیز این آلودگی وجود داشته لیکن با توجه به جمعیت محدود و زندگی ساده آن زمان، طبیعت توان از بین برده این نوع آلودگی را در آن زمان داشته است.
عنوان : مقاله مدیریت شهری و کنترل آلودگی هوا
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
سرفصل موضوعات:
مقدمه: تبیین مفاهیم مدیریت شهری و آلودگی هوا
1- توجیه پلان
2- علت انتخاب موضوع
3- فوائد
4- مدیریت شهری
5- آلودگی هوا
6- ارتباط مدیریت شهری با آلودگی هوا
بخش اول: سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا با توجه به موارد مربوط به هر منبع آلوده کننده
1- وسایل نقلیه موتوری
2- منابع تجاری و خانگی و متفرقه
3- کارخانجات، کارگاهها و نیروگاهها
بخش دوم: راهکارهای جلوگیری از آلودگی هوا
1- کوتاه مدت
2- میان مدت
3- بلند مدت
مقدمه:
«تبیین مفاهیم مدیریت شهری و آلودگی هوا»
1- توجیه پلان:
پلان مربوطه از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است. در مقدمه به ذکر کلیات بحث نظیر علت انتخاب موضوع، اهمیت و ضرورت موضوع (فوائد عملی، نظری و تکنیکی)، مفهوم مدیریت شهری، مفهوم آلودگی هوا و ارتباط این دو با هم پرداخته میشود. در واقع یک دید و نگرش کلی از موضوع برای ما فراهم می آورد. در بخش اول که اختصاص به سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا با توجه به موارد مربوط به هر منبع آلوده کننده می باشد در حقیقت با ذکر هر عدد، چگونگی اعمال مدیریت شهری در کنترل آلودگی هوا مطرح می شود (یعنی موضوع یا عدد مربوطه به هر ماده قانونی یا منبع آلوده کننده ارائه و سپس سازمانهای مرتبط با آن ذکر می شود).
نحوه ارائه مطلب به این شکل بخاطر آن است اولاً از پیچیدگی مطلب می کاهد و ثانیاً با ذکر هر مورد قانونی می توان دریافت چه سازمانهایی در رابطه با آن موضوع درگیر هستند. و در نهایت در بخش دوم که اختصاص به ذکر راهکارهای جلوگیری از آلودی هوا دارد، ارائه راهکارهای مربوطه ما را به نتیجه در راستای دستیابی به کاهش آلودگی هوا و توجه بیشتر به آن رهنمون می کند.
2- علت انتخاب موضوع:
بطور کلی به دو دلیل این موضوع بنظر اینجانب دارای اهمیت در انتخاب می باشد یکی بخاطر ارتباط این موضوع (آلودگی هوا) بعنوان یک معضل و پدیده مهم شهری با مدیریت شهری یعنی رشته تحصیلی اینجانب (خودم) و دیگر اینکه آلودگی هوا خصوصاً در شهرهای بزرگ مثل تهران (یعنی شهری که در آن زندگی می کنیم) که از آلودگی بالائی برخوردار است و در تمام لغات بطور جدی و عینی اثرات آن انسانها را تهدید می کند بسیار جلب نظر می کند.
3- فوائد (نظری، عملی، تکنیکی):
قبل از پرداختن به موضوع میزان شناخت بسیار سطحی بوده است ولی با پرداختن به آن بعنوان یک پروژه درس باعث دقت و کنکاش بیشتری در مطلب شده و جوانب موضوع برای دانشجو بهتر روشن می گردد مثل آلودگی هوا، آلاینده ها، اثرات آلودگی هوا بر انسان، سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا و مدیریت شهری، موارد قانونی و غیره در واقع میزان اطلاع دانشجو از ادبیات موضوع هرچند مختصر افزوده می شود و از طرف دیگر توجه به راهکارها با در نظر گرفتن امکان بکارگیری آن چه بسا اگر بدرستی انتخاب و اجرا گردد می تواند موجبات کاهش آلودگی هوا را فراهم کند هرچند موضوعی با این درجه اهمیت و ضرورت نیازمند تحقیقات گستردهتری می باشد و در حد یک پروژه درس چندان کارساز نخواهد بود چرا که این تحقیق زمانی در عمل قابلیت اجرا خواهد داشت که به ریز (تفضیلی) نحوه اجرا و مراحل آن ارائه شود البته بطور خلاصه راهکارها فقط در قالب کوتاه مدت و بلند مدت ارائه شده اند و تنها زمانی امکان اجرا پیدا می کند که اولاً زمان بیشتری صرف آن نمائیم و ثانیاً از نزدیک با سازمانهای مربوطه و متخصصین این امر جهت استفاده مشورتی و وظایف این سازمانها و مشکلاتی که در این راستا قرار دارد شناخت داشته باشیم.
4- مدیریت شهری:
بطور کلی با رشد شتابان شهرها و تمرکز (جمع شدن) جمعیت در آن (رشد طبیعی، کاهش مرگ و میر، مهاجرتها، رشد کلیدی، افزایش کارخانجات و فعالیتهای آنها) زمینه پیدایش مشکلات جدیدی در شهرها بدلیل عدم امکان ارائه خدمات زیربنائی کافی، ضرورت توجه به مدیریت احد شهری و بهبود ارائه احد شهر و برنامه ریزی برای یافتن راه حلهائی برای این مشکلات که در واقع هدف اصلی مدیریت شهری است خواهم شد. (بعضی از اهداف: حفاظت از محیط فیزیکی شهر، بهبود شرایط کار و زندگی کلیه شهروندان، سازماندهی و بهبود کیفیت محیط فیزیکی زندگی شهری شهروندان). بروز مشکلات شهری و توجه به آن بطور جدی به انقلاب صنعتی (قرن 18 م) و خصوصاً بعد از آن باز می گردد.
از جمله عواملی که به توسعه و رواج شهرنشینی پس از کشف قوه بخار در سال 1765م انجامید عبارت بودند از: اختراع برق، اتومبیل، لوکوموتیو، اختراع ماشین چاپ، وسایل ارتباط جمعی، هواپیما، و غیره که به توسعه و بسط راهها انجامید و در واقع بروز این تحولات به انقلاب صنعتی مرسوم گردید نتیجه این تحولات افزایش مهاجرتها، تحول در حمل و نقل، ظهور تحقق و تقسیم کار، افزایش جمعیت و کاهش مرگ و میر (که افزایش جمعیت موجب افزایش نیازها و در نتیجه افزایش صنایع و حمل و نقل را به دنبال دارد)، تمرکز صنعت و تجارت (بخاطر جمعیت، تخصص، مواد اولیه، تنوع مشاغل، موقعیت و غیره)، و غیره بود.
لذا توجه به مدیریت در امر شهر و برنامه ریزی در خصوص آن ضروری می باشد و در نهایت با توجه به توضیح فوق ارائه تعریفی از مدیریت شهری عازم می باشد. مدیریت شهری عبارت از اداره امور شهر به منظور بهبود توسعه پایدار (توسعه پایدار مبتنی بر سه اصل شامل 1- رشد تولید (موجب رشد اقتصادی)، 2- بهبود شرایط اجتماعی و فرهنگی، 3- حفظ منابع پایدار (منابع پایدار همان منابع محیط زیست شامل آب، خاک، هوا، جنگل و مرتع)) مناطق شهری با در نظر داشتن و پیروی از اهداف، سیاستهای ملی، اقتصادی و اجتماعی کشند.
در گذشته اداره احد شهرها بطور جسته و گریخته (پراکنده) و محدود (بسته) توسط حکام، پادشاهان و حکومتها اعمال می شد ولی در حال حاضر عمدتاً شهرداریها این امر را بعهده دارند هرچند که هنوز پراکندگی در اداره احد شهر بین سازمانها و وزارتخانه ها و همچنین عدم وجود هماهنگی بین آنها (در لیوان) وجود دارد که موجبات عدم برنامهریزی صحیح و دقیق را بدنبال داشته است.
5- آلودگی هوا:
آلودگی هوا با شروع انقلاب صنعتی (قرن 18م) به دلیل افزایش فعالیتهای صنعتی (یعنی ایجاد کارخانه ها و کارگاهها و افزایش تولید آنها موجب بهره برداری فراوان و بیش از حد از مواهب طبیعی مثل استفاده روز افزون از سوختهای فسیلی) و بدنبال آن دفع آلاینده های خطرناک (ریزش بیش از حد فضولات کارخانه ها و سموم) به سوی محیط زیست بصورت معضلی جدی در آمد بطوریکه ضرورت توجه به آن با در نظر گرفتن رشد سریع جمعیت و شهرنشینی موجب بروز و ظهور مشکلات اساسی خصوصاً در قرن بیستم زمینه وضع قوانین در این خصوص جهت رفع آن را مطرح کرد. در اثر فعالیتهای آلوده کننده در دهه های 1950م (1330ش) و 1960م (1340ش) توجه به مسائل زیست محیطی آغاز شد. تصمیم به برگزاری کنفرانس بین المللی زیست محیطی در سال 1968م (1347ش) و برگزاری اولین کنفرانس جهانی در این خصوص در ژوئن 1972م (مرداد 1351ش) در استکهلم و بدنبال آن صدور بیانیه محیط زیست انسانی و برنامه عملی و 106 توصیه نامه را می توان از جمله آن دانست (که در آن توجه به استفاده منطقی از منابع، کاهش آلودگی، آموزش همگانی برای حفاظت از محیط زیست به تحقیقات زیست محیطی و تاسیس سازمانهای بین المللی زیست محیطی است).
