بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد
نگارگری یکی از هنرهای درخشان ایرانیان در دوره اسلامی است. نگارههای ایران منابعی هستند که ویژگی های انسانی، اجتماعی و هنرهای ادوار مختلف را از خود بازتاب می دهند و محققان و پژوهشگران می توانند با مطالعه و مراقه در آنها به تشخیص، تبیین و تفسیر این ویژگی ها بپردازند و به کمک داده ها و اطلاعات مکتسب کمبود اطلاعاتی در زمینه های مذکور را جبران نمایند.
عنوان : بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه ۴
تاریخچه مختصر دورة تیموری ۹
کاخ ها ۱۹
تطبیق متن نسخه و موضوع نگارة مورد بحث ۲۰
موضوع نگاره و توصیف کلی آن ۲۰
شخصیت های نگاره ۲۲
شخصیت های اصلی ۲۲
شخصیت های فرعی ۲۳
ساختار بنا و تزئینات آن ۲۵
ویژگیهای معماری کوشک ۲۵
سر در ورودی ۲۷
حیاط ۲۹
کاخ و تزئینات وابسته ۳۰
موضوع نگاره و توصیف کلی آن ۳۶
ویژگی های معماری کاخ ۳۸
ساختار بنا ۳۸
دیوار و سر در ورودی و تزئینات وابسته ۳۹
کاخ و تزئینات وابسته ۴۱
بنام خدا
مقدمه:
یکی از ویژگی های هنری که در این نگاره ها بازتاب یافته، معماری اسلامی ایران است، نگارگران ادوار مختلف اسلامی ایران- از دوره های سلجوقی تا دوره قاجار در آثار متنوع خود، انواع بناها را به تصویر کشیده اند. نگارنده معتقد است با مطالعه و بررسی بناهای منقوش و تجزیه و تحلیل عناصر تشکیل دهنده آنها (عناصر ساختاری و تزئینی) می توان به نتایجی سودمند در رابطه با معماری هر دوره از ادوار اسلامی رسید. برای مثال می توان به نگارهای از دوره تیموری اشاره نمود که فضای درونی یک حمام را نشان می دهد. اهمیت این نگاره زمانی آشکار می شود که بدانیم در میان انواع بناهایی که از این دوره باقی مانده اند، هیچ حمام پا برجایی شناسائی نشده است و محققان هنر معماری تیموری در مطالعات و بررسی های خود تنها به بقایای ناچیز و مختصر سه دستگاه حمام این دوره استناد می کنند. پر واضح است اگر به این نگاره به عنوان مدرک معتبر و مستند نگریسته شود و داده های استخراج شده از آن با دادهها و اطلاعات بقایای حمام های این دوره ترکیب و تلفیق گردد، نتایج سودمند و مفید فائده حاصل خواهد شد.
اما متاسفانه تا کنون به این مدارک مهم بهای چندانی داده نشده و در جریان مطالعات و بررسی معماری ادوار مختلف اسلامی، جایگاه شایستهای حتی به عنوان منابع اطلاعاتی مکمل برای آنها در نظر گرفته نشده است.
این بی توجهی یا دست کم، کم توجهی، عمدتاص ریشه در نوع نگرش محققان غربی هنر اسلامی ایران داشته و متاسفانه در نوع تفکر محققان و پژوهشگران ایرانی نیز ریسه دوانده است. در نظر اغلب محققان غربی، نگارگران ایران همچون دوستان صوفی خود در تلاش بوده اند تا به خاک زمینی تجلی «باغ ملکوتی» بخشند. آنان در پی آن نبودند که جهان مادی عادی را آنگونه که به حواس می آمد با همه ناهماهنگیها، درشتی ها و تصادفات نامطبوع آن مجسم کنند. (بورکهارت، ت 13ص44)
به عقیده این محققان “اگر نگارگری به نقاشی کردن واقعیت مشهود بپردازد، تنها با بذله سرایی سست مایه که هدفی چنین نابخردانه را پیش روی نگارگر می گذارد همراه و همقدم شده است”. (کورکیان، م. وسیکر، پ. 13، ص2)
و متاسفانه این پژوهشگران حکم کلی خود در مورد نگارگری ایران را با این جمله که «نقاشان ایران، هیچگاه، ممتد رسیدن به واقع گرایی (رئالیسم) را ندارند.» (بینیون، ل. و دیگران. 13 ص25)، صادر کرده اند و با صدور همین حکم کلی راه را بر مطالعات آتی که به نوعی ریشه در واقع گرایی نگارگری ایران دارد، بسته و یا لااقل بسیار تنگ و باریک کرده اند.
اما به اعتقاد نگارنده بر این نگرش و طرز تفکر محققان غربی هیچ خورده و انتقادی وارد نیست. چرا که تفسیر این گونه نگارههای ایران دقیقاً باب طبع روشنفکران فرامدرن غربی است. آنها که از فردگرایی جامعه مدرن خود رنج می برند و در چنبره تکنولوژی دچار از خود بیگانگی شده اند، بهشت گمشده را در معنویت های فراموش شده جامعه ماقبل مدرن سراغ می گیرند. از این منظور، بدویت نگارههای ایران و عرفان گرایی و صوفی گری نگارگران برای متفکران و محققان غربی ذرهای از آن بهشت گمشده به حساب می آید. آنها در مناسبات ما قبل مدرن به دنبال تصویری مثالی و عارفانه از انسان شرقی هستند و کاری با رنجها، مشکلات و دغدغههای زمینی او ندارند. بنابراین نبایستی بر نگرش و رویکرد این چنین آنها بر نگاره های ایران خوده و ایراد بگیریم. بیشترین انتقاد متوجه محققان و اندیشمندان شرقی است که احکام صادر شده از دنیای غرب را ملکه ذهن خویش کرده اند و درون همین نظام فکری وارد شده از غرب حرکت می کنند.
اینان نیز به گونه ای دیگر بر احکام صادر شده غربیان مهر تایید می زنند. هر چند در ظاهر تفاوتی بین دیدگاههای آنها و محققان غربی وجود دارد اما علی رغم این تفاوت ظاهری، نتیجه یکی است: «فضای مینیاتور فضای عالم مثال است». (نصر، ح. 13. ص16)
درست است که برخی از نگاره ها به دلیل موضوع های تمثیلی خود، از ذهنیت «به جرات می توان گفت که هنرمندان اسلامی با تاکید بر اصل عدم رعایت واقع گر این به محتوای غنی از لابهلای مضامین مورد نظر دست یافتهاند». (کاشفی، ج. 13 ص46)
نگارگر ریشه گرفته اند. اما اولاً همه نگارههای ایران که به بستر تمثیل ایجاد نشدهاند. نگاره های فراوانی وجود دارد که رویدادهای زمینی چون جنگ، احداث بنا و… را تصویر می کنند. ثانیاً با تجزیه و تحلیل برخی از همین نگارههای تمثیلی نیز می توان به اثبات واقع گرایی نگارگر پرداخت.
نگارنده در این پژوهش کوشیده است که واقع گرایی یکی از تاثیر گذارترین نگارگران ایران، یعنی کمال الدین بهزاد را در نمایش معماری مساجد به اثبات رساند. می توان با استفاده از نتایج این تحقیق و منابع و اطلاعات دیگر معماری تیموریان را بیش از پیش شناخت. انتخاب شدن نگارههای بهزاد نیز به این دلیل است: همانطور که می دانیم دوره بهزاد عصر طلایی نگارگری بود. (بینیون، ن. و دیگران. 132. ص 226)
از این عصر طلایی نگاره های بسیاری باقی مانده که تاثیر اندیشه و قلم بهزاد در فرآیند آفرینش آنها انکار ناشدنی است.
کمال الدین بهزاد از معدود نگارگرانی بود که همه نوع بنا را در نگاره های خود به نقش در آورده است. از جمله مسجد که فضایی قدسی و آسمانی است و بررسی مساجد در نگاره های وی ما را در شناخت بشیتر فضای هنری آن دوره، معماری و روش ترسیم یاری می کند.
از سوی دیگر بعضی پژوهشگران و معتقدند که بهزاد نقاش فرسک بوده و فقط گاهگاهی به مصور کردن کتاب می پرداخته است. (همان ص 244)
بصورت دوستی این عقیده میتوان به تبیین رابطهای بین بهزاد، نگارگری و معماری پرداخت. رابطه ای که مسلماً در روند تأثیر پذیری بهزاد از نیاهای واقعی اطراف در خلق بناهای منقوش، نقش به سزائی داشته است.
