علل گرایش به عرفان های نوظهور
فهرست مطالب
علل گرایش به عرفان های نوظهور 1
معناشناسی 1
عرفان 1
معنویت 2
نوظهور 3
علل روی آوری بشر جدید به معنویت و عرفان درجهان 3
1. سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن 3
2. اثبات نادرستی فلسفه های معنویت ستیز 4
3. شکست نظام های معنویت ستیز 4
4. تبلیغات گسترده گروه های معنویت گرا 4
5. برنامه های نظامی و اطلاعاتی 5
الف) سوابق نظامی برخی از گروه های عرفانی و معنوی 5
ب) امیدواری نسبت به کشف سلاح های سایکوترونیک 5
6. فطری بودن بحث پرستش در انسان 6
7. عدم معرفی شدن دین های کهن به صورت به روز و متناسب با شرایط جدید 6
8. افزایش تحیر بشر 6
9. ترس از آینده 6
10. افزایش فراغت 7
11. افزایش تنوع طلبی 7
12. بی عدالتی جهانی است 7
13. پیروزی انقلاب اسلامی ایران 8
14. ساختن پیشتوانه برای اخلاق و فعل در تمدن مدرن 8
دلایل گرایش به معنویت های نوظهور در ایران 9
برخی از ویژگی های مشترک عرفان های نوظهور 9
1. عدم صراحت بیان و مبهم گویی 10
2. توجه به دیگران 10
3- تحقیر و نفی تفکر 11
4. توجه به درون و پالایش آن 11
5. تأکید بر عشق ورزی 12
6. تاکید برخود مرکزی و مریدپروری 13
7. ایجاد کمون و جایگاه مشخص 14
8. طرح مباحث جنسی و سکس 14
9. آمیزه ای از ادیان و دیدگاه های مختلف 15
10- عدم برخورداری از خدا 15
11- نفی شریعت 16
12. استفاده از رقص و مواد مخدر 17
13- اعتقاد به تناسخ 17
منبع: 17
علل گرایش به عرفان های نوظهور
در دهه های اخیر شاهد رشد فرقه های عرفانی ای در سطح جهانی بوده ایم که کشور ما نیز تحت تاثیر آنها قرارگرفته است. عواملی همچون رشد ارتباطات و اطلاعات، سرخوردگی از عقلانیت مدرن، شکست نظام های مادی، فراغت بیشتر، تنوع طلبی، برنامه های نظامی و اطلاعاتی، افزایش تحیر بشر و... بر ایجاد گرایش به عرفان های نوظهور افزوده است. در این عرفان ها الزاما نزدیکی و محبت خداوند هدف اصلی نبوده است و اهدافی مانند عشق، شادی، آرامش جای آن را گرفته است با این حال عواملی مانند: ترویج تکثر گرایی دینی، مرید پروری، ایجاد کمون و پایگاه، معرفی عشق به عنوان هدف، توجه به درون و اخلاق، توجه به مسائل جنسی و... ویژگی های کم و بیش مشترک میان آنهاست. مجموعه این مباحث مورد توجه و اهتمام نگارنده در این نوشتار بوده که در مقام تبیین و تفصیل آن بر آمده است. اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
نیاز به معنویت که از نیازهای فطری و اولیه انسان ها با وجود تغییرات فراوان همچنان زنده است و با وجود رشد و توسعه علم و فن آوری همچنان از مقولات موثر بر جهان می باشد و بدون بررسی و تحلیل آنها تصمیم گیری برای کشورها غیر ممکن است حتی گویا در دهه های گذشته این نیاز که به شکل های گوناگون سعی در کتمان آن داشتند با قدرتی بیشتر سر برآورده و تاثیراتی شگرف بر جامعه جهانی داشته است. از سوی دیگر هر جا که نیاز و منافعی است امکان تحریفات و بدعت ها و سوء استفاده های گوناگون فراهم است و عده ای کالای بدلی خود را به عنوان اصل می فروشند، خصوصا در مباحث عرفانی به دلیل پیچیده بودن و چند بعدی بودن آنها موارد زیادی از انحراف دیده می شود با افزایش روزافزون اطلاعات و ارتباطات این تغییرات در کشور ما نیز تاثیرات کم و بیشی گذاشته است و ما در نیز در نگاهی به دور و اطراف خود می توانیم تاثیراتی از این عرفان های نوظهور که گاهی با عنوان هایی چون شاد زیستن، موفقیت، آرامش و غیره به جوانان معرفی می شوند را ببینیم لذا برای جامعه محققین ما ضروری است که در مورد این مسائل حساس بوده و به بررسی آنها بپردازند.
معناشناسی
عرفان
واژه عرفان و معرفت از نظر لغوی به معنای «شناختن» می باشد اما در اصطلاح متفاوتند. (معرفت) هر نوع شناختی را شامل می شود؛ اما (عرفان) شناخت ویژه ای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل می شود. البته شناخت های شهودی فراوانند، اما همگی عرفان نیستند. عرفان عبارت است از «شناخت شهودی و باطنی خدای متعال، اسماء، صفات و افعال او». شناخت عرفانی با شناخت عقلی متفاوت است. شناخت عرفانی از سنخ مفاهیم و الفاظ و صورت های ذهنی نیست بلکه از سنخ یافتن و دریافتن است. (شریفی، درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفان های کاذب، ص 23) در عین حال، کسانی که از چنین شناختی بهره مند می شوند، ممکن است بخواهند آن را برای دیگران بازگو کنند و آنان را نیز در جریان آن تجربه معنوی و شهود باطنی خود قراردهند. در چنین حالتی چاره ای جز بهره گیری از مفاهیم و صورت های ذهنی و استفاده از قالب الفاظ ندارند. گرفتن علم حصولی از علم حضوری و ریختن علم حضوری و شهود باطنی در قالب الفاظ و مفاهیم ذهنی را عرفان نظری می گویند. عرفان نظری، عملی میان رشته ای است که با فلسفه و کلام و قرآن و حدیث در ارتباط است. همان طور که در عرفان عملی نیز با فقه و اخلاق در ارتباط می باشد
علل گرایش به عرفان های نوظهور