مهمترین مصداق آلودگی هوا مربوط به مرگ 4000 نفر در دسامبر 1952م در لندن و آلودگی هوا اتفاق افتاد که پس از آن قوانینی در انگلیس (1955م) و آمریکا (1956م) در خصوص آلودگی هوا و بطور کلی محیط زیست به تصویب رسیده و بشر بطور جدی متوجه آلودگی محیط زیست شده در رابطه با آلودگی هوا تعاریف متعددی ذکر شده است که در اینجا به ذکر یک نمونه از آن می پردازیم. آلودگی هوا (طبق بند 2 ماده یک آئین نامه جلوگیری از آلودگی هوا مصوب 29/4/1354) عبارت از وجود یک یا چند آلوده کننده در هوای آزاد به مقدار و مدتی که کیفیت آن را طوری که مضر به حال انسان و یا سایر موجودات زنده یا گیاهان و یا آثار و ابنیه باشد، تغییر دهد.
بطور کلی آلودگی هوا به دو صورت پدید می آید یکی آلودگی طبیعی هوا که ناشی از منابع طبیعی است مثل آتشفشانها، وزش باد که موجب بلند کردن ذرات خاک به هوا می شود و دیگری آلودگی در نتیجه فعالیت انسانها مثل وسایل نقلیه موتوری، صنایع و واحدهای تولیدی، منابع خانگی و تجاری و منابع متفرقه، و در نهایت نیروگاهها و تاسیسات هسته ای اما آنچه بیشتر در این پروژه درس مدنظر می باشد عبارت از آلودگی هوا ناشی از وسایل نقلیه موتوری، صنایع و واحدهای تولیدی (کارخانه ها و کارگاهها) و بالاخره صنایع تجاری و خانگی و متفرقه که در قانون شهر و شهرداری بر روی آن تمرکز شده است. در اثر فعالیت این سه منبع ذکر شده (یعنی وسایل نقلیه موتوری، کارخانهها و کارگاهها، منابع تجاری و خانگی و متفرقه) یکسری آلایندههایی در هوا پخش می شوند که مختصراً به آن اشاره می کنیم.
مهمترین آلاینده های هوا عباتند از اکسیدهای گوگرد (مثل دی اکسید گوگرد)، اکسیدهای نیتروژن (مثل دی اکسید نیتروژن)، اکسیدهای ازت، اکسید سرب، مونوکسید کربن، هیدروکربنها.
استفاده از سوختهائی مثل مازوت، گازوئیل، نفت و ذغال سنگ در کارخانه های فولاد، پالایشگاهها، ایستگاههای تولید برق (مثلاً احتراق گازوئیل پالایش نشده در موتورهای دیزل) و غیره پخش آلاینده های به نام اکسیدهای گوگرد (مثل دی اکسید گوگرد) در هوا می شود که از جمله اثرات آن بارش بارانهای اسیدی است (یعنی نایروی جنگلها، آلوده شدن رودخانه ها و آبها و موجودات آبزی)، بروز عوارض عصبی در انسان، کاهش حساسیت انگشتان، ضعف حافظه، اختلالات بینائی و غیره.
استفاده از سوختهای فسیلی در وسایل نقلیه موتوری به نام اکسیدهای نیتروژن (موجب بیماریهای ریوی، سندره گلو و غیره می شود)، اکسیدهای ازت (موجب اختلالات بینائی، سوزش چشم، تشدید بیماریهای ریوی و غیره می شود)، اکسید سرب (که در اثر استفاده از بنزین سرب دار در موتور اتومبیل ها موجب بیماریهای ریوی می شود)، مونوکسید کربن (موجب ناراحتی های عصبی، اختلالات بینائی، بیماریهای مشی و عروضی و غیره می شود) موجب پخش آلاینده هایی می شوند.
هیدروکربن ها از جمله دیگر آلوده کننده های هوا می باشند که به علت فرار بود مواد نفتی و تبخیر آنها از پالایشگاهها و مخازن ذخیره مواد نفتی و نیز از مخازن سوخت وسایل نقلیه موتوری به مقدار زیاد وارد هوا می شوند و در نتیجه با اکسیدهای نیتروژن در مجاورت اشعه خورشید مواد آلوده کننده خطرناکی به نام دودمه بوجود می آورند که موجب تلفات جانی، حساسیت پوست و چشم می گردد.
آلاینده دیگر ذرات معلق در هوا می باشد. این مواد معلق شامل گردو خاک، آشغال، دوده، دود و ریز قطره های مایع می باشند که مستقیماً به واسطه منابعی از جمله کارخانه ها، اتومبیل ها، فعالیتهای ساختمانی، آتش و گرد و خاک ناشی از وزش طبیعی باد در فضا پخش می شوند (موجب بیماریهای ریوی و قلبی- عروقی و امثال آن می گردد) و ابعاد آنها از 5/0 میلی متر کمتر است.
و در نهایت ازون را می توان نام برد که از منابع گوناگونی مثل اتومبیل ها، واحدهای صنعتی و شیمیایی، خشکشویی ها، کارخانه های رنگ سازی و سایر منابع تجاری و مسکونی که از حلال و رنگ استفاده می کنند ناشی می شود. اگر این گاز در ارتفاع تنفس انسان باشد، آثار سمی خواهد داشت اما اگر در لایه های بالاتر یعنی در ارتفاع حدود 22 متری از سطح زمین باشد، اثر حفاظتی در برابر مضرات ناشی از تابشهای فرابنفش خورشید خواهد داشت. از جمله مشکلاتی که برای انسان فراهم میکند سوزش چشم به اختلالات بینائی، بیماریهای ریوی و امثال آن می باشد.
به غیر از آلاینده های ذکر شده مرتبط با سه منبع ذکر شده مقداری بطور مختصر به آلاینده های رادیواکتیو اشاره نمود که بصورت جامد، مایع و گاز می باشند که در اثر فعالیتهای هسته ای، انفجارات هسته ای، ضایعات هسته ای و حتی از طریق خود نیروگاهها و تاسیسات هسته ای (بخاطر عمر محدود آن) بوجود می آیند و از جمله اثرات آن بروز سرطان، آب مروارید و سکتهها می باشد.
6- ارتباط مدیریت شهری با آلودگی هوا:
بطور کلی از آنجائی که آلودگی هوا یک معضل شهری است (در نتیجه رشد شهر و شهرنشینی خصوصاً بعد از انقلاب صنعتی) جهت کاهش و کنترل این پدیده شهری نیازمند مدیریتی در امور شهر هستیم که این امر از طریق سازمانهائی مثل شهرداری، سازمان حفاظت محیط زیست و غیره انجام می گیرد (و البته منطقه از عبارت آلودگی هوا یک معضل شهری نه اینکه کل محیط زیست را متاثر نمی سازد بلکه جهت تمرکز منابع آلوده کننده مثل وسایل نقلیه موتوری و غیره در شهر عمدتاً از شهرها و حومه آنها ایجاد و منتقل می شود).
بخش اول :
سازمانهای مرتبط با آلودگی هوا با توجه به موارد مربوط به هر منبع آلوده کننده
1- وسایل نقلیه موتوری: هر نوع وسیله ای که با موتور درون سوز حرکت میکند و برای حمل و نقل مورد استفاده قرار می گیرد و در صورت بکار انداختن منشاء ایجاد یک یا چند آلود ه کننده می گردد. 2- کارخانجات و کارگاهها و نیروگاهها. 3- منابع تجاری و خانگی و متفرقه: منابع خانگی از قبیل منازل و واحدهای مسکونی به مکانی اطلاق می شود که صرفاًجهت سکونت مورد استفاده قرار می گیرند. منابع تجاری به محلهای مشخص اطلاق می شود که برای انجام فعالیتهای مختلف تجاری و خدماتی و نگهداری و عرضه تولیدات و کالا و خدمات مورد استفاده قرار می گیرد و بدون اینکه محدود به موارد زیر گردد برحسب نوع ف عالیت خدماتی و یا تجاری شامل گروههای زیر می گردد:
گروه اول: متلها، مهمانخانه ها، رستورانها، شیرینی پزی ها، نانوانئی ها، گرمابه ها و غیره.
گروه دوم: دامداریها، مرغداریهای صنعتی، کشتارگاهها، موسسات نگهداری حیوانات و غیره.
گروه سوم: بیمارستانها، مراکز درمانی و بهداشتی، آزمایشگاهها و غیره. به غیر از دو مورد (دو گروه) گفته شده اطلاق می گردد مثل آتش سوزی زباله ها و انباشت مواد زائد و متعفن در هوای آزاد و غیره.