برخلاف اغلب محققان هنر نگارگری ایران، تعداد اندکی نیز معتقدتذ هنگامی که بیننده به نگاره های بهزاد نگاه میکند، دیگر با دنیای ابری و پیچیده مواجه نیست بلکه با دنیای واقعی رو به روست که به طور موقت با وقایع خاص خود در دو زمان برپا شده است. (ص 164 از کتاب دوازده رخ)
تاریخچه مختصر دورة تیموری
تیمور فرزند امیر ترغای در سال 736 هـ.ق در شهرکش (در جنوب سمرقند) متولد شد و ایام جوانی را در میان طایفة براساس به سپر برد تا این که در دستگاه امیرحاجی برلاس جای یافت.
در سال 762 که تغلقخ آن به ماوراء النهر لشکر کشید، تیمور همراه امیرحاجی برلاس به خراسان گریخت.
اما پس از مدتی به ماوراء النهر لشکر کشید و خان کاشغد حکومت شهرکش را به او واگذار کرد. پس از آن که تیمور با خواهار امیرحسین که قسمتی از خراسان و ماوراء النهر در تصرف داشت ازدواج نمود، ملقب به گورکان (داماد) شد.
پس از مدتی همکاری بین امیر تیمور و امیرحسین، سرانجام بین آنها خصومت به وجود آمد و امیرتیمور پس از کشاکش های چندی بر امیرحسین غلبه کرد. سپس در همان سال وارد سمرقند شد و قوریلتایی تشکیل داد و به ظاهر به نیابت از سوی یکی از شاهزادگان اولوس جغتای قدرت ار به دست گرفت و به توسعه قلمرو خود پرداخت. در سال 782 هـ.ق سپاهی به سردارای فرزند ش میرالشاه، روانة خراسان کرد و خود در پی آن سپاه به ایران یورش آورد و پس از جنگ های متعدد، تمامی نواحی خراسان، سیستان و افغانستان را به تصرف خود درآورد.
در سال 788 هـ.ق یورشی سر ساله به منظور فتح نواحی فارس، عراق در عجم، آذربایجان به سوی اصفهان حرکت کرد و علی رغم ایستادگی مردم، اصفهان را فتح نمود. در سال 794 هـ.ق سیقو به طرح یورش دیگری به ایران پرداخت. دو از طریق سلطانیه به گرجستان رفته و برای برا دوم تفلیس را متصرف شد. پس از آن سفری طولانی در پیش گرفت و از سمت جنوب به بغذداد رفت و بعداًمتوجه شرق شده، وارد لرستان و خوزستان گردید. اوتادین تاریخ توانسته بود تعدادی از سلسله های کوچک را از تخت به زیر بکشد. از جمله «آن کرت» در هرات و «آل مظفر» در فارس و کرمان.
تا سال 805 هـ.ق سرزمین های زیریوغ تیمور گسترش یافته بود. این سرزمین ها از مشرق با امپراطوری چین و از مغرب با اروپا همسایه بودند. پس از فروکش شعله های جنگ تیمور شروع به ایجاد روابط سیاسی با کشورهای همسایه نمود. درست در همین دوران است «روی گنذالز» رئیس تشریفات دربار فرمانروایی کاستیل و لئون وارد سرمزین های تحت سلطة تیمور شد.
کلاویخو که مردی تیزبین و نکته سنج بود، مشاهدات خود را در سفرنامه ا توصیف نمود. کلاویخو در سال 807 هـ.ق به سمرقند رسید. «در این هنگام تیمور دوران سخت پیری خویش را می گذراند. کلاویخو شرح میدهد که «چشمان او خوب نمی دید و از فرط پیری پلک هایش فرو افتاده بود.» (گلمبک، ل.و ویلبر، د. ؟ 13 ص 34 سرانجام این امیر مقتدر در جریان لشکرکشی یه سمت چین در شهر اقرار در نتیجة بیماری در گذشت.
در دوره تیمور (771ـ807 هـ.ق) سمرقند ـ پایتخت او ـ تجلی گاه هنر معماری ایران و سایر بلاد مفتوحه بود. معماری ایران در آن شره با هنر های دیگر سرزمینهای اسلامی درآمیخت و از خود شاهکارهایی باشوه و مجلل به یادگار گذاشت.
مطالعات نشان م دهد که تیمور به دنبال نوعی مشروعیت بخشی به حکومت خود از طریق فرمولی بود که او را همچون وارثی برای چنگیزخان وظیفة بغداد معرفی کند. کتیبه هایی که در نقاط برجستْة بناها چون ایوان ها و مناره ها کار گذاشته شده بودند، از یک طرف اشاره به دودمان مغولی تیمور داشتند و از طرف دیگر او را چون نگهدارندة دین به مردم می شناسانند.
معماری با ابعاد احساس برانگیز، وفور کاشی های درخشان و استحکام اشکال هندسی خود می توانست تأثیر گذارترین وسیله برای این ایدئولوژی محسوب شود. (کلاویخو، ر.گ. ؟3) ص 31) شاید بتوان دستور ساخت بناهای رفیع و باشکوه چون مسجد بی بی خانم و گور امیر را برآمده از درون همین ایدئولوژی دانست. او حتی در سخت ترین شرایط روحی و جسمی دست از این تفکر جاه طلبانهاش برنداشت. کلاویخو که در این آخرین سال های حیات تیمور و به خدمت او رسیده بود، در این باره می نویسد: «تیمور با آن که نمی توانست برزین بنشیند. باز بر تخت روان، همواره به ساختمان ها ی نوبنیاد سرکشی میکرد.»
(همان ص 301) . پس از مرگ تیمور در سال807 هـ.ق ، درگیری ها و کشمکشهای فراوانی بین پسران و نوادگان او در گرفت. پیرمحمد و سلطان خلیل از یک سو در اندیشة تاج پادشاهی او بودند و از سوی دیگر شاهرخ پسر بزرگ تیمور مترصد تکیه زدن بر تخت پادشاهی بود.
شاهرخ، سرانجام به پیروزی رسیده و در سال 812 هـ.ق با سپاهیان خود وارد سمرقند شد و مقام خود را به عنوان جانشین قانونی تیمور تثبیت نمود. او که سالها در هرات می زیست و بر خراسان بزرگ حکومت داشت، مرکز قدرت و فرهنگ را از سمرقند به هرات منتقل نمود.
در دورة حکومت چهل و سه سالة این پادشاه، کشور از آرامش و رفاه ملموسی برخوردار شد. او به علما و شعرا بسیار توجه داشت و پایتختش ـ هرات ـ در این زمان از مهمترین مراکز علمی و ادبی و هنری کشور گردید. وی که تحت تأثیر سنتهای پادشاهی ایران رشد کرده بود، شعر می گفت و دارای خطی خوش بود. کتابخانه ای به فرمان او در هرات بنا گردید که مرکز اجتماع علما، ادبا، خطاطان و نقاشان بود.
با آن که دلمشغولی شاهرخ علم و کتاب بود، در شهر هرات ساختمان های و عمارات متعددی ساخت. وی پس از تحکیم موقعیت سیاسی خود، «دست به مرمت ارگ و حصار شهر هرات و ساخت مدرسه و خانقاه در سمت مشرق ارگ زد.» (گلمبک، ل.و ویلبر، د. ؟ 13 ص 57)
دو شادوش شاهرخ، همسرش گوهرشاد آغا که از تمکن مالی خوبی برخوردار بود ـ با حمایت های مادی خود، در آبادانی شهرها بویژه دو شهر هرات و مشهد سهم بسزایی داشت.
اما هدفی که از معماری برای شاهرخ مترتب بود از اهداف موردنظر تیمور تفاوت داشت. ساختمان های تیمور، تصاویری تبلیغاتی از دنیای فاتح ارائه می دادند، اما بناهای شارهخ، او را چون یک حامی که در قوانین اسلامی و سنت پادشاهی ایران وجود داشت، معرفی می کردند.
با این تحول در ایده ها، تغییراتی در شرایط فرهنگی بوجود آمد که منتج به ظهور دوبارة هنر کتاب سازی گردید. شاهرخ جایگاه خود را در تاریخ، نه از طریق برپاکردن یادمان های آجری ـ همچون تیمور ـ بلکه به وسیله دوباره نویسی تاریخ بیمه نمود. (گلمبک، ل. ؟ 19 ص 8)
با سینغر نیز همچون پدرش ـ شاهرخ ـ به مجالست با ارباب علم و هنر راغب بود و آنان را گرامی می داشت. در سایة توجه او خوشنویسان، مورخان ، نگارگران و مجلدان در کار خود ترقی شایان نمودند. با سینغر در خطاطی مهارت داشت. اوراق قرآن بزرگی که به خط اوست امروز در دست میباشد.