وسایل نقلیه موتوری:
1- حد مجاز خروجی وسایل نقلیه موتوری (ماده 4):
سازمان مسئول (سازمان حفاظت محیط زیست)
با همکاری (وزارت صنایع)
با تصویب (شورای عالی حفاظت محیط زیست)
2- گواهینامه مخصوص مبنی بر حد مجاز خروجی آلوده کننده های هوا (ماده 5):
دایر کردن مراکز (توسط شهرداریها)
تایید این مراکز (توسط سازمان حفاظت محیط زیست)
در صورت نداشتن این گواهینامه ممنوعیت در تردد توسط نیروی انتظامی طبق ماده 28- ماده 6 آئین نامه اجرایی قانون جلوگیری از آلودگی هوا.
3- هزینه انجام آزمایش وسایل نقلیه موتوری (ماده 5):
تعرفه این هزینه (طبق تعرفه وزارت کشور و سازمان حفاظت محیط زیست)
تصویب تعرفه مزبور (توسط هیات مدیران)
4- طراحی نحوه تردد وسایل نقلیه موتوری و سیستم حمل و نقل شهری (ماده 6):
جهت کاهش آلودگی+ جوابگوی سفرهای روزانه شهر می باشد
توسط شهرداریها، نیروی انتظامی، وزارتخانه ها و سایر سازمانها
5- ساعات و محدوده مجاز تردد شهری (ماده 6):
توسط: وزارت کشور (شهرداریها)، نیروی انتظامی، سازمان حفاظت از محیط زیست و سازمانهای ذیربط
تصویب: هیات وزیران
6- ساعات و محدوده مجاز تردد شهری در مواقع اضطراری (ماده 7):
تشخیص: وزارت بهداشت
اطلاع به مردم: از طریق رسانه ها
توسط: سازمان حفاظت محیط زیست
با همکاری: وزارت کشور (شهرداری و نیروی انتظامی)
عدم توجه به این محدودیت ها و ممنوعیت ها: جلوگیری از تردد تا رفع موجب آلودگی هوا
7- ساخت و تولید و محدود وسایل نقلیه موتوری (ماده 8)
با استنادارد: سازمان حفاظت محیط زیست
نکته: طبق ماده 11 تهیه استانداردها توسط: سازمان حفاظت محیط زیست
و همکاری: وزارت صنایع+ وزارت نفت+ موسسات تحقیقاتی ذیصلاح
8- برنامه ها و سیاستهای تولیدی واحدها و شرکتهای تابعه تولید وسایل نقلیه موتوی (ماده 9)
توسط: وزارت صنایع البته با رعایت استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست
1- عدم تولید غیر استاندارد
2- اولویت در تولید وسایل نقلیه و حمل و نقل عمومی
3- تولید با در نظر گرفتن امکان استفاده از گاز
9- شماره گذاری وسایل نقلیه موتوری (ماده 10):
در صورت رعایت استانداردهای سازمان حفاظت محیط زیست (در ماده 8) امکان پذیر است (توسط نیروی انتظامی)
10- تردد وسایل نقلیه موتوری آلوده کننده غیرمجاز (ماده 28):
1- مجازات: 000/100 ریال- 000/5 ریال
11- تردد در محدوده ها و ساعات ممنوعه (ماده 6):
از طریق آگاه کردن مردم توسط: شهرداری ها با انتشار آگهی در رسانه های همگانی
نصب تابلوهای ویژه با هماهنگی اداره راهنمایی و رانندگی
نصب تابلو ورود ممنوع در مبادی ورودی توسط نیروی انتظامی
تردد در این ساعات مستلزم: دریافت مجوز از شهرداری های کشور
1- در مواقع اضطراری فاقد اعتبار است.
2- مدت اعتبار آن به تصویب شهدار عالی هماهنگی ترافیک شهرداری های کشور میرسد.
12- تعیین شهرهای مشمول محدودیت یا ممنوعیت تردد وسایل نقلیه موتوری
در تعامل که سازمان محافظت محیط زیست اعلام کرد و آلودگی هوا ناشیاز تردد آنها بیش از مجاز می باشد و سهم این وسایل در آلودگی بیش از سایر منابع باشد.
به پیشنهاد: سازمان حفاظت محیط زیست یا شهرداری ها یا نیروی انتظامی
با تصویب: شهردار هماهنگی ترافیک استان مربوطه
منابع تجاری و خانگی و منابع متفرقه:
1- تعیین حد مجاز نوع و میزان آلودگی برای این منابع (ماده 22)
توسط: سازمان حفاظت محیط زیست
2- پخش و انتشار هر نوع مواد آلوده کننده هوا بیش از حد برای این منابع (ماده22): ممنوع
3- اولویت قرار دادن برنامه های سوخت رسانی شهرهای بزرگ، تامین سوخت مناسب و گاز رسانی برای این منابع (ماده 23):
توسط: وزارت نفت
4- اتخاذ تدابیر جهت جلوگیری از انتشار دود و دوده و سایر مواد آلوده کننده، در هوای آزاد، استفاده از سوخت مناسب ترجیحاً گاز شهری برای جلوگیری از آلودگی هوا در کلیه منابع آلوده کننده از قبیل حمامها، نانوائیها، هتلها و رستورانها و غیره.
5- ممنوعیت در در سوزاندن استفاده از دستگاههای زباله سوز مناسب که استانداردهای آلودگی هوا را رعایت کنند و ماده 9 آئین نامه جلوگیری از آلودگی هوا انباشتن زباله های شهری و خانگی و غیره در معابر عمومی و فضای باز (ماده 24)
عدم توجه: پس از هر اخطار و پایان مهلت= جزای نقدی از 000/500-000/100
(طبق ماده 31) در صورت تکرار جزای نقدی از 000/000/2-000/300
6- در نظر گرفتن فصل جداگانه ای از مطالعات طرحهای هادی و جامع و بهسازی شهرها جهت بررسی مسائل زیست محیطی (از نظر فضای سبز و باز، همجواری کاربریها، شبکه معابر، شبکه حمل و نقل، ضوابط تراکم ساختمانی و غیره با معیارهای زیست محیطی مورد تایید سازمان حفاظت محیط زیست) (ماده 25)
توسط: وزارت کشور+ وزارت مسکن و شهرسازی
نکته: آئین نامه اجرائی این ماده توسط این دو وزارتخانه و همچنین سازمان حفاظت محیط زیست تهیه می شود و به تصویب هیات وزرا می رسد. (ماده 26)
7- عدم استفاده از گاز شهری در مناطقی که دسترسی دارند (ماده 10 آئین نامه موتور)
برای تمام اشخاص حقیقی و حقوقی: صدور اخطار+ تعیین مهلت مناسب جهت رفع آلودگی
8- مجازات مببین (مسئولین) آلودگی ناشی از منابع متفرقه و منابع خانگی (ماده32)
جزای نقدی از 000/300-000/30 ریال
در صورت تکرار از 000/000/1-000/100 ریال
9- ممانعت از انجام بازرس ماموری سازمان برای نمونه برداری و تعیین میزان آلودگی ناشی از این منابع (تجاری، خدماتی، اماکن عمومی، بهداشتی و غیره) و یا در اختیار قرار ندادن اسناد یا ارائه اسناد بر خلاف واقع: (ماده 30)
مجازات: 000/000/5-000/500
در صورت تکرار: حبس از 1 تا 2 ماه+ جزای نقدی
کارخانجات و کارگاهها و نیروگاهها:
1- احداث، توسعه و تغییر محل و یا خط تولید آنها ( ماده 12 ):
با رعایت ضوابط و معیارهای: سازمان محافظت محیط زیست تهیه توسط سازمان حفاظت محیط زیست + مشارکت وزارتخانههای مذکور
با تصویب توسط هیأت وزیران
2- صدور جواز تأسیس آن ( ماده 13 ):
توسط: وزارت صنایع ، معادن و فلزات، جهاد کشاورزی
( نکته : دارندگان جواز تأسیس بایستی محل استقرار واحدها را با رعایت شرایط و معیارهای سازمان انجام دهند ( ماده 12 ) )
3- صدور پروانه بهرهبرداری آن ( ماده 13 ):
موکول به تأیید محب استقرار با رعایت ضوابط و معیارهای سازمان حافظت محیط زیست.
4- احداث نیروگاهها، پالایشگاهها، کارخانجان پتروشیمی و صنایع نظامی، فرودگاههاو ترمینالهای یاربری:
موکول به رعایت ضوابط و معیارهای حفاظت محیط زیست
5- اعلام ضوابط و معیارهای زیست محیطی یه دارندگان جواز تأسیس ( ماده 13):
توسط: سازمان حفاظت محیط زیست.
از طریق: وزارتخانههای نیروها.
6- مشخص کردن کارخانجات، کارگاهها و نیروگاهها که آلودگی بیش از خد دارند ( ماده 14 ):
توسط سازمان حفاظت محیط زیست.
7- ابلاغ نوع و میزان آلودگی کارخانجات با آلودگی بیش از حد و تعیین مهلت
( ماده 14 ):
توسط سازمان حفاظت محیط زیست.
8- تهیه و ابلاغ استانداردهای هوای پاک و استانداردهای آلود کنندههای حاصل از کارخانجات و غیره برای هر منطقه و با توجه به کیفیت هوا به متقاضیان و صاحبان کحارخانهها و کارگاهها ( ماده 15 )
توسط : سازمان حافظت میحط زیست.
9- تعیین حد مجاز استانداردهای محیط زیست.
با تصویب: هیأت وزیران.
10- عدو رعایت ضوابط و معیارهای زیست محیطی در فعالیت کارخانجات و همچنین.
11- فعالیت و بهرهبرداری از کارخانجات و … با آلودگی بیش از حد ( ماده 14 ):
ممنوع میباشد.
مجازات: اولین مرتبه نقدی: 000/000/1 – 000/500
دفعه بعد حبس تعزیری از 2 تا 6 ماه + جزای نقدی + (000/000/2- 000/700 ) + پرداخت ضروری محیط + پرداخت ضروری اشخاص حکیمی و مقدمی
12- عدم توجه به مهلت تعیین شده ( در رفع آلودگی ) توسط صاحبان کارخانجات:
در پایان مهلت: به درخواست: سازمان حفاظت محیط
مقصد: مراجع قضائی ذیربط
فعالیت مجدد آن: متوسط به ـــــــ اجازه سازمان حفاظت محیط یا؟
رأی دادگاه صلاحیت را داره
مجازات ( طبق ماده 29 ): اولین دفعه 000/000/1- 000/500 ریال
بعد حبس تعزیری ( 2 ماه 6 ماه ) + جزای نقدی + 000/000/2 – 000/000/1 + پرداخت قرعه زیان به محیط + پرداخت ضروری به اشخاص
14- ادامه فعالیت پس از قطبل کروی کارخانه ( ؟ کسب مجوز در بازگشائی کارخانه:
اگر کارخانه غیر هوائی باشد ــــــ محکوم شدن مجازات ؟؟
اگر کارخانه هوائی باشد ( اگر مدیران هوائی داشته باشد): رسیدگی در هیأت رسیدگی به تخلفات اداری وزارتخانه یا دستگاه متبوع.
15-در شرایط اضطراری بخاطر شرایط جوی مناسب ( ماده 17 ):
اخطار سریع در توقف فعالیت توسط: سازمان حفاظت محیط زیست.
یعنی خودداری کردن از توقف فعالیت و در مدت: به حکم رئیس دادگاه.
عدم توجه به این اخطار یا حکم دادگاه مجازات طبق ماده 29
اولین مرتبه: تقدی 000/000/1 – 000/500
دفعه بعد : جبس تعزیری از 2 تا 6ماه + جزای نقدی 000/000/1 –000/700 = پرداخت ضروری.
16- طرح انتقال کارخانجات و کارگاهها ( در صورتیکه جمعش یا از پیش بروی آلودگی ناشی اط آن بجز از طریق انتقال میسر نباشد ) ( ماده 18 ):
تهیه توسط : ساطمان حفاظت زیست و با همکاری وزارتخانه و سایر دستگاههای ذیربط ارائه به: هیأت وزرای جهت تصویب.
مقاله هنر یافتن الگوی زیبایی شناختی
یکی از نارسایها، دنبالهرویها و الگوبرداریهای ناسنجیده چه از هنر غالب جهان بصورت (هنر وارداتی) و چه از هنرهای سنتی میباشد که نتوانستیم در روند اقتباس هنر موفق باشیم و علت مهمتر از آن فاصله گرفتن- و شاید فراموش کردن (بیان تصویری) بعنوان ساختار منسجمی که با کار بست ماهرانه رنگ و نقش شکل میگیرد باعث شد که نه تنها در ابداع هنری به نوزایی واقعی هنر تصویری ایران دست پیدا بکنیم بلکه موجب تقلیل آن به روشهای التقاطی که بهتر بود «نوشته» شود تا «تصویر» گردد.
عنوان : مقاله هنر یافتن الگوی زیبایی شناختی
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
پیشگفتار ۵
مقدمه ۶
پس در کجائیم؟ ۷
روند اقتباس و ابداع هنر امروز از خاطره قومی ۸
تعامل ادبیات و نگارگری ۱۶
ساختار تصویر در نگارگری ۲۱
پیشگفتار
به رغم کنکاشهای پیگیر و مداوم هنرمندان ایرانی در دوران معاصر، دستاورد منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبایی شناختی خاصی را به گستره هنر امروز ارائه کند پدید نیامده است. این نقصان ریشه در نارسائیهای متفاوت دارد.
در پایان این پیشگفتار از استاد دکتر علی رجبی که زحمت تدریس واحد نگارگری ایرانی را متحمل شدند، سپاسگزاری مینمائیم.
مقدمه
امروزه میان آنچه تصور میکنیم که به آن باور داریم و آنچه احساس میکنیم چنان دوگانگی پدید آمده است که نه تنها ما را به ترکیبی تازه و یا آفرینش بدیع رهنمون نمیکند بلکه به لحاظ روانی (اسکیزونیک) نیز درما ایجاد کرده است. این دوگانگی بیمارگونه، حاصل کشمکشهای دو وجه متناقض درونی در تقابل با وضعیت کنونی جهان میباشد. جهانی با رویکرد همسانسازی فرهنگها به نام «دهکده جهانی» جهتگیری تفکر «علمی- تکنیکی» که در آفرینش آن شراکتی «همسان با عدم» داشتهایم. این نوع خاص شراکت - اجبار که ما در آن نه تفکر علمی- صنعتی را آفریدهایم و نه نتایج آن را تصور کردهایم و حتی زمان آن را هم نداشتهایم که خود را به شیوههای جدید «زندگی» و «احساس» تطبیق دهیم، ناخواسته همزمان را نیز در وضعیت «فترت» قرار داده است.
وضعیتی خاص که هم کورمالانه «هویت خاص» خود را میکاود و «خاطره قومی» در سینه نهان دارد و به قول حافظ «بانگ جرسی» را میجوید و هم مکمل آن در اندرون جغرافیای اندیشه غالب هضم میگردد و شکل تمدن محلی با پوسته بسیار سطحی «فولکور» میگیرد. در این دوران خاص میباشد که صحبت از شاعران و اندیشمندان قومی بسیار بغرنج میباشد.
و حتی شرایط خاص این دوران با شرایط «عسرت» شایع غرب که اساسیترین جلوه آن در کلام «خدا مرده است» نتیجه و انعکاس مییابد فرق میکند چرا که ما در وضعیت غیبت کلی خدا و زندگانی تقلیل یافته به عدم، قرار نگرفتهایم که غیبتش موجب یک تجربه تازه معنوی بشود.
پس در کجائیم؟
از یک سو به نظر میرسد که دید شاعرانه ما از گیتی در دیاکلتیک با ایدههای علمی تکنیکی غالب ناهمخوان، شکننده جلوه میکند. و از سوی دیگر بدون توسل به تعصب قومی نیک میدانیم که کمتر و شاید هیچ زبانی در برابر ظرفیت و رسایی شاعرانه زبان فارسی یا رای ایستایی ندارد، حماسه فاخر و موزون با رویکرد اساطیری و مضمونهای راز آمیز فردوسی، امواج سیلآسای افاضات عارفانه و درویش سلکانه مولوی و واژههای روح گونه حافظ و دیگران همگی شاهد این مدعا میباشند.
پس آیا میراث ما قادر است جریان حوادث را اصلاح کند و ما را در این سیر گفتمان شریک سازد و مأمنی برای زندگی درونی ما تامین نماید؟
شایداز این جهت در این مختصر ضمن توجه به میراث قومی در هنر، امروزه، روند اقتباس دو گرایش «سنتی» و «سنتگرایی نو» به رویکرد متقابل ادبیات و تصویر در نگارگری ایران توجه کردم و شاخصهای تصویری ایران را در زمان اوج نگارگری این مرزبوم به اختصار تحلیل نمودیم که چگونه «واژهها» به «تصاویر» استحاله مییابد و با اینکه در ارتباط و پیوند نزدیک به عناصر فرامتنی چون ادبیات، فلسفه میباشد به واقعیت تصویری نهفته در فضای دوبعدی وفادار میماند.
روش پژوهش در این جستجو بصورت کتابخانه ای بوده است. و در کنار این کنکاش، جمعآوری مطالب و کنجکاوی اینجانب از مباحث کلاس بوده که از محضر شما استفاده نمودهام اما با اینهمه تلاش نیک میدانم که اینگونه پژوهش باید در بین هنرمندان با نگاه کاربردی رونق پیدا کند تا تاثیر فرهنگی و هنری خود را بگذارد.
روند اقتباس و ابداع هنر امروز از خاطره قومی
به رغم کنکاشهای پیگیر و مداوم هنرمندان ایرانی در دوران معاصر، دستاورد منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبایی شناختی خاصی را به گستره هنر امروز ارائه کند پدید نیامده است. دلایل متفاوتی چون کمبودهای ناشی از نهادینه نشدن پدیده هنر نو در جامعه ایران، تغییرات سیاسی، سیاستگذاریهای دولتی و تحمیل سلیقه سوداگران بر جوشش درونی هنرمند از این موارد میباشند. و مهمتر از اینها دنبالهرویها و الگوبرداریهای ناسنجیده چه از هنر غالب جهان بصورت هنر وارداتی و چه از هنر سنتی موجب شده است که نتوانیم در روند اقتباس و ابداع هنری به نوزایی واقعی هنر تصویری ایران دست پیدا کنیم.