میرزالغ بیک پسر دیگر شاهرخ، پس از مرگ او به تخت سلطنت نشست. او به ریاضیات و نجوم علاقة فراوان داشت و درباریه وی در سمرقند محل آمد و شد اهل ادب و هنر و علمای ریاضی و نجوم ماند غیاث الدین جمشید کاشانی بود. وی در سمرقند مدرسه ای نیز بنا کرد.
پس از کشته شدن الغ بیک به دست فرزندش، دورة سه سالة حکومت او پایان یافت. پس از وی دورة هرج و مرج و حکومت های کوتاه مدت سلاطین تیموری فرا رسید.
پس از مرگ الغ بیگ،ابوسیعدی بهادرخان درسال 855 هـ.ق به تخت پادشاهی تکیه زد. اما در دورة کوتاه مدت پادشاهی، او قلمرو تیموریان از دو سو مورد
تاخت و تاز قرار گرفت: ترکمانان آق قویونلو هرات را به زیر سم اسبان خویش گرفتند و ازبکان شیبانی به سمرقند حمله کردند.
اوزون حسن آق قویونلو و محمد شیبانی از بک با درک این موقعیت که نوادگان تیمور بر اثر درگیری ها و کشاکش های خانوادگی روز به روز ضعیف تر می شوند، هراز گاهی به سرزمین های تیموری حمله می کردند.
در سال 875 هـ.ق پس از جدایی که بین یادگار محمد حاکم هرات و اوزون حسن، صورت گرفت، برای مدت کوتاهی، هرات از دست یادگار محمد خارج شد. اما سرانجام سلطان حسین با یقراء یکی از اعقاب عمرشیخ پسر دیگر تیمور شهر هرات را تصرف کرده با یادگار محمد را مغلوب و معدوم ساخت و بدین ترتیب به حکمرانی دودمان شاهرخ خاتمه داد.
سلطان حسین به مدت 35 سال به هرات و مناطق مجاور آن حکومت کرد وب به یاری دوست صمیمی اش «امیرعلیشیر نوایی» به تجدید حیات فرهنگی هرات اقدام نمود. این حیات فرهنگی، باعث شده که رخی از پژوهشگران هنرهای اسلامی، شهر هرات دورة سلطان حسن بایقراء را با پاریس با فرهنگ امروزی مقایسه نمایند (همان ص 15) . این تجدید حیابت فرهنگی حاصل نشد مگر با حمایت های ماد و معنوی امیرعلیشیر نوایی. «شاید بتوان با نفوذترین شخصیت فرهنگی در هرات را امیرعلیشیر نوایی دانست. اگرچه او سیاستمداری برجسته بود، اما به همان اندازه نیز قطب مهم ادبی و هنری به شمار می رفت.» (بینیون، ل. و دیگران ؟ 13 ص 228)
نوایی از یک طرف به بنا کردن ساختمان ها و عمارات برجسته علاقمند بود و از طرف دیگر، تمام مساعی خود را جهت رشد و ارتقاء هرنرهاو ادبیات به کار میگرفت. ص 14
شاید علاقة نوائی به ساختمان عمارات و بناها را بتوان از درون این جمله خواند میر استخراج نمود که میگ وید: «هر روز به نفس نفیس بدن مقام شرف تشریف میآورد و در بسیاری از روزها دامن بر میان زده ماند سایر مزدوران خشن به دست استاد می داد و کار می کرد.» (خواندمیر ص 10 سال ؟)
این وزیر زمانی که مانند مزدوران لبة دامن در کمربند خود می بست و آجر به دست استاد کاران می داد تا بدین طریق یادمان هایی از زمانه خود بر طراز خاک هرات به یادگار بگذارد، زمانی دیگر چون یک شخصیت فرهیخته، هنرمندان و ادبا و دانشنمدان را به گرد خویش فرا می خواند، تا با تابش خوجود خود بر این محفل، یادگارهایی نه آجری بلکه کاغذی بر صفحات کتاب های این دورة فرهنگی به جا بماند (پنیون، لورنس و دیگران همان جا)
شاید بتوان ارتباطی که بین امیرعلیشیر نوایی، کمال الدین بهزاد و عبدالرحمن جاحی شاء ـ در این انجمن به وجود آم را یکی از عوامل شکوفایی هنرهای چون معماری، نگارگری و ادبیات به شمار آورد. همین پیوند نزدیکی بود که باعث شد بهزاد به مصور کردن چند برگ نسخة خطی خمسة نوائی اقدام کند:
پیوندی زیبا میان متن، معماری و نگارگری ـ با این که سطح فعالیت های ساختمانی در این دوره همچنان بالا بود (گلمبک سال ؟ ص 15) ، اما بی گمان هنر کتاب سازی را می بایست دارای جایگاهی والا و ویژه بین سایر مذهب، حاجی محمد نگارگر،شاه مظفر گارگر، سلطان علی مشهدی خوشنویسو بالخره استاد کمالالدین بهزاد نگارگر در امر کتاب آرایی به فعالیت می پرداختند. (بهاری،1 ؟ 13،ص 38)
مورخان عصر تیموری و نویسندگان قرن بعد، همگی با عبارت ستایش آمیز مهارت و استادی بهزاد را ستوده و حتی برخی از آنان او را بامانی افسانه ای مقایسه کرده اند. (همان)
بابر می نویسد: که برجسته ترین نقاش هرات در اواخر قرن پانزدهم، بهزاد بود، هیچ نقاشی در عالم اسلام مانند کمال الدین بهزاد هروی تحسین همگان را برنیانگیخته است. (گلمبک، ل.، ویلبر ؟ 13، (همان) ص 71)
حیدرمیرزا پسرعمی بابر ـ که درباره بهزاد توصیف اندک روشنتری به دست میدهد نیز با این گفت÷ بابر موافقت دارد که هیچ هنرمندی در آن عصر به پای شاه مظفر و بهزاد نمی رسید. (بینیون،ل و دگیران همان ؟ 13 ص 230)
اما آنچه که بهزاد را به نگارگری بی نظیر و بی همتا مبدل ساخت نه تنها استعداد و قریحة ذاتی او بلکه حمایت ها و پشتیبانی های دوست و حامی او و اغلب هنرمندان یعنی امیر علیشیر نوائی بود. بهزاد نخست به خدمت علیشیر نوائی درآمد و چند وقت بعد وارد خدمت سلطان حسین بایقراء و محفل ادبیا علیشیر که اطراف جامی شاعر گرد آمده بودند، گردید و در اربتاط با این محفل بود که دست به آفرینش نگاره های ظریف، دقیق و فریبنده زد. پس از مرگ سلطان حسین در سال 912 هـ.ق ، فرزندش بدیع الزمان بر تخت سلطنت تکیه زد.
اما او دولت مستجعل بود و بیش از یک سال نپایید؛ چراکه با هجوم سپاهیان محمد شیبانی، شهر هرات به زیر چکمه های این خان از یک رفت و متأسفانه هیچ گاه روزهای خوش فرهنگی خویش را تکرار نکرد. چنانچه بخواهیم این دورة تقریباً صد ساله ـ از تیمور تا بدیع الزمان ـ را از منظر رشد و شکوفائی هنرها بنگریم، به احتمال قریب به یقین به این نتیجه رهنمون خواهیم شد:
ارتقاء هنر معماری و ساختمان سازی در دورة پادشاهی تیمور به دلیل برخورداری او از منابع مادی و هنرمندان مستعد سرزمین های دیگر در دورة دوم که دوران سلطنت شاهرخ و فرزندش الغ بیگ میباشد شاهد ظهور و رشد هنر کتاب سازی در کنار هنر معماری هستیم و بالاخره در دورة سوم که حکومت سلطان حسین بایقراء را شامل می شود، کتاب سازی و هنرهای مربوط به آن چون نگارگری و تذهبیب و خوشنویسی به شکوفایی بسیار می رسند.
این امر در نتیجة محدود شدن قلمرو حکومتی این پادشاه و بالطبع تصنیف قدرت مالی و مادی او که دست او را در امر سرمایه گذاری های کلان در فعالیت های ساختمان می بست و ناگزیر او را به سمت سرمایه گذاری هایی در بخش کتابسازی سوق می داد، ماحصل شد. البته از نقش تأثیر گذار هنرمندان توانائی چون کمال الدین بهزاد در این رستاخیز هنری نباید غافل شد.
کاخ ها
کاخ در نگارة بهزاد ـ از خمسة نظامی (اقبلانامه ، نسخة خطی سال 900 هـ.ق 95ـ1494 م)
شرفنامه و اقبالنامه دو بخشی هستند که آخرین مثنوی مجموعه خمسة نظام ـ یعنی اسکندرنامه ـ را تشکیل می دهند. اسکندرنامه بیان سرگذشت اسکندر و اقدامات اوست. اقداماتی که زیر پوشش ظاهری خود حکمت و عرفان موردنظر شاعر را مستتر کرده اند و تنها خواندة آگاه و تیز بین میتواند به این گنجینه های مستور و مخفی دست یابد. کمال الدین بهزاد با قلم هنر آخرین خود، بعضی از داست های نسخة خطی خمسة نظامی را که متعلق به میرزای فارسی بود، به تصویر کشیده است.