پس از جنگ جهانی اول، ضرورت تغییر ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بسیاری از جوامع سنتی پیش آمد در ایران نیز «مدرنیسم» مانند بسیاری از پدیدههای دیگر، به صورت سطحی و ظاهری در جوامع مزبور رسوخ کرد و جنبش نوگرایی در نقاشی ایران نیز- اگرچه از یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی ناشی شد- مبتنی بر شناخت عمیق و انتخاب اصولی نبود.
در این روند برخی فارغ از دلمشغولی رجوع به میراث شرقی به آفرینش آثار دست یازیدند و گروهی دیگر- که مدنظر ما میباشند- اهتمام کردند تا آثارشان «شناسنامه» ایرانی داشته باشد. در این طیف نیز با کثرت تضاد و تضارب افکار مواجه هستیم که مانع صورت بندی قاطع میگردد با این همه شاید بتوان دو گرایش «سنتی» و «سنتگرایی نو» را مشخص نمود که مفهومی کلیتر و شاخصهای بیشتری را در بر میگیرند.
گروه «سنتی» بعد از کنارهگیری کمالالملک از تدریس و برپایی هنرستانی در اصفهان برای احیای هنرها و صنایع سنتی فعالیت رسمیشان را شروع کردند آنها قصد داشتند تحولی در سنت «مینیاتور» ایرانی ایجاد کنند و چنین رویکردی برای احیای نگارگری قدیم که بهزاد، مصورالملکی، تجویدی و سوروگین از معتبرین نگارگران این گرایشی بودند و در ضمن از حمایت فرهنگی زمان خود نیز برخوردار بودند شروع شد. این گرایش تا به امروز بخشی از هنر تصویری ما را تشکیل میداده است. و به رغم اقدامات حمایتی فراوان دولتی این گونه نقاشی در تقابل با امواج فزاینده نوجویی به حاشیهای رانده شده است و به زیست حاشیهای خود ادامه میدهد. امروزه هنر جویان نیز با اندک تغییراتی به روش التقاطی قبل از خود، بسنده میکنند و تنها نگارگرانی چون محمود فرشچیان، جلالی سوسنآبادی و زاویه با پا نهادن از این حد تکرار آثار درخور توجهی آفریدند.
گرایش دوم، پس از بازگشت دانش آموختگان هنری از کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم آغاز گشت. اینان، ابتدا، با پتانسیل فراوان به ترویج نقاشی مدرن پرداختند و با تشکیل انجمن و نگارخانهها آثار نوپردازان را به نمایش میگذاشتند ولی بعد از مدتی به سنت بومی علاقه نشان دادند از جمله، جلیل ضیاء پور که تئاتر از کارهای آندرهلوت کوبیسم را در ایرانی رهبری میکرد، کمکم به نقش مایههایی از هنر دوران قاجار و قومی با رویکرد سادهسازی اشکال راغب شد. و در واقع از جمله نخستین نوپردازانی است که عناصری از سنتهای تصویری قدیم را به کار گرفت. در همین سالها ناصراویسی، طباطبائی و چند نقاش دیگر نیز با تجربهای تقریباً متفاوت به این روند شتاب بیشتری دادند. اویسی میگوید: «من به عنوان نقاش معاصر همیشه سعی داشتهام که کارهایم شناسنامه ایرانی داشته باشد» و در آثار تصویراش نیز پیکرههای اقتباس شده از هنر تصویری سلجوقی و قاجار و همراه با خط نگاری مشاهده مینماییم.
اوج این روند را در آثار نوپردازانی به نام «سقاخانه» میبینیم که سعی داشتند با استفاده از نقش مایه و عناصر شاخص هنرهای خاطرهانگیز ایرانی در سبکهای اقتباسی هنر جهانبینی میان سنت و نو بنا کننند و برخی از اینان با شناخت و دانشی که از هنر جهان داشتند و با تاکید خویشاوندی «هنر انتزاعی» و هنر سنتی و کاربردی ایرانی پایههای هنر تصویری خود را بر کاربست روابط صورت خط، نقش استوار ساختند و آفریدههای نومایهای در عرصههای مختلف هنر دیداری به جای گذاشتند که پشتوانه هنر امروز ایران میباشد.
یکی از مهمترین دلایل پوشین و ؟؟ بودن آثار «سقاخانه» ادراک تصاویر بعنوان یک «واقعیت هنری» که دارای شاخصههای درون متنی و زیبایی شناختی خاصی میباشد این حد «خودساخته» همان ارزش زیبایی شناختی اثر تصویری است که به حالت فرم و رنگ- در برابر جنبههای توصیفی آن- استحاله مییابد و مشاهد حضور نقش مایههای ایرانی هستیم که نه بعنوان نظامهای «نشانه شناسیک» که به مدد آن بتوانیم داستان یا موضوعی را کشف کنیم بلکه نظارهگر خودآگاهی هنرمندی هستیم که با شناخت از نقش کلی عناصر و نقش مایههای درون متنی اثر خود، به ریشههای اجتماعی و تاریخی خود نیز توجه نشان میدهد. این محتوای جدید در بستری از پراکنده گزینی و انتخاب صحیح همراه با آنالیز ذهنی از عناصر بدون غایتسازی مفهومی و طرد عناصر «نازیباشناختی» از اثر بوجود میآید و با این دگردیسی مرزهای جدید زیباشناختی و تصویری بر روی ما گشوده میگردد. و اگرچه در این گرایش ما به همسانگزینی «موضوعی» و «مضون» مواجه هستیم، ولی نتیجه اثر به اندازه تفاوت شخصیت آفرینندههایشان متفاوت میباشد.
این پدیده در گزینش موضوعی «خط» نقاشی سقاخانه مشهود میباشد. که با اینکه موضوع واحد میباشد محتوای متنوعی را ارائه میدهند.
فرامرز پیلارام، با بهره گیری سنتی سیاه مشق به انواع ترکیببندی هندسی با بافت نگارشی میرسد. صادق تبریزی برای سازماندهی آبستره آثارش از فرم خاص و پویایی حروف فارسی بهره میجوید: منصور حسینی از ریتم خوشنویسانه در کاربست آثار تجرید الهام میگیرد و حسین زندهرودی، با اعتقاد به شکلهای کاملاً آزاد، انتزاعی و حالت انگیز، توام با تاکید برحالت منش نگار قلممو، از حد انتزاع و برداشت سطحی فراتر رفته، با موضوع ارتباط فراحسی و گفتمان قرار مینماید.
در کنار این مضامینفر باب برداشتهای ظاهری و گاه تفننآمیز از منابع هنر کاربردی نیز گشوده شده است و «نقاشیخط» را به مرزهای تکرار و ابتذال کشاندند که نشان از عدم شناخت تصویری هنرمند و مهمتر، بسنده کردن به مضمون روایتی اثر میباشد. این مضامین فرامتنی باعث میشود که تاریخ مصرف مشخصی برای اثر تبین گردد و اثر از بالندگی خود بیفتد. انگار فراموش شده است که «هنر تصویری» بیان جداگانهای چون «زبان نوشتاری» که محمل اندیشهی فیلسوفان، ادبیان، منتقدین و غیرو میباشد دارد. التقاطی که امروزه در «نگارگری سنتی» و هم در «نقاشی بعد از انقلاب» اتفاق افتاده و موجب سردگرمی در یک دایره محدود شده است. مهمترین علت این مغالطه در عدم مهارت هنرمند در تبدیل تفکرات فرامتنی به ساختار متن میباشد که در فرم تصویری نهفته است.