یکی از این نگاره ها داستان یاری گرفتن اسندر ا زهفت حکیم برای گشودن رازها و اسرار خلقت را بازتاب میدهد. در این نگاره که با نام «اسکندر و هفت حکیم» خوانده میشود (بهاری ، 1-؟13 ص 153) باغ و کوشکی به نقش درآمده که به احتمال بسیار ویژگی های معماری باغ ها و کوشک های دورة تموری به طور اعم و باغ ها و کوشک های شهر هرات در روزگار زندگی کمال الدین بهزاد را به طور اخص به نمایش می گذارد.
اهمیت این نگاره و نگاره های دیگر که فضای درون باغ را نشان می دهند، هنگام آشکار میشود که بدانیم بسیاری از باغ های دورة تیموری پس از یک قرن جلال و شکوه از میان رفته و ویران شده اند (ویلبر، د باغ ها ایران و کوشک های آن ص 67 و 68)
نگارنده معتقد است با یاری گرفتن از چنین نگاره هایی و نیز منابع مکتوب تاریخی که از ساختمان باغ ها و کوشک های درون آنها و داده ها و اطلاعات مفصل و جامع ارائه می کنند، میتوان به بازسازی باغ های از میان رفتة تیموری پرداخت. این نگاره با ابعاد 14*20 سانت متر در کتابخانة موزه بریتانیا نگهداری می شود. (کتاب Bihzad ص 152) اسکندر و هفت حکیم.
تطبیق متن نسخه و موضوع نگارة مورد بحث
موضوع نگاره و توصیف کلی آن
نظامی گنجه ای، در شعر بلند خود که چند بیت از آن در قسمت های فوقانی این نگاره نوشته شده است، از خلوت ساختن اسکندر با هفت حکیم (فیلسوف) به منظور رازگشایی اسراار خلقت می گوید. اسکندر فیلسوفان و حکمیان چون ارسطو، بلیناس سقراط افلاطون و الیس فرفوریوس و هرهس را به گرد خویش فرامی خواند تا هریک از آنها با فرهنگ خویش پرده از اسرار این جهان برگیرند و آشکار سازند که «اون بهار جهان چون شکفته» و «بناگر چگونه این بنا را بنیاد نهاده» است (نظامی گنجه ای ص 35 ـ1234) نظامی در شعر خود، هیچ گونه اشاره ای بر ویژگی های ساختمانی «خلوتگه» اسکندر ندارد و به همین دلیل یافتن ارتباطی مستقیم بین متن شعر نظامی ـ و ساختار و تزئینات کاخ (کوشک) درون نگاره ناممکن است.
دانلود کامل بررسی و اثبات واقع گرایی کمال الدین بهزاد در نمایش معماری مساجد
پروژه تحول تمدنهای مختلف و انگیزه فراز و نشیب آنها
هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعداد ها و تواناییها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آنها می باشد... آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدنهای گوناگون و اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی و وضع زندگی ویژة ملت هاست.
عنوان : پروژه تحول تمدنهای مختلف و انگیزه فراز و نشیب آنها
این فایل با فرمت word و آماده پرینت میباشد
فهرست مطالب
مقدمه 3
فرم های هنر 11
جوهر هنر: 12
Valeur شدت Intensite 30
فرم معماری: 35
فرم مجسمه سازی 41
مقدمه
کتاب حاضر که از ماقبل تاریخ آغاز شده و مطالب آن به وجهی فشرده به اوایل قرون وسطی پایان می پذیرد همانند سینمایی هنرهای مصور ملتهای: آشور، کلده، سومر، ایران، یونان، روم، هند و چین را از برابر نظر شما می گذراند و از تحول تمدنها و انگیزة نشیب و فراز آنها تا آنجا که بر ما مکشوف و معلوم گشته است خواننده را آگاه می سازد.
این کتاب به نیت تدریس در رشته باستان شناسی دانشکده ادبیات تهران ( که از سال گذشته به برنامة دروس این رشته افزوده گشته است) فراهم آمده است...
باستان شناسی مخصوصاً در کشورهایی مانند ایران که تمدنی بزرگ و باستانی دارند رشتة بسیار مهم و سودمندی است، زیرا صرف نظر از کشف آثار نبوغ نیاکان و دریافت راز مقاومت ها که درنشیب و فرازهای زندگی و تماس با ملل مختلف به مرحلة بروز و ظهور رسیده است ( و موجب غرور ملی و تقویت نیروی روانی و سرافرازی باطنی نسل حاضر و آینده است)، از نظر حسن جریان زندگی و تماس با ملل مختلف گیتی و جلب سیاحان و رونق بازار اقتصاد کشور نیز اهمیت بسزایی دارد.... هر چه بیشتر بدین رشته توجه شود، بیشتر فرزندان این آب و خاک و اجد صلاحیت علمی برای کاوش و کشف می گردند و کشور را از متخصصان خارجی که هرگز این علاقه و بی غرضی و اطلاع از آداب و رسوم محلی را ندارند بی نیاز می سازند. به سبب محدود بودن صفحات کتاب ارائه پاره ای تصاویر که شرح آنها در مت آمده است، میسر نشد و از هر سبک و یا موضوعی فقط یک یا دو نمونه ارائه گشته است امیدوارم با « پرژکسیون» و تصاویر رنگین که در دست تهیه است ( توأم با توضیح) رفع این نقصیه بشود.
دیباچة آموزنده ای از بانو« هلن گاردنر» آمریکایی دربارة رسم و رنگ و فرم و تکنیک و ساخت هنرها جهت مزید دانش، دانشجویان به وسیلة دوست و همکار عزیزم « بانو دکتر سمیمن دانشور» ترجمه شده است که موجب تشکر است... مطالب این دیباچه در زمینه هنرهای عینی است و در امر ذهنی یا فلسفة هنر، و اینکه: هنر چیست؟ وارد بحث نشده است فقط با یک جمله که: « هنر چیست، نمی دانیم: واقعیتی است که در دست ماست» از بسط مقال و تشریح مطلب و روشن شدن موضوع می گذرد... البته بحث بسیار پیچیده و بغرنجی است که قرون متمادی روی آن اندیشه شده و هر فیلسوفی آنچه به عنوان نظریه اعلام کرده است یکی از وجوه این واقعیت است....در دو کتاب زیبا شناسی که اینجانب تألیف کرده ام به عناوین مختلف از آن گفتگو شده است و چون تصور می کنم نپرداختن به این موضوع، جای خالی و ابهامی در کتاب حاضر باقی می گذارد، کوشش می کنم در همین مقام عصارة آراء و اندیشه های برخی از زیبا شناسان را که تاکنون تدوین شده است تذکار نمایم: برونتیر می گوید: « هنر چیزی و زیبایی چیز دیگری است»
گاستالا معتقد است: « هنر ساختة دست بشر است»
زیبا شناسی می گوید: « بشر پیش از آنکه دانشمند باشد هنرمند بوده است، زیرا حکومت خیال مقدم بر حکومت عقل و تجربه است»
زیباشناسی می گوید:« ساختة هنری محصول دانایی به وسیلة توانایی است»
زیباشناسی می گوید:« هنر لذت و شوری است که عینیت و موضوعیت یافته است»
زیبا شناسی می گوید:« هنر فقط نمایش، یا تجسم نیست، بلکه گزارش و ترجمه ای از روح هنرمند است».
زیبا شناسی می گوید:« هنرمند حقیقت نمی گردد، بلکه آن را خلق می کند».
زیباشناسی می گوید:« هنر مضراب یا زخمه طبیعت و زندگی است که بر تارهای عواطف و احساسات هنرمند نواخته می شود... از این رو همان طور که طبیعت رنگارنگ، و زندگی گوناگون است، عواطف هنرمند و تأثیر هنر او در بیننده در اعصار و طبقات و زمانها و مکانهای مختلف نیز گوناگون می باشد».
زیباشناسی می گوید: هنر زاییدة احوالیست که مستقل از تجسس برای حقیقت و اخلاق و سود و یا تحریک غرایز حیوانی است.
تن می گوید: « در زندگی جاری، اخلاق پادشاه است، ولی در قلمرو دانش و هنر، اخلاق را راهی نیست».
نیچه می گوید:« تشبیه همواره لذت بخش است، ما نیز از هنر لذت می بریم، زیرار هنر یک نوع تشبیهی از جهان است».
نیچه می گوید: هنر عبارت از فعالیت بشر به وسیلة اعلام و ابراز آرزوها برای یک زندگی عالی تر است.
نیچه می گوید: هنر گل زندگی است – و هنر مند دوست واقعی بشر است که این گل خوشبو را بدو هدیه می کند.
نیچه می گوید: تعریف هنر خیلی بغرنج تر از آنست که در یک جمله بگنجد شاید یک تعریف محکم آن اینست که:
« هنر بیان بلیغ ارزشهای (والور) تمام چیزهایی است که مربوط به زندگی است ( منظور از ارزش یا والور جالب و جالبتر بودن است) و اجتماعی بودن هنر از همین رو است که ارزشهای اجتماع را بیان می کند»
نیچه می گوید: « در تحلیل هنر همواره چهار هدف عمده مورد نظر است:
1- فعالیت خلاقة هنرمند
2- ساختة هنری
3- اقبال جامعه
4- ارتباط هنر با نظم جامعه»
گوته می گوید : « هر هنر، می یابد مانند هر زندگی و هر کار، از پیشه که لازمه اش تقلی داست آغاز گردد».
شیللر می گوید: هنر مایة زندگی کردن نیست، بلکه وسیلة بازی بی شائبه است« با زیبا، جز بازی نباید کرد».
شیلرر می گوید:« هنر دعوتی است بسوی سعادت»
خوشبختانه کتابخانه ای در دسترسم نیست والا تعداد این مثالها افزونتر می شد وا حتمالاً موجب کسالت خواننده می گشت... از آنچه تذکار شد چنین نتیجه گرفته میشود که در ابتدای امر، هنر معنای ساخت را داشته است و به تدریج هر چه ذوق آدمی لطیف تر گشته تجسس زیبایی با امر هنر بیشتر توأم شده است تا سرانجام زیبا و هنر تلفیق گشته اند که به عنوان « سودای عرفانی و علو روحانی» تعبیر شده اند.
دوران این تحول، بس دارز است و در پی آن تحول فلسفه ها می آید... برای زیبا شناس و فیلسوف، هر زمان واجد بازیهای فکری بی پایانی است که به جای دور تسلسل می توان آنها را « مارپیچ یا منحنی های بی پایانی است تفکرات هنری» نام نهاد، زیرا هرگز مانند دایره بسته نمی شود وم پیوسته در تعالی است. مشکلات چونی و چرایی هنر، مانند خود هنر هر روز بغرنج تر می گردد شیوه ها یا مکتب ها یکدیگر را طرد می کنند- قواعد و اصول کهنه و فرتوت از میان می روند- مبتکر هر هنری دوستاران نوی و بوجود می آورد- کلمات کهنه می شوند، تغییر می کنند- ذوقیات تازه ای به ظهور می رسند- حیرت ندارد، مانند همه چیز زندگی است، انقلاب و سرعت عجیبی در کار است- صد هنرمند نابعه در فرانسه می شمارند که سن آنان از حدود سی سال تجاوز نمی کند! دوستاران هنر آنان فراوانند و فریادهای تحسینشان بلند است....
زیباشناس و فیلسوف، تا می رود یکی را با دیگری قیاس کند اصل موضوع منتفی می شود....سال گذشته را در فرانسه گذراندم و دوستان هنری جدیدی یافتم، بحث و فحص و مطالعه کردم، سرانجام متوجه شدم: یا احساس تازه ای در جامعة جوان امروز پیدا شده که من فاقد آن هستم، یا واقعاً این جامعه دچار تب سوزانی گشته است که هذیان می گوید... می باید صبر کرد بحران بگذرد تا ببینیم چه باقی می ماند.
برخی از خصیصه ها یا کاراکترهای هنرمند و دوستار مشترک هستند و پاره ای مقایر یکدیگرند چنان که یک کار هنری برای سازنده اش امری است تحلیلی و برای بیننده امری است ترکیبی- فلسفة جدید، آنچه مشترک میان هنرمند و دوستار هنر است به پنج قسمت تشخیص کرده است:
1- عمل افتراق: یعنی موردی که وادار می کند ما امری از امور زندگانی را نادیده گرفته به فراموشی بسپاریم.
2- عمل تصفیه شهوات: شهواتی که محل و امکان اجرا در زندگانی ندارند و به وسیلة هنر اطفاء می شوند.
3- فعالیت تکنیکی: که بیشتر مربوط به سازنده است و دوستار هنر بندرت از آن اطلاع دارد.
4- عمل تکامل: که از طریق اجرای آرمانها و آمال زندگی گام نهادن است.
5- عمل افزوده: به لذتهای واقعی زندگی افزون است، خاصه برای آنان که کم دارند، یعنی لذت هایی جدید ایجاد کردن که به رایگان به دست آمده و تعلق به خود هنرمند است و از او سلب نمی گردد.
در این پنج اصل، دوستار هنر با هنرمند شریک است( ولی به وجهی مبهم و اندکی سطحی ) یعنی با این تفاوت که هنرمند قادر است خلق کند اما دوستار هنر قارد نیست.
همچنین برای هنرمند خلاق نیازهایی روانی قائل شده اند:
1- نیاز به بقای اثر یا دوام روح آثار
2- احتیاج به لذت، و فرار از ناملایمات و کسالتها
3- نیاز به خلق آثاری جهت ارضای حس خود پسندی و منیت و تفاخر و نشان دادن قدرت و توانایی.
4- احتیاج به عالم خلود، یعنی گریختن به جهانی آزاد و ایده آلی که ماوراء گرفتاری های اجباری زندگی است.
5- لذت مسبب بودن: این لذت در تمام افراد چه کوچک و چه بزرگ و حتی در حیوانات مشاهده می شود و صرف نظر از هنر، در تمام امور زندگی یک صفت بارزی است .... بقول، لسینگ: بشر، در هر تحریک شدید، قوای خود را بیش از آنچه که هست تصور می کند شعف قدرت،و لذت فتح ( که مسبب جنگهاست) از همین رو است.
ملاحظه می فرمایید که ما نیز سرانجام به نتیجه نهایی یا مثبتی نرسیدیم....منتهی، کاری که شد شاید این باشد که اندکی ذهن شما را روشن کرده و موجبات تفکر بیشتری را در این امور فراهم ساخته باشد. در خاتمه باید بگوییم که ممکن است در تحلیل اوضاع تاریخی و جغرافیایی و مذهبی و فلسفی کشورهایی که ذکر هنرشان در این کتاب آمده است و همچنین در کوششی که جهت نشان دادن تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد هر کشوری در هنرهای آنان مبذول داشته ام چنانکه باید توفیق نیافته باشم و حتی خطاها و لغزشهایی نیز مشاهده شود ولی چون برای اولین بار چنین کتابی به زبان فارسی انتشار می یابد امید دارم همکاران گرامی و صاحبنظران و منتقدان بر اینجانب منت نهند و از نادرستی ها مرا آگاه فرمایند تا در چاپ آینده و یا در جلد دوم تصحیح گردد.
دیباچه
فرم های هنر
دیباچة حاضر از کتاب « هنر در طول قرون The art through the ages تألیف: خانم هلن گاردنر Helen Gardner نویسندة نامدار آمریکایی ترجمه شده است.
جوهر هنر: هنر چیست؟ نمی دانم..... جوهر اصلی این پدیدة اسرار آمیز و وصف ناپذیر ما را حیران می سازد. اما در عین حال بطور قطع و یقین می دانیم که از قدیمترین زمانها تاکنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعکس ساخته اند که ما آنها را آثار هنری می نامیم.... و ضمناً می دانیم که هنر در زندگی بشر، اصلی اساسی است.
اگر از ما آثار معماری، نقاشی، کاشی سازی، موسیقی، شعر و نمایش و رقص را باز گیرند چه نوع زندگانی ما خواهد گشت؟
آثار هنری همواره موجود بوده و جاودانه وجود خواهند داشت و برای سعادت بشری اصلی اساسی بشمار می روند...آثار هنری تجارب انسانی هستند که شکل به خود گرفته اند و ما از دریچة حواسمان بدانها می نگریم و لذت می بریم ما نقاشی و رقص را با چشم می بینیم، ادبیات را با گوش می شنویم و هم با دیده می نگریم، موسیقی را استماع می کنیم، نقشی بر سنگ یا بر سطحی فلزی یا گلی را با دست لمس می کنیم و نرمی مخمل یا ابریشم را بمدد حس لامسه احساس می کنیم، لکن راه هنر به همین سادگی نیست... تأثیرات حسی ما به عکس العمل های احساسی منجر می شود. و ذکاء ما به عقل می انجامد و سرانجام، احساس و ذکاوت ما به مرحلة ادراک منتهی می گردد. این ادراک چگونه حاصل می شود؟ فرمولی قطعی و صریح موجود نیست که ادراک هنری را روشن کند. پیچیدگی یا تعقید پدیده ای که هنر نام دارد در آنست که از نظرهای گوناگون مورد بحث قرار می گیرد و هیچیک از این نظرها را بر دیگری برتری نیست- هر کس در برابر یک اثر هنری از نقطه نظر خود، نقطه نظری که عادت و اخلاق و روحیة شخصی او در آن دخالت دارد، قضاوت می کند و این قضاوت با قضاوت دیگری که دید خاص و متفاوتی دارد بی شک دیگرگون خواهد بود- در نقد هنری مهم این است که نقاد از تمام نقطه نظرها، هنر را مورد مطالعه قرار دهد، و این چنین ادراکی ذکاوتمندانه و غنی خواهد بود.