به طور مثال، اگر به خطوط نگارههای ایرانی معاصر نگاهی بیاندازیم خواهیم دید که معجونی از خطوط سختی آن هم از نوع تغزلی میباشد که برای موضوعات متفاوت بطور یکسان بکار رفته است. در صورتیکه اگر به خطوط نگارگری مکاتب گذشته ایران- که اینان مدعی زنده کردن آن هستند- بیاندازیم، خواهیم دید که برای هر موضوعی خط خاصی و برای هر نقشی مایه خط شکلساز مخصوصی اختیار کردند و تنوع خطوط آن بیش از هزاران نوع خط میباشد. محنت این رنج موقعی جانگاهتر میگردد که منتقدیم ناآشنا به بیان تصویری نیز نه تنها هوشیار نیستند بلکه گمراه کننده نیز هستند. در نقدی میخوانیم «سنتهای هنری ایران نه همین پی بردن به ترکیبات و رنگهای صوری است بلکه تا ...» در این نقد منتقد انتظار دارد که بجز ترکیب صورتی که حاصل رنگ و ترکیب فرم است چیز دیگری را هم ببیند مثل، ادبیات، فلسفه، جامعهشناسی، فقه و غیره و یا اینکه میخواهد عدم مهارت هنرمند را درکاربست نقوش و فرمهای ایرانی گوشزد کند که با محتوای جمله که بیانگر درک سنت تصویری ایران توسط هنرمند است تناقض پیدا میکند. همچنین چنین پنداری که «نفوذ هنر مغرب زمین در هنر جدید ایران به صورت تاثیراتی است که بیشتر از نظر صورت نه محتوا» پیامآور غلبه محتوا چون موجودی تقدیس شده در برابر فرم میباشد و نتیجه این که هنرمند نه تنها یادآور «خاطره قومی» و «فضای مثالی» نمیگردد بلکه دچار یک «سوپژکتیولیسم هپروتی» میگردد که در فضای نگارگری امروز غالب است. نظیر تجربهای در هنر اروپا غلبه محتوا بر فرم منتهی به دوره «رمانستیسیم» شد و آثاری بوجود میآید که بهتر است نوشته شوند تا تصویر گردند البته این بدان معنی نیست که جستارهای مختلف نقد را ببندیم بلکه روش صحیح «دیدن» را مدنظر داریم که حداقل در هنرهای دیداری از صورت شروع میگردد و با همه چالش مختلف نهایت نیز واقعیت «صورت» اصالت دارد غفلت دیگر در نگارگری سنتی امروز در مورد اندازه تابلوها میباشد که تغییر محسوسی نمیبینیم و این اصرار عمدی حاصل عادت قدیمی از قطع کوچک نگارگری میباشد که بیتوجه به کاربرد نگارگری در قدیم که بصورت کتاب یا مرقع بوده است و حتی «موضوع قطع و اندازه اینگونه مجموعهها و تناسب آنها با اندازه و ابعاد اعضای پیکر انسانی و قدرت جسمانی وی همگون میباشد» و مسئله درونگرایی اثار نگارگری سنتی مطرح بود و «شکل کتاب مصور و مرقع همه شرایط لازم را در برداشت تا صاحب چنین مجموعههایی در حالتی که برای وی مطبوع است، این آثار را با سرانگشت متفنن ورق زند و روان خود را از زیباییهایی شاهکارهای آنها سیراب سازد» و روشن است که این طرز اندیشه و اینگونه نقاشی با پردههای گوناگون و قطعات متفرقی که بر دیوار میآویزند و یا موزهها به نمایش میگذارند تفاوت شایانی دارد. بجز این انتخاب قطع بزرگ آثار علاوه بر جنبه بینایی، جنبه مشارکت حسی نگرنده را به همراهی میطلبد و نگرنده در حرکات متعادل، منظم و هماهنگ اندام نقاش که موجد این شکلها بوده است، شرکت مینماید. همچنین مساحتهای کوچک رنگی پرده نقاشی از فاصله نزدیک خود میتوانند چون نقش و نگارهای توجه نگرنده را جلب کنند و از جهت کاربردی طیفی رنگ نیز مورد بهرهگیری قرار میگیرد و از آنجایی که این گذارههای تغییرپذیر رنگ و بافت، غالباً گستردهتر از میدان دید با عادت چشم نگرنده وجود دارند، نگرنده نیز نمیتواند با حالتی جدامانده و «بیرون از پرده» برآن نظاره کند و خاصیتی «در میان گرفتنی» پیدا میکند و به اصطلاح «جزیی از محیط» او میشود.
مقاله وضعیت آموزش هنر موسیقی در حیطه آموزش رسمی کشور
امروزه انسان ها بی نیاز ازارضای حس زیبایی دوستی خود نیستند در این میان هنر موسیقی، از جمله هنرهایی بوده که همیشه انسان را به خود جلب میکرده است.در دنیای کنونی جایگاه آموزش موسیقی در نظام تعلیم و تربیتی ملل موفق در امر آموزش و پرورش ، جایگاهی تثبیت شده ، جدی و در خور تعمق و تفکر است.
عنوان : مقاله وضعیت آموزش هنر موسیقی در حیطه آموزش رسمی کشور
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
سر آغاز ۴
شیوه های آموزش موسیقی پس از انقلاب ۶
آموزش موسیقی در محدوده آموزش رسمی ۷
۱/۱ دبستان نمونة علامه طباطبایی ( منطقه شش، آبان شمالی ) ۷
۲/۱ – مدرسه راهنمایی نور ( منطقه شش آبان ) ۸
۳- کتب آموزش هنر مدارس ۱۱
هنرستان های وزارت ارشاد ۱۷
مدرسه تطبیقی بین المللی پسران ۲۱
پیشنهاد و طرح برای مدارس ایران ۲۴
حاصل سخن ۲۷
سر آغاز
موسیقی، از جمله هنرهایی به شمار میرود شمار میرود که نقش یاری رسان آن به ذهن و روان انسان و تاثیرات آن بر افزایش اداراک و توانایی ذهنی افراد، بر کسی پوشیده نیست.
موسیقی ، بی واسطه و مستقیما با روح انسانی پیوند بر قرار نموده و گوش جان او را لبریز میسازد.
صدا به عنوان پدیده ای روانی، تاثیرات مختلفی را برانسان به جای نهاده و صداهای موزون و موسیقیایی به او آرامش اعطا کرده و اصوات ناهنجار نیز او را ناآرام میسازد. بشر از ازل به نوعی با این هنر، آشنا بوده، در طبیعت.
ضربان قلب با ضرباهنگی خاص او را همراهی میکند، نغمه پرندگان و الحان مرغان خوش آواز مایة آرامش جان او میشده و او را به شنیدن اصوات موسیقایی نیازمند میساخته است.
جایگاهی که مسئولان این نظام ، با جدیت آن را تثبیت کرده اند و بی کم و کاست آن را به اجرا در میآورند. با این شیوه حداقل نتیجه ایی که حاصل شده ، این است که شنوندگان خوبی برای شنیدن موسیقی جدی،هنری، علمیو … تربیت شده اند و فرهنگ شنیداری با علم به آنچه مورد مصرف قرار میگیرد، رشد نموده است. شاید در جامعه کنونی ما اجرای آموزش موسیقی به شیوه معین و هدفمند ، بتواند به وضعیت آشفته فرهنگ شنیداری، یا سلیقه های نازل مخاطبان کنونی موسیقی در ایران، در دراز مدت سامانی دهد .هدف از آموزش موسیقی به شیوه اصولی، تربیت موسیقیدان نیست بلکه اعتلای فرهنگ جامعه است و در این راه بهترین زمینه، اجرای آموزش موسیقی در بستر آموزش رسمیاست.
در این مقاله ، تلاش شده است ، وضعیت آموزش این هنردر حیطه آموزش رسمیکشور، مورد کنکاشی هر چند اجمالی قرارگیرد و راهکارهایی در حد توان، درک و بینش نگارنده و با توجه به امکانات و شرایط آموزش موسیقی در آموزش و پرورش برای دستیابی به وضعیت متعادل و کار آمد پیشنهاد شود.
مسلما این پژوهش ، در قالب این مقالة اجمالی ، دارای کمبود ها و کاستی هایی است که از نظر اساتید به دور نخواهدماند اما ، نگارنده تلاش نموده با استفاده از منابع مکتوب و تحقیقات میدانی، نمایی از وضعیت معاصر در فضای آموزش کشور ارائه نماید.
ضمنا بخشی از این تحقیق، برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد نگارنده با موضوع ((بررسی نظام آموزش موسیقی از دوره پیش از دبستان تا پایان دوره متوسطه)) به راهنمایی دکتر ناصر تکمیل همایون و مشاورة خانم توران میرهادی است که در سال 1380 از آن دفاع شده.
شیوه های آموزش موسیقی پس از انقلاب
بررسی شیوه آموزش موسیقی ، در دوره پس از انقلاب ، به دلیل کثرت انواع آموزش ها، اعم ازرسمیو غیر رسمیو کثرت انواع مراکز آموزشی، اداره های دولتی ، نیاز به انواع
نامه نگاری ها و اجازه نامه ها، دسته بندی و چهار چوبی را لازم داشت که فضا و حیطه کار را مشخص نماید و مرزهای آن را به درستی نمایان سازد. نمودارهایی که در ذیل مشاهده میکنید، نشانگر چگونگی دسته بندی این سیر تحقیقاتی و چگونگی پرداختن به آن است:
به دلیل اینکه روند تحقیقات دارای مرز مشخصی باشد، سیر آموزش موسیقی به دو دستة آموزش رسمی( در مراکز تحت نظر آموزش و پرورش و ارشاد) و غیر رسمی(خارج از چهار چوب برنامه ریزی آموزش و پرورش و تحت نظر سازمان هایی چون شهرداری ، بهزیستی و … ) پی گیری شد. ضمن اینکه گفتنی است در این مقاله تنها نتایج حاصل از پژوهش در حیطه آموزش رسمیو یک مدرسه بین المللی تطبیقی موجود در ایران ( تهران ) ذکر خواهد شد.