بنابراین در مطالعة یک اثر هنری می باید اصول زیر را در نظر داشت: باید دانست که یک اثر هنری عبارت از شکل یا فرمی است که هنرمندی آفریده است... این اثر بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدنی خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی می باشد و معمولاً خدفی را شامل است.
دانلود کامل پروژه تحول تمدنهای مختلف و انگیزه فراز و نشیب آنها
چرخ دنده ها و روشهای تولید آن ها- در 35اسلاید-ppt پاورپوینت
چرخدنده وسیلهای است برای انتقال توان دورانی از یک محور به محور دیگر که طی آن مقدار گشتاور و یا سرعت دورانی و یا جهت چرخش و یا راستای محوری میتواند تغییر کند. تسمه و زنجیر نیز همین کار را می کنند اما با کیفیتی متفاوت.
تاریخچه
در ابتدا از چرخدنده ها استفاده می شد اما دندانه ها به شکل امروزی نبودند و معایب زیادی داشتند تا با کشف یک منحنی جدید به عنوان دندانه(یعنی:منحنی اینوولوت) چرخ دنده ها تکامل پیدا کردند
چرخ دنده ها یکی از پرمصرف ترین وسایل انتقال قدرت و حرکت هستند. مکانیزم چرخ دنده ها سیستمی است که حداقل از دو چرخ دنده تشکیل شده است که بصورت جفت کار می کنند. به همین دلیل آن را مکانیزم چرخ دنده می نامند. از نظر انتقال قدرت ، مکانیزم چرخ دنده شامل یک چرخ دنده محرک و یک یا چند چرخ دنده متحرک می باشد. معمولاً به کوچک ترین چرخ دنده مکانیزم ،پینتون و چرخ دنده دیگر چرخ می گویند.امروزه بیشتر دستگاه های موجود در صنعت دارای چرخ دنده هستند و با پیشرفت روز افزون صنعت ،چرخ دنده ها نقش انکار ناپذیری دارند. چرخ دنده ها بر حسب موقعیت مکانی محور ها نسبت به یکدیگر در شکل های گوناگونی طراحی و ساخته می شوند و حرکت چرخشی یک محور را به محور دیگر از طریق اتصال دندانه ها منتقل می کنند.
تاریخچه چرخ دنده
تاریخچه چرخ دنده ها حدود سه هزار سال پیش برآورد می شود. در تمدن های قدیم برای نخستین بار چرخ دنده های چوبی ساخته شد. رومیان چرخ دنده های چوبی را برای به حرکت درآوردن سنگ آسیاب ساختند. یک نمونه از بالابر چوبی برای انسان در شکل زیر نمایش داده شده است.
در قرن هجدهم و همزمان با انقلاب صنعتی در اروپا، نیاز شدید به چرخ دنده فلزی احساس شد ،که با استفاده از روش ریخته گری، چرخ دنده چدنی به تولید آن پرداختند. سپس ماشین تراش اختراع شد و به کمک این ماشین ها چرخ دنده های فولادی را تولید کردند.
در قرن نوزدهم ، با توسعه کشتی های بخار و ماشین های ابزار ، کاربرد چرخ دنده ها نیز توسعه یافت. با آغاز قرن بیستم ،خودرو و هواپیما بوجود آمد و دریچه نوینی در صنعت چرخ دنده سازی گشوده شد. مرحله به مرحله ماشین های نوین چرخ دنده سازی تولید شد و سبب ساخت چرخ دنده های مناسب ،با جنس های مختلفی شد. که امروزه این گونه شاهد این پیشرفت صنعتی چرخ دنده ها هستیم. در شکل زیر مشخصات یک چرخ دنده نشان داده شده است.
انواع چرخ دنده ها
چرخ دنده های ساده
این چرخ دنده ها ،ساده ترین نوع چرخ دنده ها به حساب می آیند ،دندانه های مستقیمی دارند و با محور چرخ دنده در حالت موازی قرار گرفته اند. برای کاهش سرعت و افزایش قدرت ،در بسیاری از مواقع تعداد زیادی از آنها را کنار هم قرار می دهند. روی محورهای موازی جهت حرکت یکی از آنها ، خلاف جهت حرکت یکی از آنها است. اگر بخواهند دو چرخ دنده درگیر در یک جهت حرکت کنند بین آنها چرخ دنده سومی را قرار می دهند تا جهت حرکت ورود و خروج یکی شود. در شکل زیر نمونه آنها را مشاهده می کنید. به چرخ دنده های ساده ،مارپیچ و جناغی ،چرخ دنده پیشانی نیز می گویند.
به دلیل ساخت آسان ارزان است و به همین دلیل کاربرد زیادی در صنعت دارند. برای مثال در ساعت های کوکی و اتوماتیک ،ماشین لباس شویی ،پنکه و نمونه اینها کاربرد دارند. بزرگ ترین عیب آنها سرو صدای زیاد است. هر بار که دندانه یک چرخ دنده به چرخ روبرو می رسد ، صدای کوچکی در اثر برخورد ایجاد می شود ، و زمانی که تعداد زیادی از این دندانه ها به هم برسند ،صدا بیشتر می شود ، تا جایی که حتی در دراز مدت ، این برخورد ها باعث شکستن دندانه ها می شوند.
چرخ دنده های مارپیچ
دندانه های این چرخ دنده مورب هستند و با محور چرخ دنده در حالت زاویه داری قرار گرفته اند. در هنگام چرخش یکی از چرخ دنده ها ، ابتدا نوک دندانه ها با هم تماس می یابند ، سپس به تدریج دو دندانه با هم درگیر می شوند ،و این درگیری تدریجی باعث کاهش سرو صدا می شود. همچنین مکانیزم چرخ دنده ،نرم کار می کند ، سطح تماس پروفیل دنده ها نیز نسبت به چرخ دنده ساده بیشتر است و انتقال قدرت بزرگی انجام می شود. در شکل زیر نمونه آن را مشاهده می کنید. این گونه چرخ دنده ها در صنعت خودرو سازی کاربرد زیادی دارند.
چرخ دنده های مخروطی
انتقال نیرو توسط این نوع از چرخ دنده ها تحت زاویه 900 ، کوچک تر از 900 و یا بزرگ تر از 900 امکان پذیر است ، بنابر این برای انتقال قدرت 0تحت زاویه مورد نظر بهترین چرخ دنده محسوب می شوند. البته در صنعت غالباً با محور های عمود بر هم بکار میروند. دندانه های آنها بر روی مخروط ناقص بصورت ساده یا مارپیچ ساخته می شوند. این چرخ دنده ها در جعبه دنده ها و دیفرانسیل کاربرد زیادی دارند.
چرخ دنده حلزون و پیچ حلزون
این چرخ دنده ها در صنعت جایگاه ویژه ایی دارند. اگر بخواهیم تغییر زیادی در سرعت و یا قدرت ایجاد کنیم ،از این منکانیزم بهره می گیریم. بزرگ ترین مزیت جالب این مکانیزم اینست که پیچ حلزون براحتی می تواند چرخ دنده حلزونی را به حرکت دآورد ، در صورتی که چرخ دنده حلزونی نمی تواند ، پیچ حلزون را بچرخاند ،زیرا زوایه دنده های پیچ حلزون به قدری کوچک است که وقتی چرخ دنده حلزون می خواهد آن را بچرخاند ،اصطکاک بسیار زیادی پدید می آید و مانع از حرکت پیچ حلزون می شود. این ویژگی به ما امکان می دهد تا در جاهایی که به قفل خودکار نیاز داریم از این چرخ دنده بهره بگیریم. این چرخ دنده ها در دستگاه هایی همچون بالابر ها و جرثقیل ها کاربرد زیادی دارند. مثلاً در یک بالابر اگر موتور از کار بیافتد ،چرخ دنده ها قفل می شوند و از پایین آمدن بار جلوگیری می کنند. چرخ دنده پیچ حلزون در دیفرانسیل کامیون ها و خودروهای سنگین نیز کاربرد دارد.
مکانیزم چرخ دنده های جناغی
دنده های این نوع از چرخ دنده ها روی محیط استوانه نسبت به هم زاویه کوچک تر از 900 می سازند و بصورت عدد 7 یا 8 ساخته می شوند. این چرخ دنده ها در دستگاه های نورد غلتکی فولاد کاربرد دارند. همچنین دستگاه هایی که تحمل نیروی رانشی محوری را ندارند، از این چرخ دنده ها استفاده می کنند.
به علت فرایند دشوار ساخت چرخ دنده های جناغی ، امروزه بیشتر چرخ دنده های دو مارپیچ می سازند که در وسط دندانه ها یک شیار ایجاد می شود و روش ساخت را آسان می کند. چرخ دنده های جناغی در دستگاه های با سرعت بالا چندان رضایت بخش نیستند. در شکل زیر هر دو نمونه را مشاهده می کنید. این نوع از چرخ دنده ها بیشتر در صنایع تلمبه های میدان های نفتی مورد استفاده قرار می گیرد.
چرخ دنده های سیاره ای
چنان چه در شکل زیر مشاهده می شود دو محور این چرخ دنده ها به همدیگر خیلی نزدیک است. به این چرخ دنده ها ،سیاره ایی نیز می گویند. دندانه های آن ها می تواند هم ساده و هم مارپیچ باشد و در کوپلینگ های انعطاف پذیر (ارتجاعی) کاربرد دارند.
چرخدنده وسیلهای است برای انتقال توان دورانی از یک محور به محور دیگر که طی آن مقدار گشتاور و یا سرعت دورانی و یا جهت چرخش و یا راستای محوری میتواند تغییر کند. تسمه و زنجیر نیز همین کار را می کنند اما با کیفیتی متفاوت.
تاریخچه
در ابتدا از چرخدنده ها استفاده می شد اما دندانه ها به شکل امروزی نبودند و معایب زیادی داشتند تا با کشف یک منحنی جدید به عنوان دندانه(یعنی:منحنی اینوولوت) چرخ دنده ها تکامل پیدا کردند
چرخ دنده ها یکی از پرمصرف ترین وسایل انتقال قدرت و حرکت هستند. مکانیزم چرخ دنده ها سیستمی است که حداقل از دو چرخ دنده تشکیل شده است که بصورت جفت کار می کنند. به همین دلیل آن را مکانیزم چرخ دنده می نامند. از نظر انتقال قدرت ، مکانیزم چرخ دنده شامل یک چرخ دنده محرک و یک یا چند چرخ دنده متحرک می باشد. معمولاً به کوچک ترین چرخ دنده مکانیزم ،پینتون و چرخ دنده دیگر چرخ می گویند.امروزه بیشتر دستگاه های موجود در صنعت دارای چرخ دنده هستند و با پیشرفت روز افزون صنعت ،چرخ دنده ها نقش انکار ناپذیری دارند. چرخ دنده ها بر حسب موقعیت مکانی محور ها نسبت به یکدیگر در شکل های گوناگونی طراحی و ساخته می شوند و حرکت چرخشی یک محور را به محور دیگر از طریق اتصال دندانه ها منتقل می کنند.
تاریخچه چرخ دنده
تاریخچه چرخ دنده ها حدود سه هزار سال پیش برآورد می شود. در تمدن های قدیم برای نخستین بار چرخ دنده های چوبی ساخته شد. رومیان چرخ دنده های چوبی را برای به حرکت درآوردن سنگ آسیاب ساختند. یک نمونه از بالابر چوبی برای انسان در شکل زیر نمایش داده شده است.
در قرن هجدهم و همزمان با انقلاب صنعتی در اروپا، نیاز شدید به چرخ دنده فلزی احساس شد ،که با استفاده از روش ریخته گری، چرخ دنده چدنی به تولید آن پرداختند. سپس ماشین تراش اختراع شد و به کمک این ماشین ها چرخ دنده های فولادی را تولید کردند.
در قرن نوزدهم ، با توسعه کشتی های بخار و ماشین های ابزار ، کاربرد چرخ دنده ها نیز توسعه یافت. با آغاز قرن بیستم ،خودرو و هواپیما بوجود آمد و دریچه نوینی در صنعت چرخ دنده سازی گشوده شد. مرحله به مرحله ماشین های نوین چرخ دنده سازی تولید شد و سبب ساخت چرخ دنده های مناسب ،با جنس های مختلفی شد. که امروزه این گونه شاهد این پیشرفت صنعتی چرخ دنده ها هستیم. در شکل زیر مشخصات یک چرخ دنده نشان داده شده است.
انواع چرخ دنده ها
چرخ دنده های ساده
این چرخ دنده ها ،ساده ترین نوع چرخ دنده ها به حساب می آیند ،دندانه های مستقیمی دارند و با محور چرخ دنده در حالت موازی قرار گرفته اند. برای کاهش سرعت و افزایش قدرت ،در بسیاری از مواقع تعداد زیادی از آنها را کنار هم قرار می دهند. روی محورهای موازی جهت حرکت یکی از آنها ، خلاف جهت حرکت یکی از آنها است. اگر بخواهند دو چرخ دنده درگیر در یک جهت حرکت کنند بین آنها چرخ دنده سومی را قرار می دهند تا جهت حرکت ورود و خروج یکی شود. در شکل زیر نمونه آنها را مشاهده می کنید. به چرخ دنده های ساده ،مارپیچ و جناغی ،چرخ دنده پیشانی نیز می گویند.
به دلیل ساخت آسان ارزان است و به همین دلیل کاربرد زیادی در صنعت دارند. برای مثال در ساعت های کوکی و اتوماتیک ،ماشین لباس شویی ،پنکه و نمونه اینها کاربرد دارند. بزرگ ترین عیب آنها سرو صدای زیاد است. هر بار که دندانه یک چرخ دنده به چرخ روبرو می رسد ، صدای کوچکی در اثر برخورد ایجاد می شود ، و زمانی که تعداد زیادی از این دندانه ها به هم برسند ،صدا بیشتر می شود ، تا جایی که حتی در دراز مدت ، این برخورد ها باعث شکستن دندانه ها می شوند.
چرخ دنده های مارپیچ
دندانه های این چرخ دنده مورب هستند و با محور چرخ دنده در حالت زاویه داری قرار گرفته اند. در هنگام چرخش یکی از چرخ دنده ها ، ابتدا نوک دندانه ها با هم تماس می یابند ، سپس به تدریج دو دندانه با هم درگیر می شوند ،و این درگیری تدریجی باعث کاهش سرو صدا می شود. همچنین مکانیزم چرخ دنده ،نرم کار می کند ، سطح تماس پروفیل دنده ها نیز نسبت به چرخ دنده ساده بیشتر است و انتقال قدرت بزرگی انجام می شود. در شکل زیر نمونه آن را مشاهده می کنید. این گونه چرخ دنده ها در صنعت خودرو سازی کاربرد زیادی دارند.
چرخ دنده های مخروطی
انتقال نیرو توسط این نوع از چرخ دنده ها تحت زاویه 900 ، کوچک تر از 900 و یا بزرگ تر از 900 امکان پذیر است ، بنابر این برای انتقال قدرت 0تحت زاویه مورد نظر بهترین چرخ دنده محسوب می شوند. البته در صنعت غالباً با محور های عمود بر هم بکار میروند. دندانه های آنها بر روی مخروط ناقص بصورت ساده یا مارپیچ ساخته می شوند. این چرخ دنده ها در جعبه دنده ها و دیفرانسیل کاربرد زیادی دارند.
چرخ دنده حلزون و پیچ حلزون
این چرخ دنده ها در صنعت جایگاه ویژه ایی دارند. اگر بخواهیم تغییر زیادی در سرعت و یا قدرت ایجاد کنیم ،از این منکانیزم بهره می گیریم. بزرگ ترین مزیت جالب این مکانیزم اینست که پیچ حلزون براحتی می تواند چرخ دنده حلزونی را به حرکت دآورد ، در صورتی که چرخ دنده حلزونی نمی تواند ، پیچ حلزون را بچرخاند ،زیرا زوایه دنده های پیچ حلزون به قدری کوچک است که وقتی چرخ دنده حلزون می خواهد آن را بچرخاند ،اصطکاک بسیار زیادی پدید می آید و مانع از حرکت پیچ حلزون می شود. این ویژگی به ما امکان می دهد تا در جاهایی که به قفل خودکار نیاز داریم از این چرخ دنده بهره بگیریم. این چرخ دنده ها در دستگاه هایی همچون بالابر ها و جرثقیل ها کاربرد زیادی دارند. مثلاً در یک بالابر اگر موتور از کار بیافتد ،چرخ دنده ها قفل می شوند و از پایین آمدن بار جلوگیری می کنند. چرخ دنده پیچ حلزون در دیفرانسیل کامیون ها و خودروهای سنگین نیز کاربرد دارد.