در خصوص روند آموزش در مرحله رسمی، لازم به توضیح است که طبق اجازه نامه آموزش و پرورش ، حق دیدار ، مختص به مدارس دخترانه بوده است که ضمن صلاحدید اساتید مشاور این طرح و کارشناس و مشاور وقت تحقیقات آموزش و پرورش کل استان تهران « آقای کسایی» 9 مدرسه از سه مقطع دبستان ( سه مدرسه ) راهنمایی ( سه مدرسه ) و دبیرستان ( سه مدرسه) از منطقه مرکزی تهران ( حافظ شمالی تا حوالی میدان راه آهن ) برگزیده شد. ( علت انتخاب این محدودة جغرافیایی به دلایل قدمت اصالت بافت مدارس در این محدوده و گوناگونی طبقاتی دانش آموزان در این محدوده بوده است.)
مدارس از سه مقطع ، از ناحیه حافظ شمالی( منطقه شش) ناحیه مرکزی محدوده انقلاب ( منطقه6 ) و ناحیه راه آهن ( منطقه 12 )برگزیده شدند.
آموزش موسیقی در محدوده آموزش رسمی
با توجه به وضعیت آموزش در مدارس دولتی، کمبودها و کاستی هایی که بدون اغراق و پیش داوری ، جامعه از آن آگاه است و مشکلاتی که در روند آموزش دولتی در تمامیمقاطع ، وجود دارد شاید به دنبال موسیقی رفتن و انتظار برخوردی درخور، اسلوب آموزش های دولتی داشتن کمیو یا حتی تا حد زیادی، تجملاتی و غیر واقعی به نظر رسد، اما روش آموزش رسمیهنوز در بسیاری از کشورها ، تنها روشی است که مورد بهره برداری جدی قرار میگیرد و شیوه ای است که برای حصول به برخی اهداف بسیار مناسب است. از آنجا که آموزش موسیقی به شیوه ای طبقه بندی شده و مشخص در برنامه آموزش هنر مدارس موجود نیست، کل تحقیقات این بخش به سوال و جوابهایی محدود شده که علاقه مندی دانش آموزان به این هنر و لزوم وجود آموزش آن را در مدارس، نمایان میساخت.
- 1/1 دبستان نمونة علامه طباطبایی ( منطقه شش، آبان شمالی )
- در گفتگویی که با مربی سرود دانش آموزان دبستان به عمل آمد ، ایشان، آموزش موسیقی به کودکان دبستانی را جزو دروس فوق برنامه ذکر نمودند و اذعان داشتند که از طرف منطقه، نوار سرود در اختیار مدارس قرار میگیرد و شعرهای کتاب همراه با ملودی آن، خوانده میشود. این مربی ، عقیده داشت که موسیقی در یادگیری بهتر اشعار موثر است و کودکان شعری را که به همراه موسیقی میآموزند ، به ندرت فراموش میکنند . او همچنین ذکر کرد که تخصصی در این زمینه ندارد و تجربه اش در حد شنیدن موسیقی است ضمن اینکه درس موسیقی را نشاط آور توصیف کرده و معتقد بود، دانش آموزان بسیاری مشتاق شرکت در کلاس هستند.
نواری که در کلاس ها استفاده میشد. گلبانگ مدرسه نام داشت که شاعرو خواننده اش تأیید شده بودند .
- طی صحبت با کودکان اول ابتدایی، دوم و چهارم، تقریبا همگی ایشان ، علاقه خود را به داشتن این درس ابراز داشتند و با زبانی کودکانه عشق خود را به موسیقی و سرود ابراز نمودند.
2/1 - مدرسه راهنمایی نور ( منطقه شش آبان )
مواد درس هنر در این مدرسه، بیشتر بر اساس انجام کارهای دستی با موضوعاتی چون کارتهای نوروزی، قالی بافی، ساخت ماکتهای مختلف چون هفت سین، و … بنا نهاده شده بود. همچون مدرسه پیشین ، دانش آموزان به درس هنر علاقة جدی نشان میدادند اما آن را مکررات دانسته و زنگ هنر را برابر با زنگ تفریح بر میشمردند. سرود، آموزش جدی موسیقی و یا حتی مفاهیم ابتدایی و اولیه آن در زنگ هنر جایی نداشت . گفتنی است که این دو مدرسه، از مدارس نمونه دولتی و با امکاناتی در سطح مطلوب تر از مدارس دیگر، به شمار میآمدند.
در منطقه مرکزی خیابان حافظ ، محدوده انقلاب ، سه مدرسه از سه مقطع مورد بازدید قرار گرفت. این مدارس با نامهای شهید عباسپور ( ابتدایی) گشتاسب ( راهنمایی) و پندارنیک( دبیرستان)، عمل کردی مشابه با دیگر مدارس در زمینه آموزش هنرداشته و هیچ امکانی از نظر آموزش موسیقی ، در نظر نگرفته بودند.
در دبیرستان دخترانه پندار نیک ، اجازه مصاحبه با دانش آموزان داده نشد، اما مدیریت دبیرستان نحوه آموزش هنر را جدی عنوان نموده و یاد آوری کرد که هنر، درسی نیست که بتوان بدون ضابطه به دانش آموزان در این خصوص نمره داد .
- در مدرسه راهنمایی گشتاسب ، در کلاسی متشکل از چهل دانش آموز، دو مربی به آموزش درس هنر ، مشغول بودند. یکی از آنها مربی خط و دیگری مربی نقاشی و هر دو از دانشجویان مرکز تربیت معلم و دانشجویان رشته هنر بودند. در گفتگویی که با این دو مربی انجام شد، اذعان داشتند که مجبورند بر طبق دستور العمل آموزش و پرورش عمل نموده و دانش آموزان نیز مجبورند از آن برنامه آموزشی پیروی نمایند و طبق دستورالعمل آموزش و پرورش هیچ برنامه ایی برای آموزش موسیقی در کلاس ، در نظر گرفته نشده است و ایجاد گروه های سرود ، شعر خوانی و دیگر فعالیتهای هنری مختص ساعات فوق برنامه است.
- در منطقه 11 آموزش و پرورش (راه آهن ) ، براساس روند پیشینِ پی گیری آموزش هنر در مدارس، با معلمان هنر مدارس و دانش آموزان صحبت شد و در کلاس حضور به عمل آمد. در دبیرستان محمود زاده، در مصاحبه ایی با دانش آموزان کلاس، عنوان شد که به این درس بها داده نمیشود و از پایه به دانش آموزان ، آموزش داده نمیشود .دانش آموزان انتظار فعالیت بیشتری داشتند و در عین حال مشتاق بودند که با رشته های مختلف هنری از قبیل موسیقی، نمایش، ادبیات و عکاسی آشنا شوند، ضمن اینکه به علت کمبود امکانات و برنامه ریزی ناردست آموزش و پرورش ، تحقق این علاقه را ناممکن بر میشمردند.
در این جا به دلیل مشابهت نتایج حاصل از گفتگوهای انجام شده در دو مدرسه دیگر، از ذکر گفتگوها خودداری به عمل آمده و به بررسی و نقد وضعیت پرداخته میشود. در واقع به دلیل نبودن برنامه ریزی مشخص در راستای آموزش موسیقی در مدارس ، توسط آموزش و پرورش ، قابل پیش بینی بود که در مدارس دولتی ، نتایج قابل توجهی به دست نخواهد آمد اما آنچه در این بین جالب توجه بود، علاقه و اشتیاق دانش آموزان سه مقطع در پرداختن به موضوعات هنری به عنوان ((درس)) هنر به شمار میرفت.
مسئله دیگری که در برنامه ریزی این سازمان، دوگانه به نظر میرسید ، ایجادگروه های سرود و آهنگ های انقلابی در مدارس و تحت نظر ارگان پرورشی و همچنین طرح درس سرود در کتاب های آموزش هنر مقطع دبستان و راهنمایی بود.
این دوگانگی باعث شد، با کمک مسئول وقت برنامه ریزی کتب درس هنر ( آقای نصیری) در مرکز پژوهشهای کتب درسی آموزش و پرورش ، تحقیقاتی بر کتابهای آموزشی مدارس در زمینه هنر انجام گیرد که نتایج آن به این شرح در اینجا بیان میشود و سپس، به نتایج حاصل از بررسی وضعیت سرود و آهنگهای انقلابی و برنامه ریزی برای آن، در سازمان برنامه ریزی آموزش و پرورش پرداخته خواهد شد.
3- کتب آموزش هنر مدارس
سه کتاب از کتب راهنمای آموزش هنر و هنر مدارس ، از دهه پنجاه ، سال 1354 / دهه شصت 1364 / دهه هفتاد 1373/ همچنین آخرین چاپ کتاب هنر ( تا زمان نگارش این مقاله ) که در سال 1375 نوشته شده بود، مورد بررسی قرارگرفت. دلیل چنین گزینشی این بود که معمولا کتب چاپ شده در یک سال ، طی سالهای آتی نیز مورد استفاده قرار
میگیرند و سه نمونه کتاب درسی منتخب ، هر یک در دوره زمانی خود در واقع چندین سال کاربرد داشته اند. در کتاب راهنمای تدریس آموزش هنر، سال پنجم دبستان ، یاد آوری شده که وظیفه اصلی مربی ، راهنمایی معنوی و فکری و بر انگیختن ذوق و رغبت کودکان به نقاشی وتقویت حس ابتکار و قدرت آفرینش آنان است.احتمالا ، این کتاب تکرار مطالب کتاب راهنمای سال اول ، دوم، سوم و چهارم دبستان نیز است که در مقطع پنجم تکرار شده است.
در این کتاب که در واقع راهنمای تدریس کتاب هنر است ، تنها به هنر نقاشی و تمرین در جهت چند مبحث زیر بنایی مانند ، خط ، نقطه و سطح پرداخته شده است و هدف و برنامه ای برای آموزش سرود و موسیقی به چشم نمیخورد.
در کتاب راهنمای تدریس هنر، چهارم و پنجم دبستان ، تهیه شده توسط گروه تالیف فهرست موضوعی کتاب به شرح زیر است:
بخش نقاشی / بخش خوشنویسی / بخش کاردستی / بخش سرود / بخش نمایشنامه / بخش داستان. با مقایسه ای گذار بین فهرست در کتاب راهنمای تدریس میتوانیم تغییراتی را در نحوه سیاست گذاری و معین روش برای مربی ، مشاهد باشیم.
در انی کتاب مبحث پرداخته شده فقط نقاشی نیست . بخشهای متنوع دیگری به کتاب اضافه شده است. در بخش سرود کتاب ، به مشکل خلاصه به چند نمونه اجرای سرود در آموزشگاه ورودش تدریس آن اشاره شده . آورده شده است که : « برای اجرای یک سرود ، همه دانش آموزان ناچارند از ریتم خاص پیروی کنند. این پیروی از ریتم ، باعث ایجاد هماهنگی در کارهای تقویت روحیه همکاری میان دانش آموزان میشود. از طرفی دیگر استدلال را در جوانان و نوجوانان تقویت میکند. و ضعف کمرویی را از بین میرود.
به معلم توصیه شده، در صورت آگاه نبودن از نتهای موسیقی سرود، ریتم و شعر آن را ، پیشاپیش فراگیرد.
درکتاب مذکور ، در خصوص روش تدریس سرود آورده شده که آن را روی نوار ضبط کرده ، سرود را چند بار در کلاس پخش کنند تا همه دانش آموزان خوب به آن گوش دهند، پس از آنها بخواهند تا سرود را بخوانند ( تک تک یا جمعی ) و در صورت عدم هماهنگی صداها و ریتم ، بچه ها را کنترل نمایند.
این راهنمای روش تدریس ، مربی را در برگزیدن راه های مختلف برای آموزش سرود باز گذاشته است ولی تأکید به حفظ کرددن سورد توسط دانش آموزان داده با بررسی هنر همان سال در فهرست کتاب عناوین سرود همشاگردی سلام(1) ، همشاگردی سلام(2)، سرود خمینی ای امام (1)، خمینی ای امام (2) ، سرود ما مسلح به الله و اکبریم و سرود گلبانگ آزادی به چشم میخورد.
با توجه به نوآوری در شیوه تدریس در کتاب هنر دانش آموزان در زمینه سرود، مطالب ( سرودها ) یکنواخت هستند و هدف در واقع پر کردن ساعات هنر و از برکردن طوطی وار آنها است و منجر به ایجاد حس زیبایی شناسی در زمینه موسیقی و علاقه به آن در دانش آموزان نمیشود. به دلیل نبود زیر بنایی اصولی برای پی گیری این مسئله ( آموزش سرود / موسیقی) و آگاهی نداشتن . مربیان از چگونگی آموزش صحیح و ناکافی بودن توضیحات کتاب راهنما و… در طی سالهای که کتاب مورد استفاده بوده ، اندک اندک به حذف بخش های از جمله بخش سرود ، دست زده شد که به این ترتیب در سال 1373 در کتاب آموزش هنر پایه پنجم دبستان ، دیگر اثری از بخش سروده ، به چشم نمیخورد. در آخرین چاپ کتاب هنر (تا زمان نگارش این مقاله) مختص اول و دوم راهنمایی ، هیچ نشانه ایی از آموزش سرود در کتب هنر مدارس دیده نمیشود و روند آموزش آن که در سال های 64 به بعد جزو عناوین کتاب مربوطه بوده، به کل حذف میشود.
به هر تقدیر روندی که در دهه شصت در امر آموزش سرود به وجود آمد و میتوانست تنوع آموزش آن را با استفاده از سرودهای اوایل انقلاب ، رقم بزند- آن چنان که از کتب آن دوره مشهود است- دیگری پی گیری نشد و در دهه اخیر و سالهای گذشته کاملا از کتب درس حذف شد.
دومین مبحث مورد بحث ، سپردن وضعیت سرود و آهنگ های انقلابی به بخش پرورشی در مدارس است. از آنجا که در جریان تحقیقات از مدارس ، دانش آموزان اشاره ایی به فعالیت جدی در بخش سرود موسیقی نکردند و معلمان نیز ، اطلاع دقیقی از عمل کرد این بخش در خصوص دورس هنری ، کارهای دستی ، اجرای سرود و… نداشتند ، دریافت شد که این بخش در واقع یکی از فعالیت های فرعی اش توجه به سرود و اجرای موسیقی با استفاده از علاقه شخصی خود دانش آموزان و در واقع مهارتهایی است که آنان در خارج از مدرسه کسب میکنند و این امر هیچ ارتباطی به جریان آموزشی موجود در مدارس و یا حتی در کنار آن پیدا نمیکند . برای درک بهتر این مطلب با کارشناس و مسئول بخش سرود و آهنگهای انقلابی آموزش و پرورش (آقای فلاحی ) گفتگویی انجام شد که ماحصل آن تحت عنوان ذیل ذکر میشود. جایگاه آموزش موسیقی از نقطه نظر سیاست گذاران
با توجه به توصیف موسیقی در کشورهای پیشرفته ، در مجموعه آموزش و پرورش ایران، هیچ زمینه و برنامه ریزی خاصی در این خصوص وجود ندارد و فعالیتها تنها به سرود خلاصه میشود واین فرآیند به عنوان « فوق برنامه» مورد توجه قرار میگیرد . مربی پرورش نیز در این بین به عنوان سازمان دهنده فعالیتهای فوق برنامه ، حضور دارد ضمن اینکه این افراد متخصص نیستند و یکی از علل بروز مشکلات نیز فقر نیروی متخصص است. با وجود این کارشناس مسئول ( آقای فلاحی) معتقد بود که یک نفر قادر نخواهد بود، مسئولیت همه امور هنری را در مدرسه به عهده گیرد و درعین حال به زعم نداشتن متخصص ، نمیتوان از نفس کار نیز چشم پوشی کرد . در این گفتگو ایجاد فرصت خواندن برای دانش آموزان (آواز) ، لزوم تربیت گوش آنها و رواج فرهنگ شنیداری و… از جمله عواملی بر شمرده شد که میتواند زمینه ساز برنامه ها بیشتری در حیطه موسیقی باشد درضمن اینکه مسئله شتابزدگی در برنامه ریزی مدارس در برنامه آموزشی نظام جدید و ارائه واحدهای هنری به شیوه « اختیاری / انتخابی» از جمله مواردی بر شمرده شد که جدیت دروس هنری را متزلزل ساخته و از اعتبار آن کاسته است.
همچنین جدایی جدای دو ارگان آموزش و پرورش در رکن اصلی سازمان آموزش و پرورش نیز خود مزید بر علت شده است به این صورت که ؛ بخش آموزش برای ساعات درسی دانش آموزان برنامه ریزی میکند و بخش پرورش برای ساعات فوق برنامه ، بخشی از دروس هنری نیز به بخش پرورش واگذار شده اند که سرود نیز یکی از آنها است. با توجه به این تقسیم وظایفِ ، بخش آموزش بر روند استفاده از نیروهای جدید و استخدامیتاثیر گذار است به گونه ایی که نیروهای استخدام شده ، باید در چهار چوب نظام «آموزش و پرورش » مورد استخدام قرار گیرند و نمیتوانند تحت عنوان نیروهای خاص برای بخش پرورش، به استخدام آموزش و پرورش درآیند و به این ترتیب است که در مدارس امکان استفاده از مربی های سرود متخصص ( به عبارتی موسیقیدان ) در بخش پرورش مسیر نمیشود زیرا چنین درسی در نظام برنامه ریزی آموزشی ، به کل وجود خارجی ندارد.
با این اوصاف ، وضعیت بخش رسمیآموزش و پرورش در قسمت مدارس دولتی ، تا حدی آشکار میشود . موسیقی و سرود در حد برنامه ایی سوای نظام درسی دانش آموزان و کاملا جانبی تلقی میشود. بخش سرود و آهنگ های انقلابی آموزش و پرورش هم سعی میکند ، حتی المقدور با وجود امکانات و اختیارات بسیار محدود این مسئله را در آموزش و پرورش رسمیزنده نگهدارد به امید روزی که با ایجاد شرایط و موقعیت های مساعدتر ، قادر به اجرا نمودن برنامه های خود باشد. ( چنانچه ظاهرا از سال 78، توانسته است دو واحد درسی سرود را ولو به شکل انتخابی، واردنظام برنامه ریزی آموزش و پرورش در مقطع دبیرستان نماید.)
دانلود کامل مقاله وضعیت آموزش هنر موسیقی در حیطه آموزش رسمی کشور