مکانیزم چرخ دنده های جناغی
دنده های این نوع از چرخ دنده ها روی محیط استوانه نسبت به هم زاویه کوچک تر از 900 می سازند و بصورت عدد 7 یا 8 ساخته می شوند. این چرخ دنده ها در دستگاه های نورد غلتکی فولاد کاربرد دارند. همچنین دستگاه هایی که تحمل نیروی رانشی محوری را ندارند، از این چرخ دنده ها استفاده می کنند.
به علت فرایند دشوار ساخت چرخ دنده های جناغی ، امروزه بیشتر چرخ دنده های دو مارپیچ می سازند که در وسط دندانه ها یک شیار ایجاد می شود و روش ساخت را آسان می کند. چرخ دنده های جناغی در دستگاه های با سرعت بالا چندان رضایت بخش نیستند. در شکل زیر هر دو نمونه را مشاهده می کنید. این نوع از چرخ دنده ها بیشتر در صنایع تلمبه های میدان های نفتی مورد استفاده قرار می گیرد.
چرخ دنده های سیاره ای
چنان چه در شکل زیر مشاهده می شود دو محور این چرخ دنده ها به همدیگر خیلی نزدیک است. به این چرخ دنده ها ،سیاره ایی نیز می گویند. دندانه های آن ها می تواند هم ساده و هم مارپیچ باشد و در کوپلینگ های انعطاف پذیر (ارتجاعی) کاربرد دارند.
دانلود کامل چرخ دنده ها و روشهای تولید آن ها- در 35اسلاید-ppt پاورپوینت
اختلالات شخصیتی
تحقیقی کامل و منسجم درباره انواع اختلالات روانی همراه با پی نوشت ها در پایین صفحه 54 صفحه
اختلالات شخصیتی
اختلال رفتاری
نظریه یادگیری رفتاری اجتماعی
مفهوم کلی یادگیری این است که اختلات دوران کودکی به همان طریقی به کودک می رسد که سایر رفتار ها ، انتشار مقاله واتسون به نام روانشناسی از دید رفتارگرا ( 1931) چشم اندازی را عرضه کرد که با نظریه قلیل روانی به رقابت برخاست از نظریه یادگیری رفتاری و اجتماعی ، یادگیری در سرتاسر طول عمر ادامه داشت و از این رو نمی توانست این تصور که شکل گیری شخصیت تا سن بخصوص صورت گیرد . معنی داشته باشد . سرانجام بر عکس نظر یه قلیل روانی کلاسیک ، دیدگاه رفتاری حکم نظریه ای جامع و واجد را نداشت که بتواند تمام رفتارها را توجیه کند بلکه بر عکس نظریه های گوناگون پیشنهاد شده بود که اغلب از زبان مشابهی استفاده می کرد . اما هر کدام از آنها جنبه متفاوتی از روند یادگیری را شرح می داد ( ترجمه منشی طوسی ، 1372 )
یادگیری مشاهده ای
پژوهشگری که بیش از همه یادگیری مشاهده ای یا سرمشق مدل سازی می پردازد ... بندورا[1] که در کنار پیوندش با این موضوع مطالعات بسیار روی پیدایش و درمان اختلالات رفتاری کودکان داشته است . کودکان نشان داده اند که با مشاهده کارهای دیگران می توانند رفتارهای گوناگون ، پرخاشگری ، همکاری ، تأخیر در احساس رضایتمندی ، سهیم شدن کسب این مطالعات نشان می دهند که چگونه یادگیری مشاهده ای باعث شود مشکلی رفتاری آموخته شود یا از بین برود چشم انداز یادگیری اجتماعی که از نگرش باندورا و سایر مطالعات گرفته شده است بر فرایندهای شناخت مانند توجه ، حا فظه و حل مسائل تأکید فزاینده ای دارد.( ترجمه منشی طوسی ، 1372)
نظریه یادگیری رفتاری اجتماعی
یادگیری مشاهده ای
شناخت گرایان ( Cogninvsm )
دیدگاه شناختی – رفتاری:
نگرش روانی – تربیتی:
نظریه متقابل :
تشخیص و طبقه بندی
6- گروهبندی بر اساس سن
7- گروهبندی بر اساس رفتارهای اولیه و ثانویه [1]
9- گروهبندی از دیدگاه متخصصان آموزش و پرورش :
نشانه شناسی اختلالات رفتاری کودکان
* سبب شناسی اختلالات رفتاری
1.عوامل مربوط به خانواده و والدین
الف – ساخت خانواده :
ب) فضای عاطفی و روابط خانوادگی :
ج) اندازه خانواده :
د) موقعیت اقتصادی – اجتماعی خانواده :
2. عوامل اجتماعی – فرهنگی :
4. عوامل زیستی :
عوامل زمینه ساز4[2] و عوامل آشکار ساز52 :
الف ) عوامل زمانه ساز
ب ) عوامل آشکار ساز
4- عوامل برون زاد :
5- محرومیتها و کمبودها :
نقش مدرسه در اختلالات رفتاری دانش آموزان :
ب) سازگاری اجتماعی دانش آموزان در مدرسه
ج) نقش وضعیت تحصیلی در سازگاری دانش آموزان :
تعریف سلامت روان3
پیشینه نظری
بنابر تحقیقات « انجمن ملی بهداشت روانی[3] » :
دیدگاه روانپزشکی
دیدگاه روان تحلیلی
4- هدف نهایی او رشد خلاقیت و تحقق خویشتن است ( خدارحیمی 1374) .
دیدگاه رفتار گرایان : 3
دیدگاه انسان گرایی
دیدگاه هستی گرایی
دیدگاه شناختی
دیدگاه بوم شناسی
منابع :
1- میلانی فر ( 1356)
4- predisposing factor
5- precipiting factor
3-
[3] - Mental Health National Association
[1] - Bandura
تحقیق ازدواج
موضوع تحقیق ازدواج می باشد که در 7 فصل عنوان گردیده است
فرمت ورد تعداد صفحات 41
یکی از مهمترین مسایل در نهاد خانواده، ازدواج و مسایل پیرامون است. ازدواج یک نقطه عطف در زندگی انسان است و یکی از مهمترین تصمیمات طول زندگی فرد است.
ازدواج موفق پایه و بنیانی عالی برای ایجاد خانوادهای شاد و مستحکم است و « هیچ چیزی در جهان نمیتواند زندگی انسانها را شادابتر و بهتر کند مگر افزایش ازدواجهای موفق».
ازدواج در زمره پیچیدهترین روابط انسانی است، ازدواج برخوردی شگفت میان فرهنگ و طبیعت یا قواعد اجتماعی و کشش جنسی است. ازدواج مظهر برخورد فرهنگ و طبیعت است. ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیدهاند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپاداشتهاند. با پذیرش اسلام توسط ایرانیان، سنتها و آیین ازدواج نیز تحت تاثیر اسلام قرار گرفت. اسلام دین کاملی است و بر امر ازدواج اهتمام بسیار دارد. آیات و احادیث پیامبر دلیل روشنی بر این توجه و اهتمام است.
پیامبر اسلام میفرماید:
ازدواج سنت من است.
در اسلام هیچ بنایی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست.
کسی که ازدواج را از ترس فقر و ناداری ترک کند، همانا به خداوند گمان بد برده است، زیرا خداوند میفرماید اگر فقیر باشند، خداوند با فضل و رحمت خویش آنان را بینیاز میسازد.
مرد مسلمان بعد از اسلام هیچ فایدهای بهتر از همسر مسلمان (یا نیکوکار) نبرده است.
در صورتی که بخواهیم در خانواده با مشکلات کمتر و آسیبهای کمتری روبهرو باشیم، نیاز هست که به امر ازدواج توجه کنیم. توجه به ازدواج توجه به خانواده است. یکی از مهمترین کارهایی که میتوانیم انجام دهیم آموزش است اما آیا ازدواج نیاز به آموزش دارد؟ آیا اجداد و نیاکان ما برای ازدواج آموزش میدیدند که ما الان نیاز به آموزش داشته باشیم؟ و آیا این مساله اینقدر جدی است که باید برای آن آموزش دید؟
ما معتقدیم که ازدواج نیاز به آموزش دارد و اجداد و نیاکان ما هم این آموزش را میدیدند. آنها از طریق ارتباطات چهره به چهره و مشاهده رسومی که تا حد بسیار زیادی انعطافناپذیر بود و به دلیل سادهتر بودن زندگی، آموزش مورد نیاز خود را از محیط خود دریافت میکردند.